top of page
Asset 240.png

آخرین خبرها

بیشتر بخوانید

حمله حوثی‌ها به اسرائیل؛ فرصت‌ها و چالش‌های پیشرو برای نتانیاهو

  • Writer: Arena Website
    Arena Website
  • May 5
  • 5 min read

امیر خنجی

حمله موشکی اخیر حوثی‌های یمن به خاک اسرائیل، که بنا به برخی گزارش‌ها موفق به عبور از سامانه‌های دفاعی تل‌آویو شد، نقطه‌ای تازه در نبردهای نیابتی خاورمیانه ترسیم و دو دیدگاە متفاوت در این باره را بازنمایی می‌کند. در نگاه نخست، این حمله نشانه‌ای از گسترش آسیب‌پذیری اسرائیل تلقی می‌شود. اما نگاه دوم می‌تواند حاکی از نشانه‌هایی مبنی بر فعال شدن ماشین دیپلماسی و نظامی اسرائیل برای اعمال فشار حداکثری بر ایران و بازتنظیم معادله امنیتی منطقه باشد.

روز گذشته (یکشنبه ۱۴ اردیبهشت)، حوثی‌های یمن، نیروی نیابتی جمهوری اسلامی ایران، با موشک بالستیک بە حوالی فرودگاە بن گوریون، در اسرائیل حملە کردند. این حملە در عین حال کە بازتاب‌ دهندە قدرت یک نیروی نیابتی در منطقە است، نشان دهندە تبدیل این گروە بە یک بازیگر منطقەای نیز است.

حوثی‌ها طی سال‌های گذشته از یک گروه شورشی محلی در شمال یمن به یک بازیگر منطقه‌ای تبدیل شده‌اند؛ آن‌هم با حمایت مستقیم ایران. حمله موشکی اخیر آن‌ها به اسرائیل، که گفتە می‌شود با استفاده از موشک‌های دوربرد و دقیق انجام شده است، بیش از آن‌که به‌دنبال تخریب فیزیکی باشد، حاکی از ارسال یک پیام ژئوپلیتیکی بود: اسرائیل اکنون باید جبهه جنوب‌غربی خود را نیز به‌عنوان یک تهدید بالقوه لحاظ کند.

این تحول، از نظر تل‌آویو نگران‌کننده است؛ چراکه تا پیش از این، جنوب اسرائیل تنها با تهدید حماس درگیر بود، اما اکنون یمن نیز به‌عنوان منبع پرتاب بالقوه موشک یا پهپاد به این معادله وارد شده است. از این منظر، تهدید حوثی‌ها نه تنها درون یمن بلکه در کل منظقه خاورمیانه ابعاد فرامنطقه‌ای یافته است.


سقوط سیاسی در عدن؛ صعود استراتژیک در صنعا

هم‌زمان با حمله موشکی حوثی‌ها به اسرائیل، تحولی سیاسی مهم در یمن رخ داد: استعفای احمد عوض بن مبارک، نخست‌وزیر دولت مستقر در عدن. او در بیانیه استعفای خود، به‌صراحت از فقدان اختیارات واقعی، دخالت‌های خارجی و اختلافات در شورای ریاستی انتقاد کرد. این استعفا، عملاً نشان‌دهنده‌ی فروپاشی انسجام درونی دولت مورد حمایت عربستان سعودی و غرب بود. این دولت که مقر آن در عدن است، همان دولت در تبعید یمن محسوب می‌شود که پس از سقوط صنعا به دست حوثی‌ها، مشروعیت بین‌المللی را حفظ کرده اما نفوذ میدانی‌اش به‌شدت محدود شده است.


در مقابل، حوثی‌ها با تمرکز قدرت در صنعا، موقعیت خود را تقویت کرده‌اند. این گروه نه تنها از سال ۲۰۱۴ کنترل پایتخت یمن را در دست دارد، بلکه با گذشت زمان توانسته است به‌واسطه پیروزی‌های نظامی و استراتژیک، نوعی مشروعیت تحمیلی برای خود ایجاد کند. اکنون با خروج چهره‌ای مانند بن مبارک از صحنه، می‌توان گفت موقعیت سیاسی حوثی‌ها در یمن بیش از هر زمان دیگر تثبیت شده است.

از زاویه‌ای دیگر، این وضعیت به نفع محور مقاومت – به رهبری ایران – تمام شده است. ایران که حامی اصلی حوثی‌ها محسوب می‌شود، می‌کوشد با گسترش عمق استراتژیک خود در یمن، نشان دهد که نفوذش تنها محدود به شام و لبنان نیست، بلکه اکنون تا جنوب شبه‌جزیره عربستان گسترش یافته است. از این منظر، حوثی‌ها نه‌تنها یک گروه شورشی محلی بلکه بخشی از معماری بازدارندگی منطقه‌ای ایران بە شمار می روند.


محاصره ژئوپلیتیکی یا فرصت برای بازسازی استراتژی؟

از نگاه راهبردی، اسرائیل با معادله‌ای پیچیده مواجه است. چالش‌‌های اسرائیل فقط به ایران ختم نمی‌شود. در غزه، عملیات نظامی همچنان ادامه دارد و هزاران نیروی ذخیره فراخوانده شده‌اند. در لبنان، تهدید حزب‌الله همچنان پابرجاست و در سوریه، اسرائیل حملات هوایی را افزایش داده است و اکنون در جنوب‌غربی، حوثی‌ها با برد بلند و هدف‌گیری مناطق استراتژیک اسرائیل، نشانه‌ای از باز شدن جبهه جدیدی را علیە این کشور بە نمایش می‌گذارند.

از سوی دیگر، باید چالش‌های داخلی اسرائیل را نیز مدنظر داشت. در حالی که نتانیاهو بر لزوم پاسخ قاطع تأکید دارد، با فشارهای داخلی فزاینده‌ای مواجه است. مدتی پیش تظاهرات‌ گسترده‌ای در تل‌آویو و سایر شهرها برگزار شد که معترضان خواستار پایان جنگ در غزه و تمرکز بر آزادی گروگان‌ها بودند. برخی از مقامات ارشد نیز استعفا داده‌اند و اختلافات در کابینه افزایش یافته است.

با تمام این توضیحات باید توجه داشت که این وضعیت در عین تهدید، می‌تواند فرصتی نیز برای اسرائیل باشد. اسرائیل می‌کوشد با بهره‌گیری از این تهدیدات متقاطع، حمایت سیاسی و نظامی بیشتری برای اقدام مستقیم علیه ایران جلب کند. از منظر تل‌آویو، اگر ساختار تهدید ایران در لبنان، سوریه، عراق و یمن فعال شده است، از همین رو، توجیه استراتژیک برای ضربه زدن به مرکز این ساختار – یعنی تهران – نیز افزایش یافته است.



اسرائیل و گزینه اقدام پیش‌دستانه علیه ایران

تهدید به اقدام نظامی علیه ایران برای اسرائیل تازگی ندارد، اما در ماه‌های اخیر این گزینه از حالت هشدار سیاسی به سطح فشار عملی رسیده است. نتانیاهو و حلقه امنیتی نزدیک به او بارها اعلام کرده‌اند که در صورت نزدیک شدن ایران به ظرفیت ساخت سلاح هسته‌ای، اسرائیل «به‌تنهایی» هم که شده وارد عمل خواهد شد.

در همین راستا، تل‌آویو رزمایش‌های متعددی برای حمله فرضی به تأسیسات هسته‌ای ایران انجام داده، جنگنده‌های F-۳۵ را به تمرین‌های شبانه فرستاده و حتی بمب‌های سنگرشکن سفارش داده است. با وجود اینکه این حمله بدون پشتیبانی لجستیکی آمریکا دشوار خواهد بود، اما اسرائیل در حال آماده‌سازی ذهنی جامعه جهانی برای این سناریو است.


نقش آمریکا: مداخله کمتر، حضور استراتژیک

اسرائیل به دنبال مقابله مستقیم با ایران است، اما بدون حمایت آمریکا این اقدام بسیار دشوار و احتمالاً ناموفق خواهد بود. نتانیاهو برای حمله به تأسیسات زیرزمینی هسته‌ای ایران به بمب‌های سنگرشکن، اطلاعات ماهواره‌ای و پشتیبانی گسترده هوایی نیاز دارد؛ مؤلفه‌هایی که تنها با حمایت لجستیکی و سیاسی آمریکا در دسترس هستند. از طرفی دیگر، تغییرات اخیر در سیاست خارجی آمریکا و مشی دولت جدید این کشور مبنی بر کاهش مداخلات نظامی مستقیم و اختلاف نظرهای راهبردی بین واشنگتن و تل‌آویو، به‌ویژه مواضع  مشاور امنیت ملی آمریکا، باعث شده است که حمایت مستقیم آمریکا از هرگونه حمله اسرائیل به ایران در این مقطع زمانی زیر سؤال برود.

همچنین باید توجه داشت کە با وجود اختلاف نظر میان تل‌آویو و واشنگتن، به‌ویژه در مورد زمان‌بندی اقدام علیه ایران، اما نظم امنیتی دوجانبه همچنان پابرجاست.


ایران و بازی بلندمدت جنگ نیابتی

در نقطه مقابل، ایران با اتکا بر شبکه‌ای از نیروهای نیابتی، به‌جای درگیری مستقیم، روی فرسایش تدریجی رقیب حساب باز کرده است. حمله اخیر حوثی‌ها، حملات راکتی حزب‌الله، یا حتی اقدامات کوچک‌تر در سوریه و عراق، همگی به‌عنوان مهره‌های شطرنج بزرگ‌تری عمل می‌کنند که هدف نهایی آن، ایجاد نوعی بازدارندگی نامتقارن در برابر قدرت نظامی اسرائیل است.

اما این شبکه‌سازی پیچیده، خود نیز آسیب‌پذیر است. اسرائیل بارها توانسته است در سوریه و عراق، انبارهای سلاح، سامانه‌های موشکی و کاروان‌های لجستیکی وابسته به ایران را هدف قرار دهد. در واقع، تهدید چند جانبه ایران، در کنار فرصت‌های آن، نیازمند نگه‌داشتن سطحی از هماهنگی است که در عمل دشوارتر از آن چیزی است که از بیرون به‌نظر می‌رسد.


دو برداشت متفاوت در مسیر بازتنظیم نظم امنیتی

برداشت اول: با تمام شواهد موجود، نمی‌توان اسرائیل را بازیگری در موضع ضعف قلمداد کرد. نتانیاهو تلاش دارد تا از حمله حوثی‌ها به عنوان محرکی برای اسرائیل در راستای بازتنظیم راهبردی جدید بهرەبرداری کند. او می‌خواهد از این تهدید نظم بازدارنده‌ جدیدی را خلق کند که فشار را به‌جای تحمل، به طرف مقابل منتقل کند. در این مسیر، هر حمله نیابتی ممکن است در چشم جهان، به توجیه تازه‌ای برای اقدام تل‌آویو علیه تهران تبدیل شود. از این منظر، حمله حوثی‌ها نه پایان بازدارندگی اسرائیل، بلکه آغاز دور تازه‌ای از شکل‌دهی به نظم امنیتی خاورمیانه است.

برداشت دوم: اسرائیل، علی‌رغم توان نظامی بالا، در مقابل تهدیدهای پراکنده اما هم‌زمان، به طور محسوسی دچار سردرگمی است. اقدام نظامی علیه ایران بدون پشتیبانی آمریکا ممکن است به جنگی تمام‌عیار با عواقب فاجعه‌بار منجر شود و این مسئله محاسبات استراتژیک اسرائیل را پیچیده‌تر کرده است.

bottom of page