top of page
Asset 240.png

آخرین خبرها

بیشتر بخوانید

رزگار بیگ‌زاده بابامیری: مرگ را بارها در اتاق شکنجە حس کرده‌ام

  • Writer: Arena Website
    Arena Website
  • Apr 25
  • 4 min read



رزگار بیگ‌زاده بابامیری زندانی سیاسی کُرد و یکی از بازداشت‌شدگان جنبش انقلابی زن، زندگی، آزادی که هم اکنون در زندان ارومیه محبوس است، در نامه‌ای از زندان، شرحی مفصل از انواع شکنجه‌هایی را که در بازداشتگاه‌های اداره اطلاعات بر او اعمال شده، ارائه کرده است. او در نامه‌اش از القای حس خفگی، اعدام صوری، شوک الکتریکی به نقاط حساس بدن و اعمال بی‌خوابی مستمر به عنوان نمونه‌هایی ازشکنجه‌های وحشتناک نام برده است.

سازمان حقوق بشر ایران، روز پنجشنبه ۲۴ آوریل، نامه رزگار بیگ‌زاده بابامیری زندانی سیاسی کُرد را درباره انواع فشارها و شکنجه‌هایی که در دوران بازداشت بر او رفته است، منتشر کرده است. نامه‌ای که به گزارش این سازمان حقوق بشری، سندی زنده از شکنجه‌های سیستماتیک در بازداشتگاه‌های جمهوری اسلامی و نمونه‌ای از آن‌چه به‌طور روزمره در بازداشتگاه‌های امنیتی کشور رخ می‌دهد، وضعیت زندانیان سیاسی در ایران را بازنمایی می کند.


بابا میری نوشته است کە این نامه را در شرایطی که تحت نظارت مداوم مخبرین و سیستم‌های نظارتی زندان و در فضایی توام با تنش‌ها و فشارهای روانی و جسمی است، نگاشته است. او در این نامه ۱۳۰ روز بازداشت خود را روایت کرده است؛ روزهایی که از همان لحظه بازداشت با وحشیانه‌ترین اشکال شکنجه آغاز شد.


بازداشت با ضرب‌وشتم و تهدید به مرگ

رزگار بیگ‌زاده در ۲۸ فروردین ۱۴۰۲ پس از تماس فردی به نام سعیدی که خود را مأمور اداره اطلاعات بوکان معرفی کرده بود، به نقطه‌ای در حوالی تالار روژ بوکان کشانده می‌شود. او بلافاصله توسط سعیدی و فردی با نام سازمانی قربانی بازداشت و به اداره اطلاعات بوکان منتقل می‌شود.

او نوشته است که از ساعت ۱۰ همان شب، شدیدا تحت شکنجە قرار گرفتە است:

توسط ۶ مأمور امنیتی، از جمله سعیدی، قربانی و فردی دیگر با نام سازمانی حجتی – که رئیس اداره اطلاعات بوکان است –به صورت شیفتی مورد وحشیانه‌ترین اشکال شکنجه و ضرب و شتم قرار گرفتم. تمام تلاش‌شان این بود که به من بفهمانند به آخر خط رسیده‌ام، شکنجه‌گرانم مصونیت مطلق قانونی دارند و مرگ من هیچ عواقبی برای آنان ندارد.

شکنجه‌های سیستماتیک در ارومیه

پس از حدود سه شب شکنجه در بوکان، او و چند بازداشت‌شده دیگر، شبانه و تحت تدابیر شدید امنیتی به بازداشتگاه اداره اطلاعات استان در ارومیه منتقل می‌شوند. آن‌جا، به قول بازجوها تحت شکنجه‌های تخصصی، حرفه‌ای، متنوع و برنامه‌ریزی‌شده قرار می گیرد.


بابا میری به شرح تکنیک‌هایی می‌پردازد که بر بدن و روانش اعمال شده‌اند:

تکنیک القای خفگی؛ استفاده از کیسه روی سر، جریان آب بر صورت، و بستن دست و پا برای القای حس مرگ از خفگی و اعدام‌های صوری؛

در این نامە بابا میری نوشتە است کە او را با طناب دار ساعت‌ها روی چهارپایه نگه می‌داشتند یا ماشه اسلحە را کشیدە و ماماوران می گفتند کە اسمت را هیچ کجا به عنوان زندانی ثبت نکرده‌ایم، وقتی کشته شدی به راحتی جنازه‌ات را در دریاچه و گورهای دسته‌جمعی ناشناس مخفی کنیم.

با شوک الکتریکی به نواحی حساس بدن همراه با تهدید و توهین؛ با چشم بسته و دست‌های بسته به صندلی طناب‌پیچ می‌شدم و مامورین، ضمن توهین و تحقیر و ورود به حریم شخصی و خانوادگی با وارد کردن شوک الکتریکی به نرمه گوش، بیضه‌ها، نوک سینه‌ها، ستون فقرات، پهلو و زیربغل‌ها و ران‌ها و گیجگاهم درد وحشتناکی را به من وارد می‌نمودند، تا آنچه را می‌خواستند بنویسم یا جلو دوربین تکرار کنم.

بی‌خوابی مستمر از طریق ورود به سلول، ایجاد سر و صدا، ناسزا، ضرب‌وشتم و هر وسیله دیگری که بتواند مانع خوابش شود، از جملە موارد دیگری است کە بابامیری در نامە خود بە آنها اشارە نمودە است.

بابامیری تأکید کرده است که هدف مأموران نه حقیقت‌یابی بلکه شکستن مقاومت برای گرفتن اعترافات ساختگی بوده است.




تلاش برای عدالت و مصونیت شکنجه‌گران

این زندانی سیاسی کُرد نوشته است که پس از انتقال به زندان مرکزی ارومیه در شهریور ۱۴۰۲، تلاش کرده تا از طرق قانونی، پیگیر شکنجه‌هایی باشد که بر او اعمال شده است. او موفق به ثبت شکایت در پرونده‌ای به شماره  در دادسرای ارومیه شده است، اما در نهایت دادیار شعبه اول دادسرای نظامی ، با این استدلال که بیش از یک سال از تاریخ شکنجه گذشتە است قرار منع تعقیب برای متشاکیان را صادر و حتی از معرفی او به پزشکی قانونی خودداری کرده است.


واکنش توهین‌آمیز قاضی و نبود استقلال قضایی

در بخش دیگری از نامه، بابامیری به جلسه دادگاه انقلاب ارومیه به ریاست قاضی رضا نجف‌زاده اشاره می‌کند. به گفته او در واکنش به توصیف شکنجه‌ها از سوی ۱۴ متهم این پرونده، قاضی تنها جمله‌ای طعنه‌آمیز و تحقیرآمیز بر زبان رانده: است توقع داشتی بهت کباب بدن؟


بابا میری این برخورد را نماد عدم استقلال دستگاه قضایی و بی‌عدالتی سیستماتیک می‌داند. او تأکید می‌کند که کمک به همنوع تنها «جرم» او بوده و نتیجه‌اش شکنجه، ناشنوایی، زخم‌های جسمی و روانی، و بی‌پاسخی کامل از سوی نهادهای رسمی بوده است.

او در بخش دیگری از نامه‌اش نوشته است:

طی ۱۳۰ روز بازداشت مستمر توام با شکنجه علاوه بر کبودی کل بدن، گوش چپم در اثر ضربات بازجویان بر سرم ناشنوا شد و تا ۳ ماه ناشنوا ماند؛ بعدا پرده پاره‌شده گوش چپم به مرور شنوایی خود را بازیافت ولی تا زمان بهبود به‌دفعات دچار عفونت شدید شد.

بابا میری در پایان نامه‌اش از افکار عمومی جهان، سازمان‌های حقوق بشری و موسساتی چون دیوان کیفری بین‌المللی می‌خواهد که در برابر این حجم خشونت سازمان‌یافته و تقدیس‌شده سکوت نکنند و نباید حرمت انسانی به این راحتی پایمال گردد.


او هشدار می‌دهد که اعطای قدرت بی‌پایان به نیروهای امنیتی بدون نظارت و پاسخگویی، این افراد را به «قانون‌ستیزانی بی‌رحم» تبدیل کرده که برای کسب منافع شخصی، هر حدی از انسانیت را زیر پا می‌گذارند.


رزگار بیگ‌زاده بابامیری، شهروند بوکانی، در استان اذربایجان غربی، به دلیل تهیه دارو برای مجروحان اعتراضات سال ۱۴۰۱ در بوکان بازداشت و در یک پرونده به اتهام مشارکت در قتل یک مامور امنیتی به ۱۵ سال حبس محکوم شده است.

در پرونده دیگری نیز که هنوز در حالی رسیدگی است، با فهرست بالایی از اتهاماتی مانند «محاربه»، «بغی» و «تبانی برای اقدام علیه امنیت ملی»، «همکاری با دول متخاصم» و چندین اتهام دیگر روبرو شده است. او و خانواده‌اش تمامی این اتهامات را رد می‌کنند.

bottom of page