سرنوشت سیاسی یک جریان اسلامگرای شکستخورده: اخوانالمسلمین سوریه
- arefsalimi78
- Jul 14
- 4 min read

بهنام زارعی
اخوانالمسلمین سوریه، جریانی سیاسی که روزگاری نماد پرنفوذ اسلام سیاسی در منطقه بهشمار میرفت، امروز چنان بە حاشیه رانده شده است که حتی دیگر متحدان پیشینش نیز حاضر به حمایت از آن نیستند.
با سقوط نهایی رژیم بشار اسد در اواخر سال ۲۰۲۴، بسیاری انتظار داشتند که سازمانهای قدیمی مخالف، از جمله اخوانالمسلمین سوریه، دوباره در صحنه ظاهر شوند و سهمی از قدرت بگیرند. اما برخلاف این گمانهزنیها، اخوانالمسلمین نهتنها نتوانست در لحظه تعیینکننده دگرگونیها، ایفای نقش کند، بلکه حتی برای حضور نمادین در روند سیاسی جدید نیز با موانع جدی روبهرو شد. آنچه برای اخوان سوریه رخ داد، نمونهای بارز از «شکست تاریخی یک اپوزیسیون کلاسیک» در برابر بازیگران جدید و ساختارهای سیاسی نوظهور است.
پیشینهای از قدرت، سرکوب و تبعید
اخوانالمسلمین سوریه از میانه سده بیستم در این کشور حضور فعال داشت و توانست شبکهای نیرومند از پیروان، نهادهای مذهبی و نیروهای سیاسی را برای خود ایجاد نماید. اما با بهقدرترسیدن حزب بعث در دهه ۱۹۶۰، این جریان بهطور رسمی غیرقانونی اعلام شد.
در دهه ۱۹۷۰ و بهویژه پس از روی کار آمدن حافظ اسد، سرکوب اخوانالمسلمین شدت گرفت. نقطه عطف این تقابل، صدور قانون شمارە ۴۹ در سال ۱۹۸۰ بود که عضویت در این سازمان را مستوجب اعدام میدانست. در سال ۱۹۸۲ نیز رژیم سوریه در جریان سرکوب گسترده در شهر حماە، هزاران نفر را بە قتل رساند و بخش بزرگی از شهر را ویران کرد.
در پی این سرکوبها، اخوانالمسلمین سوریه فعالیت مسلحانه را کنار گذاشت و به تبعید رفت. از آن پس، رهبری سازمان در کشورهای اروپایی، کشورهای عرب منطقه و سایر مناطق جهان مستقر شد. هدف اصلی آنها، دستیابی به یک انتقال سیاسی مسالمتآمیز در سوریه بود.
نقش آفرینی در انقلاب ۲۰۱۱ و اپوزیسیون تبعیدی
در دوران حکومت بشار اسد، این سازمان در صفوف مخالفان سیاسی قرار گرفت. در سال ۲۰۰۵، با امضای «بیانیه دمشق»، خواستار دموکراسی و انتخابات آزاد در کشور شد. در آستانه انقلاب سوریه در سال ۲۰۱۱، اخوانالمسلمین بهعنوان سازمانی نیرومند، منسجم و با سابقه، مایە امید بسیاری از ناظران برای رهبری آینده سوریه بود.
تصویری که محمد مرسی، رئیسجمهور وقت مصر و عضو اخوانالمسلمین، با پرچم انقلاب سوریه در دست، در یک سخنرانی رسمی ارائه داد، نشانهای از همبستگی فراملی و اعتماد به نفس اخوانالمسلمین بود.
در سالهای نخست انقلاب سوریە، این سازمان در «شورای ملی سوریه» و سپس «ائتلاف ملی سوریه» نقشی فعال ایفا کرد.
چهرههایی مانند محمد طیفور از اعضای برجسته رهبری مخالفان بودند. اخوانالمسلمین همچنین تلاش کرد شاخه نظامی خود را با نام «سپرهای انقلاب» در چهارچوب "ارتش آزاد سوریه" راهاندازی کند. اما خیلی زود با ظهور جریانهای رادیکالتر سلفی و جهادی، این گروهها عملاً بر میدان نبرد مسلط شدند.
شکست استراتژیک و افول تدریجی
در سال ۲۰۱۵، پیروزی «ائتلاف جیشالفتح» در استان ادلب، که تحت رهبری گروههای جهادی و سلفی شکل گرفته بود، نشانهای مهم از شکست استراتژیک اخوانالمسلمین سوریه بود. گرچه گروههایی مانند «فیلق الشام» که به اخوان نزدیک بودند، در این ائتلاف نقش داشتند، اما کنترل واقعی در دست دیگران بود.
در همین دوره، اخوانالمسلمین با هدف مشارکت در آینده سیاسی سوریه، حزبی با نام «الوعَد» تأسیس کرد. با این حال، این حزب نتوانست در داخل سوریه پایگاهی مردمی یا تأثیرگذاری واقعی ایجاد کند.
با ورود به دهه ۲۰۲۰، شرایط بدتر شد. اداره استان ادلب به دست أبومحمد الجولانی و هیئت تحریرالشام (HTS)، اخوانالمسلمین را بیش از پیش از صحنه سیاست کنار زد.
حتی هیئت التحریر الشام (جبهة النصرة سابق-شاخه القاعده در سوریه) نیز با دیده شک به این گروه نگاه میکرد و آن را به داشتن ساختارهای موازی و اهداف پنهانی متهم میساخت.
سقوط رژیم اسد، بدون اخوانالمسلمین
در بازهای بین نوامبر تا دسامبر ۲۰۲۴، حکومت بشار اسد سقوط کرد، اما اخوانالمسلمین در این تحول تاریخی نقش مستقیمی نداشت. این سازمان تنها در ۸ دسامبر با صدور بیانیهای، از سقوط رژیم سابق بعث سوریه استقبال کرد.
عامر البوسلمه، رهبر شاخه سوری اخوانالمسلمین که در سال ۲۰۲۳ انتخاب شده بود، خواستار برگزاری انتخابات و به رسمیت شناختن حزب اخوانالمسلمین در سوریه شد. او حتی طی بیانیهای از ریاستجمهوری أبومحمد الجولانی (احمد الشرع) در دولت انتقالی سوریه حمایت کرد.
اما هیچکدام از این تلاشها نتیجه نداد. الحولانی بهصراحت تأکید کرد که در "دوران گذار"، جایی برای فعالیت احزاب سیاسی وجود نخواهد داشت.
انزوای سیاسی، از دسترفتن حامیان خارجی
یکی از مهمترین دلایل انزوای اخوانالمسلمین، از دست دادن حامیان خارجی است. ترکیه، که تا مدتها پشتیبان اصلی اخوان در منطقه بود، به دلیل بهبود روابط با مصر، بە رهبری عبدالفتاح السیسی و عربستان سعودی، از این گروه فاصله گرفته است.
عربستان سعودی که خصومت تاریخی با اخوانالمسلمین دارد، به یکی از حامیان کلیدی جهادی-سلفیهای دیروز و دیپلماتهای کتوشلواری امروز دولت جدید در سوریه تبدیل شده است.
اردن نیز اخیراً فعالیت سیاسی اخوان را ممنوع اعلام کرده است. در نتیجه، اخوانالمسلمین سوریه دیگر نه در داخل کشور جایگاهی دارد و نه در سطح منطقهای از حمایت لازم برخوردار است.
حتی برخی از چهرههای پیشین این سازمان، مانند علی کِدا (مشاور الجولانی) یا احمد موفق (مشاور اخلاقی ارتش)، از اخوان فاصله گرفتهاند و اکنون در ساختار قدرت جدید حضور دارند. این جداییها بیش از پیش موقعیت این سازمان در صحنه سیاسی سوریهی پس از سقوط حکومت بشار اسد را تضعیف کردهاند.
از قدرت تا حاشیه؛ نقطه سر خط
زمانی اخوانالمسلمین سوریه رویای کسب قدرت را در سر داشت. اما امروز، تنها در حاشیه نشسته و گهگاه بیانیههایی صادر میکند تا دیده شود.
همانگونه که تحلیلگر معروف، رضوان السید، در گفتوگویی با اسکاینیوز عنوان کرد: «این سازمان دیگر چیزی برای عرضه ندارد.»
در شرایطی که گروه اسلامگرای جهادی هیئت تحریر الشام در حال قبضهکردن ساختارهای دولتی، قضایی و مذهبی در سوریه است، اخوانالمسلمین روزبهروز بیشتر به حاشیه رانده میشود.
سرنوشت این سازمان که زمانی نماد یک جنبش تاریخی بود، نمونهای است از اینکه چگونه یک سازمان سیاسی میتواند بدون سرکوب مستقیم و صرفاً با بیتوجهی ساختاری، به مرحله خاموشی و فراموشی برسد.
آنچه اکنون اخوانالمسلمین سوریه تجربه میکند اگر ادامه داشته باشد، این سازمان نهتنها بخشی از گذشته سوریه خواهد بود، بلکه بهعنوان نمونهای کلاسیک از "زوال یک آلترناتیو"، در مطالعات سیاسی و امنیتی منطقه مورد اشاره قرار خواهد گرفت.