مکانیسم ماشه؛ بازی ایران در زمین تعلیق اروپا
- Arena Website
- Jul 21
- 3 min read

در آستانه دور جدید گفتوگوهای ایران و تروئیکای اروپایی، بحث فعالسازی مکانیسم ماشه بار دیگر در کانون تحولات دیپلماتیک قرار گرفته است. در برداشت تهران، اروپا در موقعیتی دوگانه قرار دارد: از یکسو خواهان حفظ چارچوب دیپلماسی است و از سوی دیگر، با تهدید به فشار، در پی مهار ایران است. جمهوری اسلامی تلاش دارد با تکیه بر این تصور، فضای تهدید را مهار کرده و فرصت بیشتری برای مانور سیاسی و حفظ ابتکار عمل فراهم آورد.
هفته آینده قرار است جمهوری اسلامی ایران حول برنامە جاە طلبانە هستەای خود با تروئیکای اروپایی وارد گفتوگو شود. همزمان، بحث فعالسازی «مکانیسم ماشه» بار دیگر به یکی از محورهای اصلی درگیری دیپلماتیک میان ایران و اروپا تبدیل شده است؛ ابزاری که در چارچوب برجام طراحی شد، اما اکنون به اهرمی در معادلات غرب نسبت به ایران بدل شده است.
از نگاه ایران، این شرایط تهدیدآمیز دربردارندە فرصتی بالقوه نیز می باشد. در صورتیکە تهران بتواند این فضا را مدیریت کند، ممکن است به سود راهبردی آن تمام شود.
شواهد نشان میدهد که تحلیلگران سیاست خارجی ایران، مواضع رسمی دستگاه دیپلماسی، رسانههای طرفدار دولت و ناظران سیاسی نزدیک به تهران، بر نوعی انسجام ضمنی در تحلیل این وضعیت تأکید دارند، از این نگاە:
اروپا در وضعیت دوگانهای گرفتار شده است. از یکسو تلاش میکند همچنان بهعنوان ضامن دیپلماسی چندجانبه باقی بماند، و از سوی دیگر، با تهدید به فعالسازی مکانیسم ماشه، فشار بر ایران را حفظ کند. تهران این دوگانگی را نقطهضعف ساختاری اروپا میداند و تلاش میکند آن را به تعلیق و تردید در تصمیمگیری تبدیل کند.
در این سناریو، مطلوبترین وضعیت برای تهران آن است که اروپا تهدید به مکانیسم ماشه را حفظ کند، اما آن را بهصورت محدود و تاکتیکی تمدید نماید.
بهنظر میرسد بازیگران ایرانی تصور میکنند این مسیر برای حکومت جمهوری اسلامی ایران این فرصت را مهیا می کند کە بدون امتیازدهی راهبردی، زمان خریدە، تنش را مهار و شکاف میان اروپا و آمریکا را تعمیق بخشد.
تهران همچنان معتقد است اروپا تمایلی به پیروی کامل از واشنگتن ندارد، حتی اگر پیوندهای امنیتی در ناتو استقلال اروپا را محدود کرده باشد.
جمهوری اسلامی ایران با اتکا به موضعی نسبتاً قاطع، اما در عین حال منعطف، میکوشد فضای تهدید را قابل مدیریت سازد. هدف آن است که ضمن حفظ ابتکار عمل، پنجرهای تازه برای چانهزنی ایجاد شود. در این مسیر، حفظ برجام، حتی در شکل محدود و نمادین آن، بهعنوان سپری موقت در برابر بازگشت تحریمهای شورای امنیت عمل میکند.
از منظر تهران، مطلوبترین وضعیت آن است که اروپا بهجای بازگرداندن قطعنامههای پیشین شورای امنیت، مفاد قطعنامه ۲۲۳۱ را بهصورت مشروط و برای یک دوره محدود، مثلاً یکساله، تمدید کند.
این قطعنامه که در سال ۲۰۱۵ با هدف اجرای برجام تصویب شد، تحریمهای سابق سازمان ملل را لغو کرد و بدون الزام حقوقی صریح صرفا خواستار پرهیز ایران از برخی فعالیتهای موشکی شدە بود. تمدید مشروط این قطعنامه، به باور تهران، میتواند فضای فشار را کنترلشده نگه دارد، مانع از تشدید ناگهانی تنشها شود و فرصتی برای بازسازی دیپلماتیک فراهم آورد.
با برخورداری از چنین پیشینەای، ایران سعی دارد اختلافات میان اروپا و آمریکا را برجسته کرده و از آن بهرهبرداری کند. حتی هماهنگیهای احتمالی میان واشنگتن و بروکسل، در نگاه تهران، بهمعنای اجماع قطعی تلقی نمیشود؛ بلکه بهمثابه نشانهای از تردید اروپا در همراهی کامل با سیاست فشار حداکثری در نظر گرفته میشود.
از اینرو، تأکید بر پایبندی به برجام، استفاده از ادبیات حقوق بینالملل، و حفظ مواضع مستقل، بخشی از تاکتیکهای ایران برای مدیریت این وضعیت است.
با این حال، یک مؤلفه کلیدی هنوز در محاسبات تهران جایگاه روشن ندارد و آن هم نقش اسرائیل است. با وجود افزایش تنشها در منطقه، تهران ارزیابی مشخصی از احتمال همراهی اروپا با اقدام نظامی احتمالی اسرائیل بجز اقدام متقابل ارائه نداده است.
اگر تهدید نظامی یا عملیات محدود اسرائیل همراهی تلویحی و یا حتی همراهی کامل اروپا مواجه شود، چنین تهدیدی میتواند توازن محاسبات دیپلماتیک ایران را در لحظات حساس برهم بزند.
در مجموع، راهبرد تهران نه حذف مکانیسم ماشه است، نه پذیرش آن در قالبی تنبیهی؛ بلکه حفظ آن در سطحی محدود، قابل تمدید و کنترلپذیر است.
چنین وضعیتی اگرچه پرتنش و ناپایدار است، اما به ایران این امکان را میدهد که در زمین خاکستری دیپلماسی، از زمان بهمثابه سرمایه راهبردی استفاده کند و با حداقل امتیازدهی، خود را برای سناریوهای بعدی آماده سازد.
با این حال، تا زمانی که نقش اسرائیل در محاسبات دیپلماتیک اروپا بهدرستی درک نشود، این راهبرد در برابر تحولات پیشبینیناپذیر، آسیبپذیر باقی خواهد ماند.