پاسداشت حافظە جمعی: روزهایی کە خیزش ژن، ژیان آزادی را رقم زدند (٢)
- Arena Website
- Sep 18
- 5 min read

۲۶ شهریور ۱۴۰۱ مصادف با ١٦ سپتامبر ٢٠٢٢، نقطه عطفی در تاریخ سیاسی–اجتماعی کردستان و ایران قلمداد می شود. در این روز کە متعاقب قتل حکومتی ژینا امینی در تهران بود، سقز ، زادگاە ژینا امینی بە نقطە خیزشی فراگیر با شعار ژن، ژیان، آزادی بدل شد. این رویداد نه صرفاً یک واکنش عاطفی، بلکه نقطه تلاقی بحرانهای انباشته ساختاری، تبعیض جنسیتی و مطالبات دموکراتیکی بود که در حافظه سیاسی جمعی تمامی ساکنان ایران جای گرفتە است.
روزشمار این خیزش، امکان تحلیل دینامیکهای مقاومت، اشکال سازمانیابی و پیوند میان کنشها را در سطح کردستان و ایران فراهم میکند. در روزهای آینده، این روزشمار با هدف پاسداشت یاد جانباختگان و صیانت از حافظه سیاسی تاریخی ادامه خواهد یافت تا ابعاد گوناگون جنبش به دقت مستندسازی شود.
دوشنبه ۲۸ شهریور ۱۴۰۱؛ اوجگیری اعتراضات در دهها شهر
یک روز پس از گسترش نخستین اعتراضها، شعلههای برخاسته از آیچی سقز به موجی سراسری بدل شد. دوشنبە ٢٨ شهریور، خیابانهای تهران، کرمانشاه، بوکان، دیواندره، دهگلان، بیجار، بانه، کرج، رشت، سقز، اصفهان و بسیاری دیگر از شهرها پر از جمعیت خشمگین بود.
فریاد شعارها با دود گاز اشکآور و صدای شلیک در هم میپیچید. ٢٨ شهریور نشانهای آشکار بود که خیزش دیگر محدود به کردستان نیست، بلکه به یک جنبش در سراسر ایران تبدیل شده است.
کردستان این روز را با خون و اعتصاب به یاد آورد. بازارها و خیابانهای شهرهای چهار استان کردستان، کرمانشاه، آذربایجان غربی و ایلام تعطیل شدند. در دیواندره و دهگلان، نیروهای امنیتی با گلوله جنگی دستکم سه نفر، با اسامی فؤاد قدیمی، رضا لطفی و محسن محمدی را کشتند.
در سقز، فریدون محمودی با شلیک مأموران جان باخت. در بوکان، دختر ۱۰ سالهای به نام دینا زهرایی با اصابت گلوله ساچمهای به سر زخمی شد؛ تصویری که به نماد خشونت علیه کودکان بدل شد.
در بیجار، مردم مقابل فرمانداری تجمع کردند و شعار «خامنهای قاتله، ولایتش باطله» را سر دادند. مردم بیجار تا مرز تسخیر فرمانداری هم پیش رفتند.
تهران نیز صحنه درگیریهای مستقیم بود. در حوالی تقاطع خیابان حجاب و بلوار کشاورز، معترضان با نیروهای انتظامی و لباسشخصی روبهرو شدند.
دهها گلوله ساچمهای و گاز اشکآور بە سوی مردم بپاخاستە شلیک شد، اما مردم عقب ننشستند. یک موتور یگان ویژه به آتش کشیده شد و خودروهای آبپاش سرکوبگر ناچار به عقبنشینی شدند.
دانشگاهها نیز سە سال قبل در چنین روزی به میدان اصلی اعتراض پیوستند. دانشجویان در دانشگاههای امیرکبیر، علامه طباطبایی، تربیت مدرس، صنعتی شریف، پلیتکنیک، بهشتی، تهران و اصفهان گرد آمدند و شعارهایی چون «از کردستان تا تهران، ستم علیه زنان»، «میکشم، میکشم هر آنکه خواهرم کُشت» و «کُشتن برای روسری، تا کی چنین خاکبرسری؟» سر دادند.
در برخی دانشگاهها مانند امیرکبیر، بسیجیها به دانشجویان حمله کردند، اما اعتراضها ادامه یافت. ۱۴ تشکل دانشجویی نیز با صدور بیانیهای مشترک خواستار انحلال گشت ارشاد و پلیس امنیت اخلاقی شدند. در دانشگاه بهشتی، گروهی از دانشجویان در اقدامی نمادین روسریها را آتش زدند.
صدای اعتراض از مرزها هم عبور کرد. ایرانیان مقیم واشنگتن دیسی مقابل دفتر حافظ منافع جمهوری اسلامی ایران گرد آمدند. تجمعات مشابهی در ونکوور، برلین و پاریس برگزار شد. شعار «زن، زندگی، آزادی» حالا در قلب اروپا و آمریکا نیز پژواک یافته بود.
حکومت بار دیگر به ابزار آشنای سرکوب متوسل شد: قطع اینترنت. از عصر امروز، در سە سال قبل، با اختلالهای عمده در دسترسی به شبکهها بهویژه در شهرهای کردستان آغاز شد. با وجود این، تصاویر و ویدیوها از مسیرهای دیگر به جهان راه یافت و صدای معترضان خاموش نشد.
در زندان اوین نیز زنان زندانی مراسم یادبود ژینا را برگزار کردند. عالیه مطلبزاده، عکاس و روزنامهنگاری که در آن زمان در بند بود، در نامهای نوشت: «مهسا اولین و آخرین قربانی نبود و نیست. واقعاً مهسا به کدامین گناه کشته شد؟»
۲۸ شهریور روزی بود که خیزش ژن، ژیان آزادی از کردستان به سراسر ایران و حتی بیرون از مرزها کشیده شد؛ روزی که هم خون بر زمین ریخت و هم شعاری کُردی به زبانی جهانی، بە یک گفتمان، بدل شد.
سەشنبه ۲۹ شهریور ۱۴۰۱؛ خیزش «زن، زندگی، آزادی» سراسری میشود
۲۹ شهریور لحظهای بود که خیزش ژینا از مرزهای کردستان عبور کرد و همهگیر شد. برای نخستین بار، بیشتر استانهای ایران، از تبریز و شیراز گرفتە تا کرمان، همدان، قزوین، ایلام، بندرعباس، گرگان، ساری، سبزوار و کرج بە صحنه اعتراض تبدیل شدند.
در خیابانهای دهها شهر، جمعیتهای بزرگی با فریاد «زن، زندگی، آزادی» و دیگر شعارهای اعتراضی، خیابانها را به میدان رویارویی بدل کردند.

دانشگاهها و مدارس نیز در گسترش این خیزش نقش پررنگی گرفتند. در تهران، دانشجویان دانشگاە بهشتی، علموصنعت و خوارزمی به خیابان آمدند.
در شهرستانها، تجمعها در تبریز، یزد، اصفهان و چند شهر دیگر برگزار شد. شعارها هم متنوعتر شد: «استقلال، آزادی، حجاب اختیاری» و «میجنگیم، میمیریم، ایران رو پس میگیریم» در کنار «زن، زندگی، آزادی» شنیده میشد؛ کە همگی آنها نشانهای از پیوند شعار محوری با خواستههای گستردهتر سیاسی و اجتماعی بود.
در مشهد خبر حمله به کلانتری احمدآباد و آتشزدن ساختمان آن دستبهدست شد. شیراز، تبریز، اراک، زنجان، کرمانشاه و قم هم خیابانها صحنه درگیریها بودند. بازار تهران و بازارهای بزرگی در تبریز و شیراز در همبستگی با اعتراضات تعطیل شدند کە حاکی از نشانههایی از پیوند خیابان با اقتصاد بود.
این روز با خون هم همراه بود. گزارشها از کشتهشدن معترضان در شهرهای مختلف حکایت داشت: نیکا شاکرمی نوجوان ۱۶ ساله در تهران، مینو مجیدی در کرمانشاه، فرجاد درویشی در ارومیه و ذکریا خیال در پیرانشهر.
روایتهای محلی از آمار بالاتری نسبت به اعلام آمارهای رسمی حکایت داشتند. تصاویر نیکا شاکرمی در ساعات پایانی زندگیاش، زمانی که روسریاش را آتش زده بود به نمادی از شور و شجاعت نسل تازه بدل شد.

در کرمانشاه نیز ویدیوی جانباختن مینو مجیدی بر اثر اصابت گلوله ساچمهای دستبهدست شد و به نمادی دیگر از خشونت حکومت علیه زنان معترض تبدیل گشت.
در همین روز، امجد امینی، پدر ژینا، در گفتوگویی با خبرنگار جوان نازیلا معروفیان که در وبسایت رویداد۲۴ منتشر شد، خواستار محاکمه علنی عاملان مرگ دخترش شد.
این مصاحبه بهسرعت حذف شد و خود معروفیان اندکی بعد بازداشت گردید. در سطح بینالمللی، نادا النشیف، کمیسر حقوق بشر سازمان ملل، با ابراز نگرانی از قوانین حجاب اجباری در ایران، خواهان تحقیقات مستقل درباره مرگ ژینا امینی شد.
شعارها در خیابانها هر لحظه رادیکالتر میشد. در بیجار و همدان صدای «خامنهای قاتله، ولایتش باطله» شنیده شد. در بسیاری از شهرها زنان معترض در اقدامی نمادین روسریهایشان را آتش زدند؛ تصویری که بهسرعت در فضای مجازی بازنشر شد و به نماد خشم و طغیان بدل گشت. اما واکنش حکومت تکرار همان ابزار آشنا بود: قطع ارتباط.
شامگاه ۲۹ شهریور، دسترسی به اینستاگرام و واتساپ در ایران بهطور کامل محدود شد و اینترنت در بسیاری از شهرها عملاً قطع گردید؛ کوششی برای تحمیل سکوت اجباری.
همزمان مقامات جمهوری اسلامی ایران از «نقش برخی از سفارتخانهها در اعتراضات» سخن گفتند و عدد رسمی کشتهشدگان را تنها «۸ نفر» اعلام کردند؛ آماری که هیچ همخوانی با روایتهای میدانی نداشت.
در تهران، حوالی میدان ولیعصر و انقلاب، جمعیت انبوهی شعار میداد و نیروهای امنیتی برای متفرق کردن آنان گاز اشکآور شلیک کردند. با وجود خشونت شدید، مردم عقب ننشستند.
۲۹ شهریور روزی بود که «زن، زندگی، آزادی» از یک شعار محلی به رمز مقاومت ملی بدل شد. خیابانهای دهها شهر در کردستان و ایران پر از فریاد شد و نسلی که خود را وارث ژینا میدانست، اعلام کرد: این خیزش نه تنها برای کردستان، بلکه برای تمام ایران است.











