غیرقانونی بودن سقط جنین در ایران: مرگ پنهان زنان در سایه سیاستهای مردسالارانه
- Arena Website
- Nov 4
- 4 min read

کانی احمدی
سیاستهای جمعیتی ایران با محدودسازی حقوق باروری و جرم انگاری سقط جنین، زنان را در معرض خشونتی ساختاری قرار داده است. قانون جوانی جمعیت با حذف دسترسی به پیشگیری، آموزش و سقط ایمن، سلامت و اختیار زنان را قربانی ایدئولوژی جمعیتی کرده است. نتیجه، گسترش سقطهای غیرایمن، مرگهای خاموش و فساد ساختاری در نظام درمانی است.
سقط جنین در ایران بهطور کلی غیرقانونی است و تنها در شرایط خاص پزشکی، آن هم تحت نظارت مقامات قضائی، امکانپذیر است.
این ممنوعیت در کنار محدودیتهای شدید در دسترسی به وسایل پیشگیری از بارداری، زنان را در معرض بارداریهای ناخواسته و خطرات جدی جسمی، روانی و اجتماعی ناشی از آن قرار داده است.
آنچه در ظاهر بهعنوان «قانون حمایت از خانواده» معرفی میشود، در عمل به ابزاری برای اعمال خشونتی ساختاری علیه زنان تبدیل شده است. این سیاستها نهتنها سلامت جسمی و روانی زنان را تهدید میکند، بلکه در نهایت هرگونه حق تصمیمگیری آنها در مورد بدنشان را نیز از آنان سلب میکند.
سیاستهای جمعیتی: کنترل بدن زن در خدمت ایدئولوژی
جمهوری اسلامی ایران، با تصویب قانون «حمایت از خانواده و جوانی جمعیت» در سال ۱۴۰۰، بهعنوان واکنشی به نگرانیها پیرامون روند پیری جمعیت کشور، مسیر تازهای را در محدودسازی حقوق باروری زنان آغاز کرد.
این قانون که بهطور رسمی با هدف افزایش جمعیت به تصویب رسید، در عمل به تصویب محدودیتهای جدی و تهدیدات برای حقوق باروری زنان منجر شد.
بر اساس این قانون، توزیع رایگان وسایل پیشگیری از بارداری متوقف شد، آموزشهای جنسی محدود گردید و سقط جنین تنها به موارد نادر پزشکی تقلیل یافت.
این سیاستها به زنان اجازه نمیدهد که در مواجهه با بارداریهای ناخواسته از حقوق قانونی و حمایتی برخوردار شوند. در عوض، آنها با تهدیدات قضائی، اجتماعی و پزشکی روبهرو میشوند که در بسیاری از موارد زنان را مجبور به انجام سقطهای غیرقانونی و غیرایمن میکند.
آمارهای پنهان، بحرانهای آشکار
براساس دادههای رسمی و گزارشهای مستقل، سالانه بیش از ۶۰۰ هزار مورد سقط غیرقانونی در ایران انجام میشود.
این رقم که در برخی منابع بهصورت تقریبی و در گزارشهای مستقل بهدست آمده است، در کنار آمار بارداریهای ناخواسته که حدود ۳۵ درصد از کل بارداریها را شامل میشود، نشاندهنده بحرانی گسترده در حوزه سلامت باروری است.
بسیاری از این سقطها در شرایط غیربهداشتی و بدون نظارت پزشکی انجام میشود که منجر به عواقب جدی چون خونریزی شدید، عفونت، ناباروری و حتی مرگ میگردد.
علیرغم این آمارهای نگرانکننده، مرگ و میر ناشی از سقط جنین غیر ایمن در ایران اغلب در سکوت باقی میماند. این مرگها نهتنها بهطور رسمی ثبت نمیشوند، بلکه رسانهها نیز معمولاً از پوشش خبری این موارد خودداری میکنند.
بنابراین، بسیاری از زنان که در اثر سقطهای غیرقانونی جان خود را از دست میدهند، در تاریخنگاری عمومی گم میشوند و مسئله سلامت و حقوق باروری زنان همچنان بهعنوان یک بحران نادیده گرفته میشود.
روایتهایی زنانه از ایلام: بحرانهای اجتماعی، روانی و فساد ساختاری
در استان ایلام، یکی از مناطق به حاشیهراندهشده و کمبرخوردار، زنان با شدت بیشتری با بحران سقط غیرقانونی مواجهاند. این بحران نهتنها بهصورت مستقیم به تهدید سلامت جسمی زنان منجر میشود، بلکه عواقب روانی و اجتماعی آن نیز غیرقابل انکار است.
زنان در این منطقه نهتنها مانند زنان در سایر مناطق از دسترسی به امکانات ایمن پزشکی در بیمارستانها برای انجام سقط جنین محروم می باشند بلکه با عدم دسترسی به راههای درمانی ایمن سقط جنین حتی در بازار سیاه نیز مواجه هستند.
ریحانه، زن ۳۰ سالهای از ایلام، یکی از این زنان است که تجربهای دردناک و پر از ترس را از سر گذرانده است. او میگوید:
من و همسرم هر دو دانشجو بودیم. ناخواسته باردار شدم و توان مالی نگهداری بچه را نداشتیم. وقتی به متخصص زنان مراجعه کردم، گفتند سقط غیرقانونی است مگر با تأیید دادگاه. مجبور شدیم از بازار سیاه قرص تهیه کنیم. بعد از مصرف، دچار خونریزی شدید شدم. در بیمارستان گفتند باید دروغ بگوییم که جنین خودبهخود سقط شده، وگرنه پرونده قضایی تشکیل میشود. بدنم عفونت کرده بود و بخشی از جنین باقی مانده بود. دکتر گفت ممکن است هر لحظه جانم را از دست بدهم.
این روایت خطرات جسمی سقط غیرایمن و ابعاد روانی و اجتماعی این تجربه را بهخوبی نشان میدهد. ترس از پیگرد قانونی و فشار اجتماعی باعث میشود که زنان مجبور به دروغگویی شوند، حتی در شرایطی که جانشان در خطر است.
محبوبه، زن ۵۰ سالهای از همان منطقه، نیز تجربهای مشابه دارد:
یک سال پیش ناخواسته باردار شدم. شرایط سنی و کاریام مناسب نبود. دو ماه قبل از آن، یکی از اقوامم در اثر سقط غیرقانونی جانش را از دست داده بود. ترسیدم و با زیرمیزی و هدیه، دکتر را راضی کردم که در مطب سقط را انجام دهد. پول زیادی دادم، ولی خوششانس بودم که سالم ماندم.
این روایت نه تنها از ترس و اضطراب ناشی از سقط غیرقانونی میگوید، بلکه به فساد ساختاری در نظام درمانی ایران اشاره دارد.
در اینجا، پزشک بهدلیل نارساییهای قانونی و اجتماعی، رشوه میگیرد. این وضعیت نشان میدهد که چگونه سلب حق مالکیت بر بدن از زنان و اجبار آنان به انجام سقط جنین غیرقانونی، باعث تضعیف اعتماد عمومی به نظام درمانی و قضائی میشود. پزشکانی که برای انجام سقط غیرقانونی رشوه میگیرند، در واقع جزو سیستمی هستند که فساد و نارساییهای آن باعث ایجاد بحرانهای بیشتری برای زنان میشود.
مرگ زنان بهواسطه سقط جنین در ایران، نه تصادفی و نه یک اتفاق فردی، بلکه نتیجهای مستقیم از سیاستها و تصمیمگیریهای ساختاری است که بدن زن را به ابزاری برای تحقق ایدئولوژیهای جمعیتی و اقتصادی تبدیل کردهاند.
در این سیاستها، بدن زن بهعنوان تنها منبع تولید نسل و نه یک موجود مستقل با حقوق و کرامت، در نظر گرفته میشود. در حالیکه بدن زن ملک و دارایی خود اوست و حق تصمیمگیری در مورد آن تنها و تنها به خود او تعلق دارد.











