با فعال شدن مکانیسم ماشە، تهران در تله تحریمهای خودکار گرفتار می شود
- Arena Website
- Aug 15
- 7 min read

تهیە و تنظیم: عمار گلی
با فعال کردن مکانیسم ماشە، تروئیکای اروپایی ایران را به دلیل کاهش همکاری با آژانس و نقض تعهدات برجامی تحت فشار اقتصادی و سیاسی شدید قرار خواهد داد. طراحی معکوس این ابزار، بازگشت خودکار تحریمها را بدون نیاز به موافقت چین و روسیه ممکن میکند. ترکیب اعضای شورای امنیت و همسویی غیردائمها با غرب، شانس ایران برای جلوگیری از فعالسازی را محدود کرده است. هماهنگی اروپا و آمریکا نشاندهنده تمرکز بر محدودسازی ظرفیتهای هستهای و موشکی ایران و مدیریت ریسکهای امنیتی منطقهای است، و تهران ناگزیر به بازنگری استراتژی دفاعی و دیپلماتیک خود است.
در خاورمیانهای که هنوز از تبعات جنگ ۱۲ روزه ایران بهتزده است، اروپا بار دیگر از اهرم تحریمهای سازمان ملل بهره گرفته و تروئیکای اروپایی، شامل فرانسه، بریتانیا و آلمان، با ارسال نامهای رسمی به سازمان ملل هشدار داده است که آماده فعال نمودن مکانیسم “اسنپبک” یا همان مکانیسم ماشه و بازگرداندن تحریمهای لغو شده در توافق هستهای ۲۰۱۵ یا همان برنامه جامع اقدام مشترک (JCPOA) را هستند.
این اقدام، که میتواند فشار اقتصادی بر ایران را افزایش دادە و محدودیتهای تسلیحاتی و موشکی علیە ایران را مجددا برقرار کند، پاسخی مستقیم به تعلل تهران در همکاری با بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی و بیتوجهی به پیشنهادهای دیپلماتیک غرب محسوب میشود.
در این بارە، عباس عراقچی، معاون وزیر امور خارجه ایران، در گفتوگو با فاکس نیوز، بار دیگر بر حق ایران برای حفظ برنامه هستەای خود تأکید کرده است؛ موضعی که به گفته تحلیلگران راه را برای فعالسازی ماشه تحریمها هموارتر میسازد.
با نزدیک شدن مهلت بازگشت مکانیسم اسنپبک تا ۱۸ اکتبر ۲۰۲۵، اروپا عزم خود را جزم کرده است تا ایران را یا به بازگشت به میز مذاکره و همکاری وادارد یا آنکه با تبعات سنگین تحریمهای جهانی روبهرو شود.
در این بارە گزارش وال ستریت ژورنال، به بررسی ازسرگیری مکانیسم ماشه، چالشهای چین و روسیه در جلوگیری از بازگشت مجدد آن، وضعیت ایران در شورای امنیت و امکان تأخیر در جلسات شورای امنیت میپردازد، در حالی که سایه فشار حداکثری دوباره بر منطقه خاورمیانه گسترده شده است.
مکانیسم ماشه: چگونه فعال میشود؟
مکانیسم ماشه یا بازگشت خودکار تحریمها، که در بندهای ۱۱ و ۱۲ قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل تعریف شده است ابزاری است که به اعضای توافق هستهای ایران (ایالات متحده، بریتانیا، فرانسه، چین، روسیه، آلمان و اتحادیه اروپا) اجازه میدهد در صورت نقض “قابلتوجه” تعهدات هستهای ایران، تحریمهای پیشین سازمان ملل را بدون نیاز به رأیگیری جدید بازگردانند.
این فرآیند بهصورت معکوس طراحی شده است و مراحل آن شامل اعلام نقض توسط یکی از اعضا، یک دوره ۳۰ روزه بررسی در شورای امنیت، رأیگیری برای ادامه لغو تحریمها و در نهایت بازگشت خودکار تحریمهاست.
برای مثال، در روز چهارشنبه اوت ۲۰۲۵، تروئیکای اروپایی با ارسال نامهای رسمی به رئیس شورای امنیت اعلام نمود که ایران از ژوئیه ۲۰۲۵ با امتناع از همکاری با بازرسان آژانس و بیتوجهی به پیشنهادهای دیپلماتیک، تعهدات خود را نقض کرده است.
پس از دریافت این نامه، شورای امنیت ۳۰ روز فرصت دارد تا قطعنامهای را برای ادامه لغو تحریمها تصویب کردە و در صورتیکە هیچ قطعنامهای در این بارە ارائه نشود یا وتو شود، تحریمها بهطور خودکار باز میگردند.
این تحریمها شامل ممنوعیت خرید و فروش تسلیحات، محدودیت توسعه موشکهای بالستیک و توقف کامل غنیسازی اورانیوم خواهد بود.
قدرت مکانیسم ماشه در طراحی “وتوی معکوس” آن نهفته است. برخلاف قطعنامههای معمول که نیاز به موافقت دارند، این مکانیسم با شکست قطعنامه ادامه لغو تحریمها فعال میشود.
به این معنا که یکی از اعضای غربی توافق، مانند فرانسه یا بریتانیا، میتواند با وتوی قطعنامه پیشنهادی چین یا روسیه، تحریمها را بدون نیاز به موافقت دیگر اعضا بازگرداند.
بهعنوان مثال، اگر فرض بر این باشد که نامه تروئیکا به شورای امنیت اعلام نقض جدی از سوی ایران تلقی میشود و کشورهای عضو شورای امنیت سازمان ملل تا ۱۲ سپتامبر ۲۰۲۵ هیچ قطعنامهای تصویب نکنند یا بریتانیا قطعنامه ارائه شده توسط یکی دیگر از اعضا مثلا چین را وتو کند، از ۱۳ سپتامبر ۲۰۲۵ تحریمهای سازمان ملل علیه ایران بهطور خودکار اجرا خواهند شد و این روند فشار اقتصادی و سیاسی بر تهران را افزایش میدهد و امکان کسب امتیازات هستهای را محدود میسازد.
چالشهای چین و روسیه در برابر مکانیسم ماشه
چین و روسیه، بهرغم جایگاهشان بهعنوان اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد و متحدان ایران، در برابر مکانیسم ماشه دستبسته هستند زیرا مکانیسم به گونهای طراحی شده است که نیاز به موافقت برای جلوگیری از آن وجود دارد، نه برای اعمال آن.
حتی اگر این دو کشور قطعنامهای برای ادامه لغو تحریمها ارائه دهند، وتوی یک عضو غربی کافی است تا این تلاش بیثمر شود.
تنها گزینه غیرمستقیم برای چین و روسیه، فشار دیپلماتیک بر ایران برای همکاری با آژانس یا مذاکره با غرب است تا بهانهای برای فعالسازی این مکانیسم باقی نماند، یا پیشنهاد تمدید مهلت تا پس از ۱۸ اکتبر ۲۰۲۵ که نیازمند اجماع کامل اعضای دائم است کە با توجه به موضع سختگیرانه غرب، عملی به نظر نمیرسد.
چین و روسیه علاوه براین از یک امکان محدود دیگری نیز برخوردارند و آن اینکه به تاخیر انداختن برگزاری جلسات شورای امنیت سازمان ملل.
با این حال این دو کشور نمیتوانند بهطور مستقیم جلسه شورای امنیت برای بحث درباره مکانیسم ماشه را متوقف کنند، زیرا هر عضو میتواند درخواست تشکیل جلسه کند و تصمیمات در رویهای با ۹ رأی موافق بدون وتو تصویب میشوند.
از همین رو موضوع مکانیسم ماشه به دلیل ارتباط با قطعنامه ۲۲۳۱ به احتمال بسیار زیاد بهطور خودکار در دستور کار قرار گرفتە و حمایت اعضای همسو با غرب کافی است تا جلسه تشکیل شود.
چین و روسیه میتوانند تنها از طریق لابیگری یا درخواست مشورتهای غیررسمی، تأخیر موقت ایجاد کنند، اما این تأخیرها معمولاً پایدار نیستند.
وضعیت ایران در شورای امنیت: آرایش اعضا و شانس موفقیت
باتوجه به ترکیب فعلی شورای امنیت، ایران شانس کمی برای جلوگیری از فعالسازی مکانیسم ماشه داشتە و وضعیت این کشور در برابر فشارهای بینالمللی شکننده به نظر میرسد.
شورای امنیت شامل ۵ عضو دائم (ایالات متحده، بریتانیا، فرانسه، چین، روسیه) و ۱۰ عضو غیردائم (الجزایر، دانمارک، یونان، گویان، پاکستان، پاناما، کره جنوبی، سیرالئون، اسلوونی، سومالی) است.
از میان اعضای غیردائم، دانمارک، یونان، کره جنوبی، اسلوونی، پاناما، و سومالی به دلیل همسویی با غرب (بهویژه ایالات متحده و اروپا) احتمالاً از بازگشت تحریمها حمایت میکنند.
این کشورها در موضوعاتی مانند اوکراین و کره شمالی همواره با غرب همراه بوده و موضعگیریهای تاریخی آنها نشاندهنده حمایت از فشار بر برنامههای هستهای و موشکی ایران است. در مقابل، الجزایر و پاکستان به دلیل روابط نزدیک با چین و مواضع غیرمتعهد، ممکن است با مکانیسم ماشه مخالفت کنند یا رأی ممتنع بدهند.
از سوی دیگر، کشورهایی مانند سیرالئون و گویان نیز معمولاً مواضع بیطرفانهای را اتخاذ کردە و ممکن است به مذاکرات دیپلماتیک متمایل باشند. با این حال، موضعگیریهای ایران، از جمله کاهش همکاری با آژانس و پافشاری بر غنیسازی، دست غرب را برای توجیه مکانیسم ماشه باز گذاشته است.
اظهارات اخیر عباس عراقچی و گزارشهای منتشر شده در خصوص آماده سازی بسترهای تجاری در ایران برای بازگشت احتمالی تحریمها، نشاندهنده آگاهی ایران از جدی بودن تهدید است.
در این آرایش، ایران به حمایت چین و روسیه وابسته است، اما این حمایت نمیتواند مانع فعال سازی این مکانیسم شود.
بررسی وضعیت ایالات متحده در مکانیسم ماشه پس از خروج از برجام
ایالات متحده در مه ۲۰۱۸ از توافق برجام خارج شد و تحریمهای ثانویه علیه ایران را بازگرداند. این خروج، جایگاه قانونی آمریکا در استفاده از مکانیسم ماشه در قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت را مورد مناقشه قرار داده است.
با این حال آمریکا همچنان میتواند در این فرآیند نقش کلیدی ایفا کند. این قطعنامه ایالات متحده آمریکا را بهعنوان مشارکتکنند در برجام ذکر کرده و به اعضای توافق اجازه میدهد با اعلام نقض قابلتوجه ایران، تحریمها را بازگردانند.
آنچنان که اشاره شد فرآیند فعال سازی آن شامل اعلام نقض، دوره ۳۰ روزه بررسی و رأیگیری برای ادامه لغو تحریمهاست. اما خروج آمریکا از برجام، مشروعیت سیاسی آن را برای فعالسازی مستقل این روند تضعیف کرده است.
در سپتامبر ۲۰۲۰، تلاش آمریکا برای استفاده از این ابزار به دلیل خروجش از توافق، توسط چین، روسیه و حتی تروئیکای اروپایی (فرانسه، بریتانیا، آلمان) رد شد.
برخی از حقوقدانان معتقدند که این اقدام نقض اصل “حسن نیت” یا دکترین “استاپل” است، زیرا آمریکا نمیتواند از توافقی که خود نقض کرده بهره ببرد. با این حال قطعنامه ۲۲۳۱ به صراحت خروج را مانع استفاده از مکانیسم ماشه نمیداند و وتوی آمریکا بهعنوان عضو دائم شورای امنیت میتواند تحریمها را تضمین کند.
در سناریوی کنونی نامه تروئیکای اروپایی به سازمان ملل برای فعالسازی مکانیسم ماشه، نیاز به اقدام مستقل آمریکا را کاهش داده است.
اگر تروئیکا با استناد به مثلاً غنیسازی ۶۰٪ یا عدم همکاری با آژانس مدعی نقض فاحش شده باشد و آن را گزارش دهد، آمریکا میتواند با حمایت از این نامه یا وتوی قطعنامه پیشنهادی چین و روسیه برای ادامه لغو تحریمها، این مکانیسم را فعال کند.
در نهایت، ایران در موقعیتی شکننده قرار دارد و تصمیم اروپا برای فعالسازی مکانیسم ماشه، با حمایت احتمالی ایالات متحده آمریکا، نشاندهنده تغییر آشکار سیاست غرب در برابر تهران است.
این فرایند با طراحی هوشمندانه خود، امکان بازگشت تحریمها بدون نیاز به موافقت چین و روسیه را فراهم کرده و این دو کشور را به ابزارهای غیرمستقیم دیپلماتیک محدود کرده است، در حالی که فشار عملی بر ایران افزایش یافته است.
این فشار تنها به برنامه هستهای ایران محدود نمیشود؛ بلکه به وضوح با معادلات امنیتی و ژئوپلیتیک منطقه، بهویژه تنشهای رو به رشد میان تهران و تلآویو، پیوند خورده است. ا
اقداماتی مانند حملات سایبری، تبادل اطلاعات امنیتی و تهدیدات نظامی احتمالی، زمینهای را برای بستر سازی حساسیت غرب نسبت به هرگونه پیشرفت هستهای یا موشکی ایران ایجاد و انگیزه اروپاییها و آمریکا را برای تقویت ابزار فشار اقتصادی و سیاسی بر تهران افزایش داده است.
بهویژه در روزهای پایانی مهلت دهساله برجام، هماهنگی بین تروئیکای اروپایی و آمریکا برای استفاده از این ابزار نشان میدهد که غرب اکنون سیاست خود را نه صرفاً بر پایه کنترل برنامه هستهای ایران، بلکه در چارچوب محدودسازی ظرفیتهای تهدیدآمیز جمهوری اسلامی ایران در منطقه و مدیریت ریسکهای مرتبط با اسرائیل و متحدان آن در خاورمیانه دنبال میکند.
بنابراین، ایران در چنین شرایطی ناگزیر است میان فشار بینالمللی فزاینده و تنشهای منطقهای بهویژه با اسرائیل، استراتژی دفاعی و دیپلماتیک خود را بازنگری کند، زیرا موفقیت یا شکست آن نه تنها آینده هستهای کشور بلکه جایگاه تهران در معادلات امنیتی خاورمیانه را تعیین خواهد کرد.











