جریانهای سنی رادیکال و تاثیر آنها بر بلوچستان و شرق ایران
- Arena Website
- Aug 24
- 4 min read

دانیال بابایانی
بلوچستان امروز نمادی از شکست سیاستهای جمهوری اسلامی ایران در حوزه امنیت، توسعه و عدالت است. دههها تبعیض مذهبی و اتنیکی، فقر ساختاری و سرکوب اعتراضها نهتنها معیشت مردم بلوچ را نابود کرده، بلکه زمینه جذب جوانان به گروههای مسلح را تقویت کرده است. برخوردهای خشن و امنیتی، اعتماد اجتماعی را از بین برده و چرخه انتقام و خشونت را بازتولید کرده است. تا زمانی که حاکمیت به اصلاحات جدی تن ندهد، بحران بلوچستان عمیقتر خواهد شد.
در سالهای اخیر، استان سیستان و بلوچستان به یکی از کانونهای اصلی تنش امنیتی در ایران تبدیل شده است. این استان که عمدتا ساکنان بلوچ و سنیمذهب دارد، بارها شاهد درگیری میان نیروهای نظامی ایران و گروههای مسلح بوده است.
مهمترین این گروهها «جیشالعدل» است که در سال ۲۰۱۲ پس از فروپاشی «جندالله» شکل گرفت. جیشالعدل بارها مسئولیت حملات مرگبار علیه نیروهای امنیتی ایران را پذیرفته است. گروه دیگری با نام «انصارالفرقان» نیز در یک دهه گذشته دست به عملیاتهایی زده که گاه با انفجارهای انتحاری همراه بوده است. ایران این گروهها را «تروریستی» معرفی میکند.
مرزهای ناامن و تنش با پاکستان
جیشالعدل و گروههای مشابه معمولا از مناطق مرزی پاکستان بهعنوان پناهگاه استفاده کردهاند. این موضوع بارها تنش میان تهران و اسلامآباد را افزایش داده است.
در ژانویه ۲۰۲۴، ایران اعلام کرد مواضع این گروهها را در خاک پاکستان هدف قرار داده است. کمی بعد پاکستان نیز اعلام کرد که به مواضع «جداییطلبان» در خاک ایران حمله کرده است. این رفتوبرگشت کمسابقه، شکنندگی روابط دو کشور را آشکار کرد.
تحلیلگران میگویند پس از خروج آمریکا از افغانستان، تهدید شاخه خراسان داعش و دیگر گروههای جهادی در این کشور افزایش یافته است.
تاکنون شواهد محدودی از فعالیت سازمانیافته داعش در داخل ایران وجود دارد، اما نزدیکی جغرافیایی و شبکههای قاچاق باعث شده نگرانیها درباره سرایت ایدئولوژی و عملیات این گروهها به شرق ایران بیشتر شود.
زمینههای داخلی در بلوچستان
ناامنی و گسترش خشونت در بلوچستان تنها به عوامل فرامرزی محدود نمیشود. این استان از بالاترین نرخ فقر در ایران رنج میبرد و بسیاری از شهروندان بلوچ به مشاغل پرخطر و غیررسمی مانند سوختبری روی آوردهاند.
تبعیض مذهبی نیز به نارضایتیها دامن زده است. اقلیت سنی در ایران با محدودیتهای ساختاری مواجه است و اعتراضات به این وضعیت، از جمله رویداد موسوم به «جمعه خونین» زاهدان در سپتامبر ۲۰۲۲، شکاف میان جامعه محلی و نهادهای رسمی را عمیقتر کرده است.
همزمان، عبور گسترده مواد مخدر از مرز افغانستان به ایران شبکههای تبهکار و قاچاقچیان را در این منطقه فعال نگه داشته است.
افزایش حضور نیروهای امنیتی، برپایی ایستهای بازرسی و عملیاتهای دورهای بخشی از زندگی روزمره مردم استان شده است. در عین حال، رویدادهایی مانند سرکوب اعتراضها، به بیاعتمادی دامن زده و احساس حاشیهنشینی را تقویت کرده است.
از نظر اقتصادی، ناامنی مداوم بر سرمایهگذاری رسمی و گردشگری اثر منفی گذاشته و باعث رشد معیشتهای پرخطر مانند سوختبری شده است. این فعالیتها خود به چرخه خشونت دامن میزنند، زیرا مسیرهای غیرقانونی محل رقابت گروههای مسلح و قاچاقچیان میشود.
دولت ایران بارها عملیاتهای گسترده ای را بە منظور سرکوب گروههای مسلح انجام داده است. اما تجربه سالهای اخیر نشان داده است که این عملیاتها به بازتولید هستههای جدید منجر شدە است.
کارشناسان امنیتی میگویند تا زمانی که مشکلات توسعهای، تبعیض ساختاری و مدیریت مرزی حل نشود، صرفا برخورد نظامی نمیتواند این تهدید را برطرف کند.
دیدگاه کارشناسان
فریبا برهانزهی، تحلیلگر بلوچ در این بارە میگوید: بلوچها همواره از ساختار قدرت و توسعه اقتصادی حذف شدهاند. فقر، بیکاری، تبعیض در انتصابها و کمبود زیرساختها، حس بیعدالتی را نهادینه کرده است.
برخوردهای شدید نظامی و حوادثی چون جمعه خونین زاهدان اعتماد اجتماعی را نابود کرده و زمینه جذب جوانان به گروههای مسلح را تقویت کرده است. او تاکید میکند: رادیکالیسم در این منطقه ریشه در فقر، تبعیض و بیعدالتی دارد و برخوردهای نظامی تنها نشانهها را هدف گرفته است:
خشونت حکومتی باعث مشروعیتبخشی به روایتهای ضدحکومتی و جذب نیرو برای گروههای تندرو میشود. عملیاتهای امنیتی بدون اصلاحات اجتماعی و اقتصادی، فقط چرخهای از خشونت و انتقام ایجاد کرده است.
برهانزهی در ادامه به سابقه تاریخی محرومیت بلوچها اشاره میکند و میگوید حکومتهای ایران، پاکستان و افغانستان «با مردم بلوچ همچون یک مستعمره رفتار کردهاند». او میافزاید:
مردم بلوچ هرگز مذهبی تندرو نبودهاند. اگر روزی بتوانند سرنوشت خود را تعیین کنند و حزبی دموکراتیک قدرت را به دست گیرد، نقش مذهبیون کاهش خواهد یافت و دین از سیاست جدا خواهد شد.»
به گفته او، جمهوری اسلامی با اعدامها، سرکوب و تبعیض نهتنها نتوانسته جریانهای رادیکالیستی را مهار کند بلکه به رشد آنها دامن زده است.
برهانزهی هشدار میدهد: «اگر مطالبات مردم بلوچستان در زمینه برابری، حقوق شهروندی و زیرساختهای اقتصادی و اجتماعی تأمین نشود، ناآرامیها ادامه خواهد یافت.»
ملک زینالدینی، فعال سیاسی بلوچ، نیز بر نقش سیاستهای دولتهای منطقهای تاکید دارد: «رادیکالیسم در بلوچستان و شرق ایران بیش از هر چیز ریشه در سیاستهای حکومتهای ایران و پاکستان دارد. در ایران، تبعیض مذهبی و قومی، نبود نمایندگی واقعی برای اهلسنت و توسعهنیافتگی مزمن زمینه بیاعتمادی عمیق مردم محلی را فراهم کرده است.
در سوی دیگر، پاکستان با استفاده ابزاری از گروههای تندرو و بیثبات نگهداشتن مرزها عملاً به گسترش ناامنی دامن زده است. او میگوید:
برخوردهای نظامی ایران نهتنها کارآمد نبوده بلکه نتیجه معکوس داشته است. سرکوب خشونتآمیز در بلوچستان چرخه انتقام را تقویت کرده و در نبود توسعه و اعتمادسازی، تنها به نارضایتی بیشتر منجر شده است.
زینالدینی معتقد است برای مهار رادیکالیسم، نقش جامعه بلوچ تعیینکننده است، تا جاییکە روشنفکران، ریشسفیدان و فعالان اجتماعی میتوانند با ایجاد گفتمان انتقادی و مطالبهگری مدنی مسیر را از دست گروههای تندرو خارج کنند.
اگر این نیروهای اجتماعی از صحنه کنار گذاشته شوند، خلأ موجود بیش از پیش توسط جریانهای رادیکال پر خواهد شد.
دیپلماسی مرزی
ایران و پاکستان در سالهای اخیر درباره کنترل مرزها گفتوگو کردهاند. با این حال، تنشهای مقطعی مانند رخداد ژانویه ۲۰۲۴ نشان داده که نبود کانالهای پایدار برای مدیریت بحران، خطر تشدید درگیری را بالا میبرد.
برخی تحلیلگران هشدار میدهند هر شکاف دیپلماتیک تازه میتواند به فرصتی برای گروههای مسلح بدل شود.
نشانهای از کاهش سریع تهدید دیده نمیشود. احتمال دارد گروههای کوچکتر با عملیات کمهزینه مانند کمین یا بمبهای کنار جاده به فعالیت ادامه دهند، در حالی که گروههای بزرگتر برای حملات نمادین تلاش کنند.
فشار امنیتی میتواند بخشی از جامعه بلوچ را به سمت رادیکالتر شدن سوق دهد، بهویژه اگر مطالبات معیشتی و حقوق شهروندی آنها پاسخ داده نشود.
بلوچستان درگیر چرخهای از خشونت است که ریشه در ترکیب عوامل داخلی و خارجی دارد. گروههایی چون جیشالعدل و انصارالفرقان تلاش میکنند بر نارضایتیها سوار شوند و از عمق استراتژیک پشت مرزها استفاده کنند.
به باور تحلیلگران، تنها راهحل پایدار، ترکیبی از توسعه اقتصادی، کاهش تبعیض و همکاری امنیتی و دیپلماتیک با همسایگان است











