از برجام تا افایتیاف: پیرمردی که از سایه تصمیمهای خود نیز در هراس است
- Arena Website
- Oct 4
- 4 min read

علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی ایران در بزنگاههای مهم، از برجام تا FATF، همواره با دوپهلوگویی و تعویق عمل کرده است. او ابتدا مخالفت ضمنی میکند، سپس در لحظه پذیرش ناگزیر، خود را کنار میکشد و بار مسئولیت را بر دوش دولت و مجلس میگذارد. این رفتار نه تدبیر، که ترس مزمن از پاسخگویی است؛ ترسی که کشور را گرفتار هزینههای سنگین و فرصتسوزیهای تاریخی کرده است.
کاربری در توییتر نوشتە است ایران شبیه کسی است که وقتی خانهاش در آتش میسوزد دستگاه تصفیه آب نصب میکند. این استعاره تلخ، رفتار رهبر جمهوری اسلامی ایران در پروندههای سرنوشتساز کشور را نشان میدهد و برجام و FATF را در بر میگیرد.
تصمیمها همیشه دیر گرفته میشوند و بحران مسیر را تعیین میکند نه شجاعت انتخاب. در پایان نیز زمانی که پذیرش ناگزیر میشود خامنهای خود را کنار میکشد و مسئولیت را انکار میکند.
دوپهلوگویی در برجام
در ماجرای برجام خامنهای از همان ابتدا نشان داد که میتواند با یک جمله هم موافقت و هم مخالفت خود را اعلام کند. او گفت :
من با مذاکره مخالف نیستم اما خوشبین هم نیستم و همین جمله کوتاه به او امکان داد که هر نتیجهای را به سود خود مصادره کند.
زمانیکە توافق امضا شد و فضای جامعه برای مدتی نفس کشید او گفت این مذاکرات با اجازه و هدایت من انجام شد. وقتی ترامپ برجام را پاره کرد و فشار تحریمها بازگشت همان جمله «من خوشبین نبودم» را بهعنوان سند دوراندیشی خود مطرح کرد.
خامنهای در هر دو حالت تلاش کرد خود را بیخطا نشان دهد و اگر موفقیتی بدست آمد آن را از آن خود کند و اگر شکستی رخ داد آن را بر گردن دولت بیاندازد.
این رفتار سیاستورزی پیچیده نبود، بلکه فرار آشکار از مسئولیت بود. علی خامنهای در حساسترین توافق تاریخ معاصر ایران پای تصمیمش نایستاد و حاضر نشد بگوید این انتخاب من بود.
همان نمایش تکراری
پرونده FATF سالهاست به یکی از گرههای اصلی اقتصاد ایران تبدیل شده است. در سال ۱۳۹۷ خامنهای در دیدار با نمایندگان مجلس گفت: «لزومی ندارد برویم چیزهایی را که نمیدانیم تهش چیست قبول کنیم» و با همین جمله روند تصویب لوایح متوقف شد.
با چنین استدلالی از سوی خامنەای، مجلس میان موافق و مخالف سرگردان ماند و اقتصاد ایران بیش از پیش در فهرست سیاه پولشویی و تأمین مالی تروریسم گرفتار شد.
پس از هفت سال لجاجت و فشار سنگین، جمهوری اسلامی ایران ناچار به پذیرش شد. ایران به کنوانسیون مقابله با تأمین مالی تروریسم پیوست تا راهی برای خروج از لیست سیاه FATF باز کند.
خامنهای این بار نیز خود را کنار کشید و گفت این تصمیم مجلس و شورای امنیت بوده است. باز همان الگوی قدیمی تکرار شد. او در آغاز مخالفت علنی کرد، در میانه، سکوت و تعویق پیش گرفت و در پایان، پذیرش ناگزیر را بر دوش دیگران گذاشت تا خود را از مسئولیت برهاند.
ترس مزمن؛ از همه بحرانها تا پیری رهبر
مدافعان خامنهای میگویند روش او «احتیاط» است و نمیخواهد شتابزده عمل کند، اما واقعیت این است که آنچه مینماید احتیاط نیست، بلکه ترس است. او میترسد یکبار بله بگوید و مسئول تمام نتایج شود و میترسد نه بگوید و هزینه سنگین مخالفت را بپردازد.
از همین روست کە خامنەای همیشه منتظر میماند تا شرایط او را به پذیرش وادار کند و این نه مدیریت بلکه فرار است. رهبر جمهوری اسلامی حتی از سایه تصمیمهای خودش هم وحشت دارد.
این ترس در همه بحرانها دیده میشود. در ماجرای برجام و FATF نیز تکرار شد و در اعتراضات مردمی نیز همیشه دیر وارد صحنه شد؛ نه آنقدر زود که مسئول پیامدها باشد و نه آنقدر صریح که هزینه تصمیم را بپردازد.
در سیاست منطقهای هم از یکسو از عمق استراتژیک سخن گفت و از سوی دیگر هرجا بحران پدید آمد نقش خود را انکار کرد.
حتی در انتخابات نیز بارها ابتدا گفت یک رأی دارم مثل بقیه و بعد بسته به نتیجه یا هزینهها نقش اصلی یا بینقشی خود را به رخ کشید. در همه موارد همان بازی تکرار شد؛ اگر نتیجه خوب بود او پشتیبان بود و اگر بد شد دیگران مسئول شدند.
اکنون که او ۸۵ ساله است ترسش عمیقتر شده است. رهبر انقلاب دیروز امروز، بیشتر شبیه پیرمردی است که میترسد نامش پای یک تصمیم تاریخی ثبت شود.
هرچه سن بالاتر میرود دوپهلوگویی و فرار از مسئولیت پررنگتر میشود و این مدل حکمرانی چیزی شبیه «شترسواری دولا دولا» است. شاید مدتی دوام بیاورد اما در نهایت نه شتر حرکت میکند و نه سوارکار میتواند تعادل خود را حفظ کند.
تصفیه آب در وسط آتشسوزی؛ خامنهای در آستانه فروپاشی
خانه در آتش میسوزد و رهبرش دستگاه تصفیه آب نصب میکند. FATF نمونه روشن این وضعیت است. پس از سالها تعلل و لجاجت، درست زمانی که تحریمها و بحران اقتصادی همهچیز را بلعیدهاند، پذیرش آن بە بهای فرصت سوزی و نابسامانیهای اقتصادی فراوان رخ میدهد؛ آنهم نه بهعنوان تصمیم «رهبر» بلکه با انداختن مسئولیت بر دوش مجلس و دیگر نهادها.
این بازی شاید برای سید علی خامنهای راهی باشد که خود را از اتهام برهاند اما برای جامعه و دولتی که در شعله بحران میسوزد هیچ سودی ندارد. آب زلالی که او وعده میدهد زمانی که آتش همهچیز را خاکستر کرده باشد دیگر هیچ معنا پیدا نمیکند.
خامنهای تصور میکند که میتواند تا پایان با همین دوپهلوگویی جایگاە اقتدارطلبانە خود را حفظ نماید، اما سیاست ترس جز سقوط نتیجهای ندارد.
رهبر خودکامە یک نظام نمیتواند همزمان همه قدرتها را در دست داشته باشد و هیچ مسئولیتی نپذیرد. او سالهاست که از مسئولیت گریخته است، اما تاریخ در پایان او را تنها با یک جمله به یاد خواهد آورد: رهبر جمهوری اسلامی ایران کسی بود که از سایه تصمیمهای خود نیز در هراس بود و همین واهمە ایران را به ویرانی کشاند.










