نبرد با شعلهها در زاگرس؛ آتشسوزی جنگلها و چرخه تکراری بحران
- Arena Website
- Aug 23
- 4 min read

در چند روز گذشته صدها هکتار از پوشش جنگلی زاگرس، از مریوان تا ایلام و کهگلیویه طعمه حریق شدند؛ شعلههایی که هر ساله با آغاز فصل گرما، بیوقفه از کوه به دره و از دره به روستا میرسند و چشمانداز سبز زاگرس را در هالهای از دود و خاکستر فرو میبرند. در مریوان علیرغم تلاش فعالان محیطزیست و نیروهای امدادی حریق هنوز به طور کامل مهار نشده است.
بهزاد شریفیپور، مدیرکل منابع طبیعی و آبخیزداری کُردستان، امروز شنبه یک شهریور اعلام کرد که حریق در جنگلهای روستاهای بناوچله و دهرهوران مهار شده است، اما در مناطق صعبالعبور هانه شیخان و انجیران همچنان ادامه دارد.
او تأکید کرد وزش باد شدید و دمای بالای ۴۰ درجه سانتیگراد رفتار آتش را غیرقابل پیشبینی کرده و ورود افراد غیرمتخصص به محدوده خطرناک میتواند به فجایع انسانی منجر شود.
در حال حاضر، ۵۰ تیم از نیروهای منابع طبیعی و بیش از ۶۰ نیروی مردمی در کنار ۳۰ دستگاه دمنده برای مهار آتش در حال فعالیتاند. همچنین یک بالگرد اطفای حریق در منطقه مستقر شده است تا از امروز عملیات خاموشسازی کندههای شعلهور را آغاز کند.
از سوی دیگر، کانال تلگرامی انجمن زیستمحیطی «سبز چیا» مریوان ویدیویی منتشر کرده است که در آن یکی از فعالان محیط زیست علت آتشسوزی را عامل انسانی عنوان میکند.
به گفته این فعال محیط زیست، «حدود پنج تا شش روز پیش افراد مغرض آتش را در اطراف روستای هانهشیخان برافروختند و اکنون، با وجود تلاشهای شبانهروزی فعالان، شعلههای حریق به سمت روستاهای انجیران و دروران در حال گسترش است.»
هنوز برآورد دقیقی از میزان خسارات وارد شده وجود ندارد و شناسایی عامل حریق به پس از مهار کامل آتش موکول شده است.
الگوی تکراری آتشسوزی در زاگرس
مریوان تنها یکی از نقاط ملتهب زاگرس است. تقریباً هر تابستان شاهد آتشسوزیهای مشابه در استانهای غربی، از ایلام تا کهگیلویه و چهارمحال بختیاری هستیم. در همین روزها، کوه شره در کهگیلویه بیش از ۲۰ هکتار از اراضی جنگلی خود را از دست داد و در ایلام نیز شعلهها بار دیگر جنگلهای بلوط کهنسال را به خاکستر تبدیل کردند.
این آتشسوزیها تنها یک رویداد طبیعی نیست، بلکه بار دیگر ضعف زیرساختهای مدیریت بحران و بیبرنامگی در حفاظت از منابع طبیعی منطقه را آشکار کرده است.
این گستردگی نشان میدهد که بحران دیگر یک حادثه مقطعی نیست، بلکه بخشی از روندی ساختاری در مدیریت منابع طبیعی ایران است.
مردمی که در کنار نیروهای منابع طبیعی برای مهار آتش تلاش میکنند، بیش از هر کس دیگری شاهد نابودی جنگلهایی هستند که نهفقط بخشی از محیط زیست، بلکه سرمایه زیستی و اقتصادی زندگی روزمره آنها محسوب میشود.
زاگرس با پوشش وسیع درختان بلوط و زیستگاههای متنوع جانوری، یکی از مهمترین مناطق اکولوژیک ایران است. اما هر ساله در فصل گرما شعلههای آتش آرامش این منطقه را بر هم میزنند و خاطره سالهای گذشته دوباره تکرار میشود.
در مریوان نیز همانگونه که در ایلام، لرستان یا کهگیلویه دیدهایم، ترکیب شرایط اقلیمی سخت، وزش بادهای گرم و بیاحتیاطی انسانی کافی است تا بخشهای بزرگی از این ثروت طبیعی در عرض چند روز نابود شود.
بنابراین آنچه امروز در زاگرس جریان دارد، حادثهای محلی نیست؛ بلکه بخشی از بحرانی است که ریشه در ضعف سیاستگذاری، کمبود تجهیزات و بیتوجهی طولانیمدت به اهمیت حفاظت از جنگلها دارد.
این مسئله زمانی پیچیدهتر میشود که بدانیم در استانهای مرزی همچون کُردستان، بسیاری از ظرفیتهای لجستیکی و تجهیزاتی در اختیار نهادهای نظامی از جمله سپاه پاسداران است، اما در مواقع بحرانهای زیستمحیطی حضور و کارآمدی این امکانات چندان محسوس نیست. همین خلأ باعث میشود بار اصلی مهار آتش همچنان بر دوش نیروهای منابع طبیعی و داوطلبان محلی باقی بماند.
عوامل تشدیدکننده
بررسیها نشان میدهد ترکیبی از عوامل طبیعی و انسانی در گسترش این آتشها نقش دارند.
بیاحتیاطی گردشگران، رهاسازی زبالههای قابل اشتعال یا روشن کردن آتش در دل طبیعت از دلایل اصلی آغاز حریق به شمار میرود.
در کنار آن، خشکسالیهای پیاپی، افزایش دما و وزش بادهای گرم، شرایطی را ایجاد کردهاند که حتی یک جرقه کوچک میتواند به بحرانی فراگیر بدل شود. به این مجموعه باید ضعف ساختاری در مدیریت منابع طبیعی و کمبود تجهیزات اطفای حریق را افزود؛ ضعفی که سبب میشود هر سال حجم گستردهای از جنگلها در برابر شعلهها بیدفاع باقی بمانند.
پیامدهای زیستمحیطی و اجتماعی
آتشسوزیهای مکرر در زاگرس تنها به نابودی درختان محدود نمیشود، بلکه پیامدهای چندلایه و بلندمدتی را برای طبیعت و جامعه به همراه دارد.
نخستین پیامد، کاهش تنوع زیستی است؛ شعلههای گسترده زیستگاه گونههای جانوری را نابود کرده و بسیاری از حیوانات بومی یا ناچار به مهاجرت میشوند یا در همان لحظه آتش گرفتار میگردند.
از سوی دیگر، از دست رفتن پوشش گیاهی ظرفیت ذخیره آب در خاک را کاهش داده و به خشکیدن چشمهها و کاهش منابع آب منجر میشود. این روند همزمان زمینهساز فرسایش شدید خاک است؛ خاکی که بدون پوشش گیاهی در معرض بارشهای ناگهانی قرار میگیرد، به سرعت شسته شده و سیلابهای ویرانگر را پدید میآورد.
تأثیر این حریقها تنها به محیط طبیعی محدود نیست، بلکه زندگی اقتصادی و اجتماعی آن مناطق نیز به شدت آسیب میبیند. مراتع و زمینهای جنگلی که منبع اصلی معیشت بسیاری از خانوارهای روستایی و عشایری است، در عرض چند روز از بین میرود و اقتصاد آنها را به مخاطره میاندازد. در سطحی کلانتر، تداوم این روند به بحرانی اقلیمی در مقیاس ملی تبدیل میشود.
ضرورت راهکارهای پیشگیرانه
کارشناسان محیطزیست معتقدند که اتکا به نیروهای داوطلب محلی و ابزارهای محدود، پاسخگوی حجم و گستره آتشسوزیهای زاگرس نیست.
برای شکستن چرخه تکراری این بحران، مجموعهای از سیاستهای پیشگیرانه باید در دستور کار قرار گیرد. یکی از مهمترین اقدامات، آموزش و فرهنگسازی عمومی است تا از طریق ارتقای آگاهی مردم، نقش بیاحتیاطی انسانی در آغاز حریقها کاهش یابد. همزمان، تقویت تجهیزات اطفای حریق و افزایش شمار نیروهای متخصص و آموزشدیده باید بهعنوان سرمایهگذاری پایدار در منابع طبیعی دنبال شود.
در سطح عملیاتی، ایجاد خطوط آتشبر و مدیریت پوشش گیاهی در مناطق پرخطر میتواند مانع گسترش سریع شعلهها شود. علاوه بر این، بهرهگیری از فناوریهای نوین مانند پهپادها و سامانههای پایش ماهوارهای برای شناسایی زودهنگام کانونهای آتش ضروری است.
در نهایت، تا زمانی که قوانین بازدارنده و سختگیرانه علیه عوامل انسانی مسبب آتشسوزی بهطور جدی تدوین و اجرا نشود، مهار این بحران تنها به تعویق میافتد و هر تابستان شاهد تکرار همان تراژدی خواهیم بود.
شعلههای زاگرس بیش از آنکه یک حادثه طبیعی باشند، بازتابی از بحران حکمرانی در حوزه منابع طبیعیاند.
آنچه امروز در مریوان، ایلام و کهگیلویه میسوزد، تنها درختان بلوط نیست؛ بلکه بخشی از سرمایه زیستی و امنیت آینده این منطقه است.










