سکوت خامنهای درباره آتشبس: بیاطلاعی یا مسئولیتگریزی آگاهانه؟
- Arena Website
- 7 hours ago
- 2 min read

در تازهترین سخنرانی علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، که پس از توافق آتشبس میان ایران و اسرائیل ایراد شد، او با وجود اشارههای مستقیم به اسرائیل و ایالات متحده، هیچ اشارهای به موضوع آتشبس نکرد. این غیبت معنادار، آن هم در یکی از مهمترین تحولات راهبردی جمهوری اسلامی ایران در سالهای اخیر، پرسشبرانگیز است و ذهن را به سوی دو سناریوی اصلی سوق میدهد.
سناریوی اول: بیاطلاعی به دلیل محدودیت دسترسی
برخی رسانهها و منابع غیررسمی گزارش دادهاند که خامنهای در روزهای اوج حملات اسرائیل، به دلایل امنیتی به پناهگاهی در شمالشرق تهران منتقل شده و ارتباطات او با نهادهای تصمیمگیر بهشدت محدود بوده است.
بر این اساس، ممکن است تصمیم به آتشبس در سطح شورای عالی امنیت ملی و دولت، بدون هماهنگی نهایی با او اتخاذ شده باشد.
در این صورت، سکوت رهبر جمهوری اسلامی ایران را میتوان ناشی از نارضایتی یا بیمیلی نسبت به تصمیمی دانست که بدون مشارکت مستقیم او اجرا شده. او نه آن را تأیید میکند و نه رد، و ظاهراً ترجیح داده در برابر آن موضعی نگرفته تا در آینده بتواند بنا بر مقتضیات سیاسی، واکنشی متفاوت از خود نشان دهد.
اما همین برخورد – یعنی سکوت، فاصلهگیری و عدم پذیرش علنی مسئولیت – عملاً همان ویژگی رفتاریای است که در سناریوی دوم برجستهتر میشود: الگویی که خامنهای بارها در مقاطع حساس آن را تکرار کرده است.
سناریوی دوم: پذیرش ضمنی آتشبس و شانهخالیکردن آگاهانه
سناریوی محتملتر اما آن است که تصمیم به آتشبس با رضایت و اطلاع علی خامنهای انجام شده، اما او بنا به الگوی شناختهشدهاش در مواجهه با تصمیمات پرهزینه، از پذیرش علنی مسئولیت خودداری کرده است.
این پذیرش ممکن است تحت فشارهای درونحاکمیتی، از سوی فرماندهان نظامی، اعضای شورای عالی امنیت ملی یا مشاوران امنیتی صورت گرفته باشد، یا از تحلیل شخصی او از توازن قوا در میدان و ضرورت عقبنشینی مقطعی حکایت کند.
اما در هر دو حالت، رفتار نهایی او یعنی سکوت، عدم اشاره، و نپذیرفتن مسئولیت، ادامهی یک الگوی قدیمی است که پیشتر نیز در بحرانهایی چون توافق هستهای (برجام)، اعتراضات گسترده، موارد بیشمار دیگر دیده شده است.
در تمام این موارد، خامنهای سیاستی دوگانه در پیش گرفته: پشتصحنه مجوز داده، اما در سطح علنی، یا سکوت کرده یا صراحتاً تبری جسته است.
الگوی ثابت: قدرت بیپاسخگویی
سکوت رهبر جمهوری اسلامی ایران در برابر موضوعی بهغایت مهم چون آتشبس، چه ناشی از بیاطلاعی موقت باشد و چه حاصل محاسبهای آگاهانه برای شانهخالیکردن از مسئولیت، در نهایت به یک نتیجه واحد منتهی میشود: ادامه الگویی تثبیتشده از حکمرانی مبتنی بر تمرکز قدرت و انکار مسئولیت.
در سیستمی که پاسخگویی از رأس آن حذف شده، نه امکان اصلاح وجود دارد، نه قابلیت ترمیم خطاها. چنین الگویی، بهجای مدیریت بحران، خود تولیدکنندهی بحران است؛ چرخهای بسته که تصمیمات کلان را از شفافیت تهی و فرآیندهای حکمرانی را از اعتماد عمومی بینصیب میسازد.