بازدارندگی موشکی ایران: آیا دور تازه درگیری ایران و اسرائیل در راه است؟
- Arena Website
- Aug 22
- 3 min read

جنگ ۱۲روزه ایران و اسرائیل نشان داد که نبرد موشکی میان دو کشور وارد مرحلەای جدید شدە است. ایران با بهرهگیری از زرادخانه بالستیک خود توانست قلب اسرائیل را هدف گیرد، در حالیکه سامانههای دفاعی تلآویو بخشی از این حملات را خنثی کردند. برآیند این تقابل میتواند بە عنوان توازن منفی تلقی شود؛ نه پیروزی قاطع، نه شکست مطلق برای هر یک از طرفین. اما با وجود آتشبس، بازسازی توان ایران و نگرانیهای اسرائیل، احتمال شعلهورشدن دوباره بحران بسیار بالاست.
جنگ دوازده روزه میان ایران و اسرائیل نقطه عطفی در نبردهای موشکی منطقهای بود. در این درگیری، ایران از بخش قابل توجهی از زرادخانه موشکی خود استفاده کرد و برای نخستین بار موشکهای بالستیک با برد بلند را به کار گرفت. گزارشها حاکی است که حتی از نسلهای قدیمیتر همچون شهاب-۳، که اساساً برای هدف قرار دادن اسرائیل طراحی شده بودند، نیز استفاده شد.
موشکهای بهکاررفته و ادعاهای متناقض
آنچه مقامهای ایرانی در روزهای پایانی جنگ بهعنوان موشکهای جدید معرفی کردند، اشارهای به نسل تازه موشک خرمشهر-۴ بود.
این موشک با بردی نزدیک به دو هزار کیلومتر و سرجنگی سنگین، حدود ۱۵۰۰ کیلوگرم، از قابلیت تخریب گستردهای برخوردار بودە و بیشتر بە منظور انهدام اهداف استراتژیک طراحی شدەاند. با این حال، هیچ نشانهای از بهکارگیری خرمشهر-۴ در جریان جنگ اخیر تا کنون مشاهدە نشدە است.
از دیگر موشکهای بهکاررفته در حملات موشکی ایران بە اسرائیل میتوان به موشکهای خانواده «قدر» اشاره کرد که توانایی حمل کلاهکهای خوشهای دارند.
در همین چارچوب، ادعاهای متناقضی درباره میزان موفقیت موشکهای ایرانی در عبور از سامانههای پدافندی اسرائیل مطرح شده است. در حالیکە تهران مدعی است که حدود ۹۰ درصد از موشکها به اهداف خود اصابت کردهاند، اما منابع اسرائیلی میزان رهگیریها را بین ۷۰ تا ۷۵ درصد اعلام کردهاند.
اما باید توجه داشت حتی در صورت برخورد موشکها در نزدیکی اهداف، وزن بالای سرجنگی میتواند خساراتی جدی بهبار آورد.
توازن منفی و پیامدهای آتشبس
یکی از نتایج مهم جنگ اخیر، شکلگیری وضعیتی است که میتوان آن را با کمی تسامح «توازن منفی» نامید. در این شرایط، هیچیک از طرفین برتری قاطع ندارد.
از یک سو، ایران توانسته است موشکهای بالستیک خود را تا قلب اسرائیل شلیک کند و همزمان اسرائیل نیز با استفاده از نیروی هوایی و سامانههای پدافندی، ضربات سنگینی را بر زیرساختهای موشکی، هستهای و امنیتی ایران وارد کرده است.
همین توازن شکننده از عوامل اصلی پذیرش آتشبس به شمار میرود. فشار ایالات متحده نیز در تسریع این روند مؤثر بود.
اسرائیل در طول جنگ، بخش بزرگی از ذخایر موشکهای رهگیر خود، از جمله سامانههای «تاد» و «ارو» را بەکار گرفت. اما بخشی از این سامانهها اساساً برای رهگیری موشکهای بالستیک ایران طراحی نشده بودند و استفاده از آنها بیشتر جنبه آزمایشی داشت.
از همین رو، اکنون تلآویو در تلاش است با توسعه نسلهای پیشرفتهتر «ارو-۳» و «ارو-۴» و افزایش ذخایر رهگیرهای خود، در برابر تهدیدهای آینده آمادهتر شود.
در مقابل، ایران نیز به دنبال افزایش کمی و کیفی زرادخانه موشکی خود است. تمرکز تهران بر تولید انبوه موشکهای سوخت جامد و بردبلند، نشاندهنده تلاش برای تضمین توان تهاجمی پایدار است.
گزارشهایی نیز از همکاری ایران با برخی کشورها، بهویژه چین، برای بازسازی صنایع موشکی منتشر شده است.
چشمانداز دور تازه درگیری
با وجود حملات هوایی آمریکا و اسرائیل به مراکز حساس هستەای و نظامی ایران، از جمله در خجیر، حکیمیه، پارچین و اصفهان، بخش زیادی از ظرفیت تولید ایران تنها بهطور موقت از کار افتاده است.
محدودیت توان بمبافکنهای اسرائیلی و ناگزیر بودن به انتخاب اهداف، موجب شد که کم و بیش بخشهای حساس از این مراکز هدف قرار گیرند. از همین رو، پیشبینی میشود ایران بتواند ظرف مدت کوتاهی بخشی از تواناییهای از دست رفتە موشکی خود را بازسازی کند.
در حوزه هستهای نیز وضع مشابهی وجود دارد. با وجود بمباران برخی تأسیسات، برآوردها حاکی از آن است که بخش مهمی از ذخایر اورانیوم ۶۰ درصد ایران دستنخورده باقی مانده است.
به باور نهادهای اطلاعاتی غربی، تهران در صورت راهاندازی آبشارهای جدید سانتریفیوژهای پیشرفته، قادر خواهد بود ظرف مدت کوتاهی به غنای ۹۰ درصدی دست یابد. چنین ظرفیتی اسرائیل را ناگزیر میکند برای جلوگیری از پیشرفت هستهای ایران، حملات دورهای خود را ادامه دهد.
بنابراین، هرچند جنگ ١٢ روزه با آتشبس پایان یافت، اما زمینههای بازگشت به درگیری همچنان پابرجاست.
فرسایش توان موشکی و پدافندی دو طرف، نیاز به بازسازی سریع صنایع نظامی ایران، و نگرانیهای اسرائیل درباره برنامه هستهای تهران همگی نشان میدهد که امکان آغاز دور تازهای از تنشها در ماهها و یا حتی روزهای آینده بعید نیست.
آنچه در این میان تعیینکننده خواهد بود، نه صرفاً توان نظامی، بلکه اراده سیاسی دو طرف برای مدیریت تنش و رویارویی یا تشدید بحران است.
با این وجود نشانەها حاکی از آن هستند کە تصمیم گیری در ایران، رویەای چند متغیری بودە و علاوە بر تنشهای موجود در مراکز تصمیم ساز سیاسی، اقتدار از دست رفتە علی خامنەایم رهبر جمهوری اسلامی ایران نیز نقشی تعیین کنندە در آغاز و مدیریت این تنشها دارد.











