میان آرمان و مصلحت: بازگشت ترکیه به پرونده غزه در سایه توافق شرمالشیخ
- Arena Website
- Oct 11
- 4 min read

بازگشت ترکیه به معادله فلسطین بخشی از راهبرد نوین سیاست خارجی اردوغان است که میان عملگرایی اقتصادی و نمادگرایی ایدئولوژیک خواهان دستیابی بە توازن است. آنکارا با حفظ تجارت با اسرائیل و همزمان حمایت از حماس، میکوشد نقش میانجیگری فعال و مشروعیت اخلاقی خود را احیا کند، هرچند این دوگانگی مشروعیت داخلی و منطقهایاش را به چالش میکشد.
در بازگشت از سفر کوتاهی به باکو، رجب طیب اردوغان با لحنی آمیخته از رضایت و اعتمادبهنفس گفت: ترکیه در تلاش است به حماس نشان دهد بهترین مسیر برای آینده فلسطین چیست. جملهای که در ظاهر نشانهای از حسن نیت دیپلماتیک بود، اما در واقع تصویری روشن از جاهطلبی ترکیه برای بازگشت به قلب مسئله فلسطین پس از سالها حاشیهنشینی است.
در پی ماهها مذاکره در شرمالشیخ، توافق اولیه آتشبس میان حماس و اسرائیل بالاخره نهایی شد. ترکیه، در کنار آمریکا، مصر و قطر، بهعنوان یکی از اعضای کارگروه مشترک نظارت بر اجرای توافق معرفی شد که قرار است روند تحویل اسرا، شناسایی جنازە گروگانها و آغاز بازسازی نوار غزه را پیگیری کند.
در این بارە، اردوغان در سخنرانی خود در آنکارا گفت:
انشاءالله ترکیه در نظارت بر اجرای توافق و بازسازی غزه نقش مستقیم خواهد داشت. ما تا تشکیل دولت مستقل فلسطینی از پای نخواهیم نشست.
این سخنان بهروشنی نشان میدهد که ترکیه تلاش دارد پس از بیش از یک دهه، بار دیگر به بازیگر محوری در بحران خاورمیانه بدل شود.
اما بازگشت ترکیه به این صحنه، یادآور فصل دیگری از روابط پرتنش آنکارا با اسرائیل است. در سال ۲۰۱۰، زمانی که ناوگان آزادی بهسوی غزه حرکت کرد و نیروهای اسرائیلی در عملیات محاصره دریایی کشتی ماوی مرمره ۹ تن از فعالان تُرک را کشتند، روابط دو کشور به پایینترین سطح خود رسید.
اردوغان در آن زمان با لحنی تند و آکنده از خشم، اسرائیل را دولت قاتل خواند و خود را مدافع آرمان فلسطین معرفی کرد. اما گذشت زمان نشان داد که این تقابل، همانقدر که ریشه در باورهای ایدئولوژیک داشت، ابزار چانهزنی سیاسی نیز بود.
چند سال بعد، آنکارا و تلآویو روابط خود را عادی کردند و تجارتشان از سر گرفته شد.
امروز نیز همان الگو در حال تکرار است. اردوغان از یکسو با لحنی تند به کارزار نظامی اسرائیل در غزه میتازد، آن را نسلکشی میخواند و با فراخواندن سفیرش از تلآویو بر قطع روابط و تحریم اسرائیل تأکید میکند، اما از سوی دیگر آمارهای رسمی حکایت از آن دارند که پشت این مواضع سیاسی، جریان تجارت میان دو کشور همچنان ادامه دارد و مبادلات اقتصادی هرگز به نقطه صفر نرسیده است.
بر اساس آمارهای تجاری، صادرات ترکیه به اسرائیل در سال ۲۰۲۴ حدود ۱.۵۲ میلیارد دلار بوده است؛ رقمی که هرچند نسبت به سال پیش ۷۶ درصد کاهش یافته، اما هنوز چشمگیر است.
در نیمه نخست سال ۲۰۲۵ نیز حدود ۳۹۴ میلیون دلار صادرات (عمدتاً فولاد، سیمان و مواد ساختمانی) ثبت شده است.
بخش زیادی از این تجارت اکنون بهصورت غیرمستقیم انجام میشود، کالاها با عنوان مقصد «فلسطین» از بنادر ترکیه خارج میشوند، اما نهایتا در بازار اسرائیل فرود میآیند. برآوردها حاکی از ۵۰ تا ۷۰ میلیون دلار صادرات ماهانه از این مسیر است.
در مقابل واردات ترکیه از اسرائیل در نیمه اول ۲۰۲۵ حدود ۴۶۵ میلیون دلار بوده است، بیشتر شامل مواد شیمیایی و فلزات صنعتی. این رقم اگرچه نسبت به سال گذشته کاهش یافته، اما نشان میدهد روابط اقتصادی هنوز زنده است.
افزون بر این، مسیر انتقال نفت آذربایجان از خط لوله باکو-تفلیس-جیحان، که از خاک ترکیه عبور میکند، همچنان یکی از شریانهای حیاتی انرژی اسرائیل و البته کارزار نظامی آن در غزه است.
نفتی که اسرائیل از ترکیه دریافت میکند معادل ۴۰ درصد نیاز انرژی سالانه این کشور است. ترکیه از هر بشکه نفت ترانزیتی حدود ۱.۲ دلار عوارض دریافت میکند، درآمدی پایدار که بهسختی میتواند از آن چشم بپوشد.
این دادهها شکافی عمیق میان شعارهای سیاسی و واقعیت اقتصادی را آشکار میکنند. منتقدان داخلی میگویند اردوغان در حالی لفاظیهای تند علیه اسرائیل را برای جلب حمایت اسلامگرایان تکرار میکند که از نظر اقتصادی حاضر نیست هزینه کامل قطع رابطه را بپردازد.
در این میان، حزب جمهوریخواه خلق دولت را به دوگانگی اخلاقی متهم کرده اما برای اردوغان، حفظ جریان تجارت (هرچند در پوشش جدید) بخشی از سیاست بقا بودە و ترکیه نمیتواند در میانه بحران اقتصادی، یکی از بازارهای پرسود خود را کاملا از دست بدهد.
در عرصه دیپلماسی این سیاست دوگانه خود را بهشکل دیگری نشان میدهد. اردوغان همانگونه که در بحران اوکراین نقش میانجی میان کییف و مسکو را ایفا کرد، اکنون میکوشد در پرونده غزه نیز میان دو جبهه باقی بماند.
او در مذاکرات شرمالشیخ از اقناع و تفاهم سخن گفت، نه فشار و تهدید که نشان میدهد ترکیه بیش از هر چیز در پی تثبیت جایگاه خود بهعنوان میانجی قابلاعتماد است.
این رویکرد هرچند از نظر واشنگتن مفید است، اما از دید بسیاری از منتقدان ترکیه نوعی موازنه سرد میان اخلاق و منافع تلقی میشود.
در واقع نقش ترکیه در توافق شرمالشیخ بیش از آنکه بر پایه نفوذ بر طرفین باشد، بر پایه تمایلش به بازگشت به میز بازی است. پس از سالها کنار گذاشته شدن از مذاکرات فلسطینی، بهویژه پس از عادیسازی روابط اسرائیل با کشورهای عربی، آنکارا میکوشد بار دیگر خود را بهعنوان ضامن صلح و بازیگر کلیدی معرفی کند.
برای اردوغان، این فرصت نه فقط احیای یک نقش تاریخی است، بلکه ابزار بازسازی پرستیژ شخصیاش در سیاست خارجی نیز محسوب میشود.
اردوغان از یک سو تلاش میکند با حفظ گفتوگو با حماس مشروعیت سیاسی و وجهه اخلاقی خود را در میان افکار عمومی مسلمان حفظ کند و از سوی دیگر با تداوم تماسهای دیپلماتیک و همکاریهای اقتصادی با غرب و اسرائیل جایگاهش را در معادلات بینالمللی از دست ندهد، خصوصا اکنون که در سوریه نیز به یکی از بازیگران اصلی بدل شده است.
با این حال حفظ تعادل میان عملگرایی سیاسی و اقتصادی و پرستیژ اخلاقی در شرایطی که افکار عمومی حساستر از همیشه تناقضها را میبیند، کار آسانی نخواهد بود.