top of page
Asset 240.png

آخرین خبرها

بیشتر بخوانید

نشست دوحه آزمون بزرگی برای جهان عرب و اسلام در برابر حملات اسرائیل است

  • Writer: Arena Website
    Arena Website
  • Sep 14
  • 6 min read
ree


عمار گلی


نشست فردای دوحه در پاسخ به حمله اسرائیل به قطر، تلاشی استراتژیک برای فراتررفتن از واکنش‌های صرفاً نظامی است، زیرا تجربه نشان داده است فشارهای نظامی در جهان عرب به‌دلیل شکاف‌های داخلی و وابستگی به غرب کارآمد نبوده‌اند. در عوض، اعراب و مسلمانان می‌کوشند با بهره‌گیری از اهرم‌های دیپلماتیک، حقوقی و اقتصادی هزینه‌های اسرائیل را به‌طور ملموس افزایش دهند


دوحه، پایتخت قطر، روز دوشنبه میزبان نشست فوق‌العاده سران عرب و اسلامی خواهد بود؛ نشستی که در پی حمله بی‌سابقه اسرائیل به خاک قطر برگزار می‌شود.


این حمله که روز سه‌شنبه گذشته به قصد هدف گرفتن رهبران جنبش حماس در جریان مذاکرات مربوط به طرح آتش‌بس آمریکا در غزه انجام شد، معادلات منطقه‌ای را به‌شدت دگرگون کرده و واکنشی وسیع از سوی کشورهای عربی و اسلامی را برانگیخته است.


به گزارش خبرگزاری رسمی قطر (قنا)، ماجد بن محمد الأنصاری سخنگوی وزارت خارجه، تأکید کرده است که نشست دوحه بیانگر همبستگی گسترده عربی و اسلامی با قطر در برابر تجاوز بزدلانه اسرائیل بودە و همچنین رد قاطع تروریسم دولتی اسرائیل را نشان می‌دهد.


او افزوده که این نشست بر اساس پیش‌نویس بیانیه‌ای که روز یکشنبه در نشست مقدماتی وزرای خارجه بررسی خواهد شد، به دنبال ترسیم واکنش مشترک کشورهای اسلامی و عربی است.


در سطح مشارکت، حضور گسترده سران منطقه‌ای اهمیت این نشست را دوچندان کرده است. ایران حضور رئیس‌جمهوری این کشور را در این اجلاس تأیید کرده و عراق نیز نخست‌وزیر خود را بە دوحە اعزام می‌کند.


خبرگزاریها اعلام نمودەاند کە رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیە نیز قرار است به دوحه سفر کند. مصر نیز تأکید کرده است عبدالفتاح السیسی در نشست شرکت خواهد کرد.

یک منبع آگاه مصری به العربي‌الجديد گفته است که قاهره این نشست را فرصتی برای بازگرداندن توازن به صحنه عربی و احیای همکاری مشترک می‌داند. وزارت خارجه مصر نیز از تماس‌های فشرده وزیر خارجه‌اش با همتایان عربستانی، ترکیه‌ای و پاکستانی خبر داده و بر ضرورت هماهنگی مواضع تأکید کرده است.

به باور برخی ناظران نشست دوحه بیش از آنکه یک گردهمایی نمادین باشد، آزمونی جدی برای آزمون توانایی کشورهای عربی و اسلامی در حرکت از سطح محکومیت‌های لفظی به سوی یک اقدام عملی است. در این بارە آندریاس کریگ، استاد کینگز کالج لندن، به روزنامه شرق الوسط گفته است:

حملات اسرائیل در سراسر خلیج به‌عنوان نقض بی‌سابقه حاکمیت ملی و حمله به دیپلماسی تلقی شده است. با میزبانی این نشست، قطر نشان می‌دهد چنین تجاوزی نمی‌تواند امری عادی به شمار رود. هدف نشست، ترسیم خطوط قرمز روشن و پایان دادن به تصور مصونیت اسرائیل از مجازات است.

یکی از پرسش‌های کلیدی پیرامون نشست دوحه، احتمال واکنش نظامی کشورهای عربی و اسلامی است.


شبکه خبری CNN در گزارشی در این رابطه تاکید کرده است که هرچند چنین گزینه‌ای روی میز است، اما محدودیت‌های عملی فراوانی در این بارە وجود دارند.

کشورهای عربی حوزه خلیج طی دهه‌ها معاهدات دفاع مشترکی را امضا کرده‌ و ساختاری به نام نیروی سپر جزیره در دهه ۱۹۸۰ ایجاد شده است. با این حال وجود این نیروی مشترک بیشتر در حد یک چارچوب نظری باقی مانده است.

حسن الحسن، پژوهشگر ارشد مؤسسه بین‌المللی مطالعات استراتژیک در بحرین در گفتگو با CNN اظهار داشته است که چنین توافقاتی تاکنون بیشتر جنبه تئوریک داشته‌اند، اما اکنون می‌توان آن‌ها از طریق ایجاد فرماندهی یکپارچه، ادغام سامانه‌های دفاع هوایی و موشکی و ساخت ظرفیت‌های بومی‌ترفعال کرد.


با این حال تردید جدی درباره عملی شدن این سناریو وجود دارد. بیشتر کشورهای خلیج به شدت به تجهیزات نظامی آمریکا وابسته‌اند و میزبان پایگاه‌های آمریکایی هستند.


قطر خود میزبان بزرگ‌ترین پایگاه آمریکا در منطقه است. اما عدم واکنش این کشور نسبت بە تهدیدها نیز موجب ضعف بیشتر این کشور، هم از نظر داخلی و هم از نظر منطقه‌ای خواهد شد.


بدر السیف، استادیار تاریخ دانشگاه کویت، بر این باور است که کشورهای عربی و اسلامی باید هم اکنون موضع بگیرند، زیرا در غیر این صورت مقصد بعدی پایتخت‌های دیگر خلیج خواهد بود.

این موضع‌گیری بیش از آنکه نشانه عزم برای اقدام نظامی مستقیم باشد، بیانگر ضرورت ایجاد بازدارندگی مشترک و ارسال پیام سیاسی-امنیتی به اسرائیل و متحدانش است.

از منظر واقعیتهای میدانی، ارتش‌های عربی به‌ویژه در خلیج، هرچند از نظر مالی و تجهیزات مدرن غنی‌اند، اما فاقد هماهنگی عملیاتی و تجربه جنگ‌های طولانی هستند.

تجربه جنگ یمن و اختلافات داخلی در شورای همکاری نشان داده است که شکاف‌های سیاسی و عملیاتی مانعی بزرگ بر سر هر اقدام نظامی مشترک است.

علاوه‌ براین نباید فراموش کرد که کشورهای حوزه خلیج و دیگر کشورهای عربی توافقنامه‌های وسیعی چه از نظر اقتضادی و چه نظامی با ایالات متحده آمریکا داشتە و بدون درنظر گرفتن موضع واشنگتن بعید است واکنش درخوری داشته باشند.


از همین رو گزینه نظامی بیش از آنکه برنامه‌ای برای اجرای فوری باشد، ابزاری برای فشار روانی و سیاسی در مذاکرات به شمار می‌رود.


گزینه‌های دیپلماتیک، حقوقی و اقتصادی


در سطح واکنش‌ها مسیر محتمل نه از دریچه جنگ، بلکه از کانال‌های دیپلماتیک، حقوقی و اقتصادی می‌گذرد که هم‌اکنون نشانه‌هایش در پایتخت‌های خلیج دیده می‌شود.

در بعد دیپلماتیک کشورهایی که طی سال‌های اخیر با اسرائیل وارد فاز عادی‌سازی شده‌اند، اکنون مشغول بازتنظیم محاسبات‌ خود با این کشور هستند.

نمونه روشن آن امارات متحده عربی است که پیش از حمله به دوحه نیز نارضایتی خود از برخی سیاست‌های اسرائیل را علنی کرده بود و ساعاتی پس از حمله، با احضار معاون سفیر اسرائیل در ابوظبی اعتراض رسمی خود را ابلاغ کرده است.


اگرچە این تحرک لزوما به معنای گسست فوری از پیوند این کشور با اسرائیل نیست، اما پنجره‌ای به‌سوی تنزل سطح روابط یا دست‌کم بازنگری در نقش ابوظبی در توافق‌های ابراهیم می‌گشاید.

فلسفه این مسیر آن است که بدون ورود به درگیری مستقیم، هزینه سیاسی ادامه حملات را برای تل‌آویو ارتقا دادە و سیگنالی روشن به واشنگتن مخابره کند که پایتخت‌های عربی حاضر نیستند بهای بی‌ثباتی در خلیج را بپردازند.

همزمان ریل دوم واکنشها، بنظر می رسد کە ابعاد حقوقی و چندجانبه‌گرایانه را بخود بگیرند. قطر با موفقیت در اجماع اعضای شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه حمله اسرائیل البته بدون ذکر نام متهم؛ گام نخست را در راستای تلاش برای انزوای اسرائیل و تشدید فشارها بر این کشور برداشته است.


در گام بعدی می‌توان به مشارکت فعالانه‌تر کشورهای عربی در پیگیری پرونده‌های بین‌المللی علیه اسرائیل اشاره کرد که تا کنون این کشورها خود را از آن دور گرفته بودند.


به عبارتی دیگر این کشورها اکنون می‌توانند به‌صورت جمعی به این روندها پیوستە و با حمایت مالی و سیاسی از دعاوی در مراجع بین‌المللی فعال کردن سازوکارهای ویژه سازمان ملل و سازمان‌های منطقه‌ای عرصه را بر تل‌اویو تنگ‌تر کنند.

این تغییرِ زمینِ بازی در صورت وقوع می تواند دو پیامد داشتە باشد: نخست، ارتقای هزینه حقوقی و اعتباری برای اسرائیل در نظام بین‌الملل و دوم، کاهش شکاف‌های روایتی با ایجاد یک پرونده مستند و مشترک که کشورهای عربی و اسلامی پشت آن می‌ایستند.

اما شاید سنگین‌ترین اهرم در کوتاه‌مدت اهرم اقتصادی باشد که تریلیون‌ها دلار سرمایه صندوق‌های ثروت ملی خلیج، نقش وزنه تعادلی را در بازارها و شرکت‌های جهانی بازی می‌کند.


دولت‌های خلیج می‌توانند از دو مسیر موازی فشارهای خود را متمرکز کنند: نخست بازتنظیم سبد‌های سرمایه گذاری (Portfolio) و پرهیز یا خروج هدفمند از شرکت‌هایی که در اقتصاد اسرائیل سهم معنادار دارند؛ و دیگر شرطی‌سازی سرمایه‌گذاری‌های کلان در بازارهای شریک (از جمله آمریکا) به حفظ امنیت و ثبات خلیج.

سرمایه‌گذاری‌های کلان برنامه‌ریزی‌شده در اقتصاد آمریکا بر فرض وجود فضای امن امنیتی و سیاسی در کشورهای خلیج بنا شده است.

اگر این فرض به‌واسطه رفتار متحدان واشنگتن فروریزد، پول و بازار سرمایە می‌تواند مسیر دیگری انتخاب کند یا به سمت تقویت زیرساخت‌های امنیتی منطقه یا به بازارهایی که بازده با ریسک کمتر ارائه می‌کنند، منجمله رقیب اصلی واشنگتن در جنوب شرق آسیا روانە شود.


این زبانِ بازار برخلاف شعارهای تند، مستقیم با ترازنامه‌ها حرف می‌زند و برای بازیگران غربی ملموس‌تر است.


در نهایت، این راهکارها  زمانی معنا پیدا می‌کنند که در یک روایت مشترک مفصل بندی شوند و این مفصل بندی چیزی جز حفظ حاکمیت و امنیت خلیج به‌عنوان پیش‌شرط هر شراکت اقتصادی و امنیتی‌ای نخواهد بود.

به‌عبارت دیگر نشست دوحه اگر بتواند پیام واحدی را از کانال‌های دیپلماتیک، حقوقی و اقتصادی به جهان خارج مخابره کند، بدون شلیک حتی یک گلوله، معادله هزینه - فایده اسرائیل را بر هم خواهد زد. به عبارتی پیام آنها به غرب روشن خواهد بود: اگر امنیت خلیج مخدوش شود، پول هم می‌رود.

در نهایت، به نظر می‌رسد نشست دوحه بیش از هر چیز فرصتی برای همگرایی سیاسی، دیپلماتیک و اقتصادی بە شمار رود.

اگرچە احتمال واکنش نظامی مستقیم اندک بە شمار می رود، اما طرح آن به‌عنوان یک گزینه، بخشی از بازی بازدارندگی است.

آزمون اصلی این نشست آن است که آیا جهان عرب و اسلام می‌تواند از سطح محکومیت‌های لفظی عبور کند و گامی عملی، هرچند نمادین، را در برابر اسرائیل بردارد یا اینکه از بیم از دست ندادن حمایتهای واشنگتن از اقدامات جدیتر پرهیز خواهد شد.




 
 
bottom of page