top of page
Asset 240.png

آخرین خبرها

بیشتر بخوانید

 سکوت خامنەای درباره شکست همچنان ادامە دارد

  • Writer: Arena Website
    Arena Website
  • Jun 26
  • 2 min read
ree

سخنرانی ۵ تیر علی خامنه‌ای، برخلاف لحن همیشگی تهدیدآمیز و دشمن‌محور، با صدایی خسته و بیان قطعه‌قطعه‌ای همراه بود. واژه‌ی «دشمن» تنها چند بار، بی‌محور و بدون تأکید، تکرار شد؛ درحالی‌که هموارە ستون فقرات بیانات بودە است. در مقابل، تکرار پنج‌باره‌ی «ملت» با بار فرهنگی و هویتی، نشانه‌ی تغییر تاکتیکی است: نظامی که دیگر از شعارهای ایدئولوژیک سنتی بهره نمی‌برد و به جای آن ضعیفانه به مفاهیم ملی پناه می‌برد—واپاشی روایت رسمی آغاز شده است.


سخنرانی روز ۵ تیر علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، بیش از آنکه موضع‌گیری استراتژیکی در برابر جنگی بی‌سابقه باشد، تلاشی بود برای بازسازی روایتی که در حال فروپاشی است. روایتی که همچنان بر طبل «پیروزی» می‌کوبد، اما در لایه‌های زیرین آن نشانه‌های آشکاری از اضطراب، فرسایش و بحران به چشم می‌خورد.

صدای خسته، کلمات شکسته و بیان گاه نامتمرکز خامنه‌ای، برخلاف سخنرانی‌های معمول او، فاقد شور ایدئولوژیک و لحن دستوری همیشگی بود.

این شاید نشانه‌ای باشد از کاهش روحیه در سطوح بالای نظام؛ جایی که حتی زبان دیگر توان بسیج افکار عمومی را ندارد.


برخلاف سنت گفتار رسمی رهبر جمهوری اسلامی ایران، در این سخنرانی واژه‌ی «دشمن» تنها یک‌بار و آن‌ هم گذرا و بدون محوریت به‌کار رفت.


این در حالی است که معمولاً بدون ارجاع به «دشمن» و «توطئه»، سخنان او معنای مشخصی پیدا نمی‌کند. به جای آن، واژه‌ی «ملت» پنج بار تکرار شد. اما این بار نه فقط در نقش یک واژه‌ی سیاسی، بلکه با بار معنایی‌ای که به هویت ایرانی و مفهوم «ایرانیت» اشاره داشت.


چنین تأکیدی می‌تواند نشان‌دهنده‌ی این باشد که حتی خامنه‌ای هم دریافته است که مفاهیم ایدئولوژیک سنتی دیگر توانایی تحریک و بسیج اجتماعی را ندارند و باید به مفاهیمی مانند «ملت»، «وحدت» و «غرور ملی» پناه ببرد.


از سوی دیگر، آمریکا و دولت آن در شش بخش از این سخنرانی مورد انتقاد قرار گرفتند. اما لحن این انتقادها هم‌زمان شامل بزرگ‌نمایی و بی‌اثر جلوه دادن بود. همان دوگانگی آشنایی که نظام همیشه از آن بهره می‌برد: «دشمن قدرتمند اما شکست‌خورده». این تضاد در مورد اسرائیل نیز دیده می‌شود؛ رژیم صهیونیستی سه بار نام برده شد، در حالی که ادعا شد «تقریباً از پا درآمده» و هم‌زمان نیازمند مداخله فوری آمریکا برای نجات است.

این تناقض‌ها بیش از آنکه بازتاب دهندە واقعیت میدانی باشند، نشانه‌ای از بحران در تولید معنا و ضعف در هدایت برداشت عمومی می باشند.

نکته‌ی برجسته‌ی دیگر، غیبت مصادیق مشخص بود. در این سخنرانی هیچ اشاره دقیقی به واقعیت‌های میدانی، آمارهای انسانی، ضعف‌های ساختار امنیتی یا مسئولیت‌پذیری صورت نگرفت.

سکوت کامل خامنەای درباره نفوذ گسترده‌ی موساد، فقدان آمارهای روشن و نپرداختن به مشکلات پیش‌رو، بە تمامی حکایت از فاصله‌ای فزاینده میان گفتار رسمی حکومت و واقعیت زندگی مردم دارد.

این سخنرانی نه نشانه‌ای از قدرت، بلکه بیشتر نوعی عقب‌نشینی نمادین بود. عقب‌نشینی از زبان تهدید، از لحنی قاطع، از کلیدواژه‌هایی که زمانی موتور محرک نظام بودند.


شاید بتوان گفت این‌بار «پیروزی» نه بازتاب واقعیت، بلکه نیاز روانی حاکمیت بود؛ تلاشی برای حفظ ظاهر، در حالی که زمین واقعیت، هر روز بیشتر از دست می‌رود.

bottom of page