top of page
Asset 240.png

آخرین خبرها

بیشتر بخوانید

چنگیز چاندار: بدون وجود ثبات در سوریه، صلح در ترکیه دوام نمی‌آورد

  • Writer: Arena Website
    Arena Website
  • Jul 29
  • 4 min read
ree


پس از چهارده سال جنگ داخلی ویران‌گر و هشت ماه پس از سقوط رژیم بعثی بشار اسد، بسیاری امیدوار بودند که سوریه وارد دوره‌ای از گذار سیاسی، آشتی ملی و بازسازی تدریجی خواهد شد. برای لحظه‌ای چنین به نظر می‌رسید که سرانجام صفحه‌ای تازه در تاریخ این کشور گشوده می‌شود. اما آنچه در هشت ماه گذشته از دولت احمد الشرع و نیروهای جهادی وفادار به او مشاهدە شدە است، چیزی جز تکرار سرکوب، حذف و جنگ فرقه‌ای نبوده است. نه‌تنها نشانی از صلح و ثبات دیده نمی‌شود، بلکه الگوی رفتاری حکومت جدید به‌مراتب خشن‌تر از دوران اسد، بر حذف اقلیت‌ها متمرکز شده است؛ کشتارهای هدفمند علیه علویان، دروزها و مسیحیان از همان آغاز، مهر تاییدی بود بر اینکه تغییر حاکمیت، تغییری در منطق قدرت و سلطه در پی نداشته است.


چنگیز چاندار، روزنامه‌نگار برجسته و عضو فراکسیون حزب برابری و دمکراسی خلق‌ها در پارلمان ترکیه، در مقاله‌ای تحلیلی از زاویه‌ای انتقادی به نقش ترکیه در بحران سوریە می پردازد.


به باور او، رویکرد دوگانه آنکارا در حمایت از دولت جدید دمشق و طرد کُردها در سوریە، نه‌تنها اشتباهی راهبردی است، بلکه روند صلح داخلی در ترکیه را نیز به مخاطره می‌اندازد. چاندار هشدار می‌دهد که بدون ثبات در سوریه پروسه صلح در ترکیه نیز ادامه نخواهد یافت.


نویسنده از همان آغاز، به تضاد پررنگ در سیاست رسمی ترکیه در قبال کُردها در سوریە اشاره می‌کند که در قالب اتهام‌زنی بی‌وقفه به این نیروها به‌عنوان مهره‌های اسرائیل و دشمنان امنیت منطقه‌ای خود را بازتاب می‌دهد، در حالی که خودِ دولت جدید دمشق برآمده از ائتلافی میان بدنام‌ترین گروه‌های جهادی است که خود از سوی غرب و اسرائیل حمایت شده‌اند و هنوز هم روابطی پنهان و آشکاری با همین بازیگران دارد.


به باور چاندار، در حالی که آنکارا مظلوم عبدی و نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF) را دشمن می‌پندارد و در موضعی سخت‌گیرانه نسبت به آن‌ها ایستاده است، کشورهای غربی از جمله فرانسه و آمریکا راه گفت‌وگو را با این نیروها در پیش گرفته‌اند.

دیدار مظلوم عبدی با وزیر خارجه فرانسه و رایزنی‌های او با نماینده آمریکا در سوریه، نشانه‌ای از همین فرایند است که آنکارا عملاً از آن کنار گذاشته شده است.

چاندار با نگاهی به گذشته، دیدار تاریخی خود با جلال طالبانی در سال ۱۹۹۱ را یادآور می‌شود؛ زمانی که تورگوت اوزال، رئیس‌جمهور وقت ترکیه، با نگاهی آینده‌نگر برای نخستین بار راه مذاکره با رهبران کُرد را گشود.


او تأکید می‌کند که اگر آن زمان گفت‌وگو ممکن بود، امروز نیز باید ممکن باشد. در حالی که مظلوم عبدی بارها تلاش کرده است از طریق کانال‌های مستقیم یا غیررسمی با آنکارا وارد ارتباط شود، اما در مقابل، ترکیه عملاً این امکان را به آمریکا و فرانسه واگذار و در نتیجه از شکل‌گیری هرگونه موازنه‌ای در آینده سوریه بازمانده است.


در ادامه تحلیل، چاندار به سقوط ناگهانی رژیم بشار اسد و صعود سریع احمد الشارع و هیئت تحریر الشام (شاخه سوری القاعده) اشاره می‌کند.


به گفته او این انتقال قدرت نه حاصل یک خیزش مردمی، بلکه محصول یک پروژه‌ مشترک آمریکایی-انگلیسی بوده است که از ادلب آغاز و به حلب و حمص رسید و نهایتاً در دسامبر ۲۰۲۴ به کاخ ریاست‌جمهوری دمشق ختم شد.

چاندار این فرآیند را نه‌تنها بی‌ثبات‌کننده بلکه عامل شکل‌گیری ساختاری ضعیف و وابسته به خارج در دمشق می‌داند که با نخستین آزمون‌ها از جمله کشتار علوی‌ها در لاذقیه و طرطوس و سپس کشتار دروزیها در سویدا، به‌شدت بی ثبات و تهی از مشروعیت است.

از منظر نویسنده بزرگ‌ترین اشتباه ترکیه نه در موضع‌گیری علیه رژیم اسد، بلکه در حمایت بی‌قید و شرط از دولت احمد الشرع در دمشق رقم خورده است.

این حمایت، بدون در نظر گرفتن ترکیب اجتماعی شکننده سوریه و تنوع مذهبی و اتنیکی آن، عملاً به تقویت یک ساختار سنی-عرب متمرکز انجامیده است که مشابه با رژیم پیشین بعثی، باز هم با هرگونه تمرکززدایی و شمول‌گرایی مخالفت می‌ورزد.

چاندار معتقد است که این سیاست در ظاهر بر "تمامیت ارضی" سوریه تأکید دارد، اما در واقع به بازتولید همان ملی‌گرایی عربی با لباس سنی انجامیده است که خود این مسئله پیشتر عامل اصلی ورود این کشور به بحران و نهایتا ویرانی منجر گردید.


در این میان، بحران دروزیها نقطه عطف مهمی در تحلیل چاندار است. او با استناد به سوابق تاریخی این مردم و نقش محوری آن‌ها در استقلال سوریه، تأکید می‌کند:

دولت جدید دمشق با تکیه بر توهم قدرت و حمایت خارجی، مرتکب اشتباه بزرگی در برخورد نظامی با دروزیها شدە است. نتیجه آن کشتاری گسترده و فروپاشی دوباره انسجام اجتماعی سوریه بود.

در چنین شرایطی به اعتقاد چاندار طرح این خواسته که کُردها در سوریە ساختارهای نظامی و سیاسی خود را منحل کرده و سلاح‌هایشان را به دولت دمشق تحویل دهند، نه‌تنها غیرواقع‌بینانه بلکه غیراخلاقی و غیرقابل تحقق است.


نویسنده هشدار می‌دهد که اگر پیوند میان جوامع سوریه یک‌بار دیگر گسسته شود، این کشور به سوی جنگ داخلی جدیدی رانده خواهد شد کە از با پیامدهای بسیار عمیق‌تری نسبت بە بحران گذشته برخوردار خواهد بود.


در چنین شرایطی هرگونه تهدید به سرکوب کُردها، نه‌تنها به شکست پروژه وحدت ملی در سوریه منجر می‌شود، بلکه فرآیند صلح داخلی در ترکیه را نیز به بن‌بست خواهد کشاند.

در پایان، چاندار راه‌حل را نه در استفاده از زور یا تمرکزگرایی اجباری، بلکه در شکل‌گیری یک قرارداد اجتماعی جدید در سوریه می‌بیند که در آن تمام اقلیت‌ها، مذاهب و گروه‌های ملی جایگاهی برابر داشته باشند و ساختار سیاسی کشور بازتاب‌دهنده تنوع واقعی جامعه باشد.

او می‌پرسد: چرا آنکارا نمی‌تواند میزبان گفت‌وگو میان مظلوم عبدی و احمد الشرع باشد؟ چرا فرصت میانجی‌گری را به آمریکا و فرانسه واگذار کرده و از صحنه خارج شده است؟


بە باور او، اگر ترکیه خواهان ثبات در مرزهای جنوبی خود است و اگر ادامه فرآیند صلح داخلی‌اش را جدی می‌گیرد، باید نگاه خصمانه‌اش به کُردهای سوری را کنار بگذارد و راهی برای گفت‌وگوی مستقیم با آن‌ها بگشاید.


چاندار مقاله‌اش را با همان هشدار آغازین به پایان می‌برد: ثبات در سوریه، پیش‌شرط تداوم روند صلح در ترکیه است. هرگونه بی‌ثباتی، افراط‌گرایی، یا حذف سیاسی در آن‌سوی مرز، مستقیماً بر صلح اجتماعی و سیاسی درون ترکیه سایه خواهد انداخت.


bottom of page