دریای خزر در آستانه بحران تاریخی؛ خطر خشکشدن ۱۸ متری تا سال ۲۰۵۰
- Arena Website
- May 23
- 3 min read

در حالی که دادهها و هشدارهای علمی از کاهش بیسابقه تراز آب دریای خزر تا ۱۸ متر طی۲۵ سال آینده خبر میدهند، جمهوری اسلامی همچنان رویکردی منفعلانه، شعاری و فاقد اقدام عملی در قبال این تهدید بزرگ زیستمحیطی و اقتصادی اتخاذ کرده است.
بنابە گزارشهای منتشر شدە، بە دلیل عدم اتخاذ اقدامات عملی جمهوری اسلامی ایران در مقابلە با تهدیدات زیست محیطی، پیش بینی می شود تراز آب دریای خزر تا ٢٥ سال آیندە ١٨ متر کاهش پیدا کند.
به گفته شینا انصاری، رییس سازمان حفاظت محیط زیست، در صورت تداوم این روند، آنچه امروز از بە عنوان دریای خزر چه از نظر زیستمحیطی و چه از نظر نقش اقتصادی، شناختە می شود، ممکن است تا میانه قرن حاضر کاملاً دگرگون و حتی غیرقابل بازگشت شود.
در نشست سنپترزبورگ با عنوان «تغییرات اقلیمی، بحران خزر و همبستگی منطقهای»، انصاری اذعان کرد که سطح آب این دریاچه عظیم با سرعتی نگرانکننده در حال کاهش است. او در سخنانش تلاش کرد با تاکید بر ضرورت همکاری منطقهای، خواستار مشارکت کشورهای ساحلی در مهار اینبحران شود. اما کارشناسان مستقل معتقدند اظهارات او تکرار همان وعدههای بینتیجهای است که تاکنون منجر به هیچ اقدام عملی مؤثری نشده است.
عوامل اصلی بحران
بر اساس پژوهشهای صورتگرفته در ایران و کشورهای همسایه،دلایل افت تراز آب دریای خزر ترکیبی از عوامل اقلیمی، مدیریتی و سیاسی است. مهمترین عامل، کاهش ورودی آب رودخانه ولگا است که بیش از ۸۰ درصد آب خزر را تأمین میکند.
سدسازیهای گسترده در روسیه، استفاده کشاورزی فزاینده از منابع آبی این رودخانه و تحریمهای غرب که منجر به افزایش وابستگی روسیه به تولیدات داخلی کشاورزی شدهاند، همگی جریان ولگا را بهطور چشمگیری کاهش دادهاند.
از سوی دیگر، افزایش دمای سطح آب خزر به دلیل تغییرات اقلیمی، تبخیر را تشدید کرده است. پژوهشهای دکتر محیا حسینی، متخصص مهندسی سواحل، نشان میدهد که حتی افزایش یک درجهای دما میتواند سالانه حدود ۱۰ سانتیمتر از تراز آب خزر را کاهش دهد.
پیامدهای فاجعهبار منطقهای
کاهش تدریجی سطح آب خزر تنها به زیستبومهای منطقه لطمه نمیزند؛ این روند به معنای زنگ خطر برای امنیت آبی، اقتصادی و حتی اجتماعی کشورهای حاشیه خزر، بهویژه ایران، است.از جمله پیامدهای این روند میتوان به موارد زیراشاره کرد:
نابودی تالابها: تالابهای بینالمللی مانند میانکاله، انزلی، گمیشان و خلیج گرگان در معرض نابودی کامل قرار دارند.
تهدید بنادر و اقتصاد شمال کشور: پسروی آب موجب کاهش عمق بنادر و توقف کشتیرانی شده، و زیربناهای بندری را از کارایی میاندازد.
خطر برای نیروگاه نکا: این نیروگاه عظیم به دلیل کاهش آب ورودی برای سیستم خنککنندهاش در خطر خروج از مدار قرار گرفته است.
گردوغبار و تغییرات آبوهوایی: پسروی آب باعث ایجاد نوارهای شنی گسترده و تولید طوفانهای گردوغبار جدید در شمال کشور میشود.
بحران مشترک اما مسئولیتهای نابرابر
بررسیهای ماهوارهای در قزاقستان نشان میدهد که در بخش شمالی حوضه خزر، سطح آب طی۱۵ سال اخیر حدود ۷ درصد کاهش یافته و ۸ هزار کیلومترمربع از سطح دریا به خشکی تبدیل شده است. دادههای دقیق نشان میدهد که کاهش سطح آب در تمامی کشورهای ساحلی محسوس بوده و حتی بندر باکو در آذربایجان، بندر ترکمنباشی در ترکمنستان و میدان نفتی کاشاگان در قزاقستان در معرض خطر هستند.
اما برخلاف روسیه که با احداث دهها سد، از ولگا برای توسعه کشاورزی و صنایع استفاده میکند، ایران با خشکسالی شدید، فرونشست زمین، برداشت بیرویه از منابع زیرزمینی و فقدان برنامه جامع ملی در جنوب خزر مواجه است.
روند تخریب محیط زیست در شمال ایران نیز با سیاستهایی چون تغییر کاربری اراضی، ساختوساز بیرویه و انباشت زباله در تالابها تسریع شده است.
راهکارها و بنبستها
درگزارشهای کارشناسی، تعامل با روسیه برای افزایش رهاسازی آب از ولگا مهمترین اولویت معرفی شده است، اما با توجه به روند جنگ اوکراین، تحریمها و وابستگی شدید روسیه به منابع آبی خود، این گزینه غیرواقعگرایانه بهنظر میرسد.
پیشنهادهایی چون انتقال آب از دریاهای آزاد، احداث کانالهای بیندریایی یا حتی ذخیرهسازی آب در خطوط لوله مطرح شدهاند، اما هیچیک از آنها هنوز وارد مرحله اجرا نشدهاند.
در این میان، کارشناسان نسبت به سوءاستفاده سودجویان از عقبنشینی آب برای تصرف اراضی ساحلی نیز هشدار دادهاند؛ تجربه شهرکسازی بیبرنامه در دهه ۱۳۵۰ که با بالا آمدن آب دریاچه به زیر آب رفتند، هنوز در حافظه بومیان شمالی زنده است؛ تکرار آن اشتباه، اینبار در جهت عکس، ممکن است منجر به تصرف و تخریب گستردهتر سواحل شود.
آنچه در چشمانداز پیشبینیشده قابل مشاهدە است حاکی از یک فروپاشی تدریجی اما قطعی است؛ فروپاشی یک اکوسیستم بیبدیل، یک مسیر انرژی حیاتی، و یکی از مهمترین پیشرانهای اقتصاد و زندگی در شمال ایران.
بە نظر می رسد در صورتیکە سیاستگذاران صرفا به برگزاری همایشها و قرائت بیانیهها بسنده کنند، بحران خزر به فاجعهای تمامعیار بدل خواهد شد؛ فاجعهای که آثارش نهفقط در نقشه، بلکه در زندگی روزمره مردم گیلان، مازندران و بقیه مناطق نزدیک به دریا حس خواهد شد.