top of page
Asset 240.png

آخرین خبرها

بیشتر بخوانید

وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران درصدد انتقام جویی از کُردستان است

  • Writer: Arena Website
    Arena Website
  • Jul 30
  • 3 min read

ree


بیانیه‌ی اخیر وزارت اطلاعات درباره‌ی جنگ ۱۲روزه، بیش از آن‌که گزارشی شفاف و بی‌طرفانە باشد، بازتابی فشرده و امنیت‌محور از نگاه حاکمیت به تحولات داخلی و خارجی است. این بیانیه در ظاهر تلاش دارد اقتدار اطلاعاتی نظام را به نمایش بگذارد، اما هم‌زمان تصویری روشن از اولویت‌ها و نگرانی‌های ساختار قدرت در جمهوری اسلامی ایران را نیز ارائه می‌دهد کە کُردستان در آن جبهە نخست تهدید برای حاکمیت جمهوری اسلامی ایران است.



ششم مرداد، پایگاە خبری هم میهن آنلاین بیانیەی وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران را در رابطە با پیگیریهای این سازمان در جریان جنگ ١٢ روزە ایران و اسرائیل منتشر کرد.


برجسته‌ترین ویژگی این بیانیه، تمرکز تکراری و هدفمند بر کُردستان و مفاهیمی چون «مرزهای غربی کشور» است. در این روایت امنیتی، کُردستان فقط یک منطقه‌ی جغرافیایی نیست، بلکه جبهه‌ای داخلی برای مهار، سرکوب و پاک‌سازی تصویر شده است.


در این بیانیه، واژه‌ها و ترکیب‌هایی مانند «کُردستان»، «مرزهای غربی»، «گروهک‌های تروریستی»، «تجزیه‌طلب»، «فرقه‌های ضالّه»، «منافقین»، «موساد» و «اقلیم کُردستان عراق» به‌دفعات تکرار شده‌اند.


این تکرار، صرفاً توصیفی نیست، بلکه حامل یک بار گفتمانی عمیق است که هدف آن، ساختن و تثبیت تصویری از کُردستان به‌عنوان میدان نفوذ بیگانگان و پایگاه دشمنان معرفی‌شده است.

واژگانی مانند «ضربه زدن»، «رصد»، «مهار»، «نفوذ» و «پاک‌سازی»، ذهن مخاطب را به فضای جنگی و حالت اضطرار دائمی می‌کشاند. در کنار این‌ها، هر حرکت اجتماعی، فرهنگی یا سیاسی در کُردستان، به‌عنوان بخشی از یک توطئه‌ی فرامرزی بازنمایی می‌شود.

این عملیات معنایی، گفتمان امنیتی را بر پایه‌ی تهدیدی ترکیبی و فراگیر شکل می‌دهد که مشروعیت هر مطالبه‌ی مدنی را از بین برده و آن‌ها را صرفاً محصول «نفوذ خارجی» می‌نمایاند.


ریشه‌های تاریخی سیاست امنیتی در کُردستان

تمرکز امنیتی بر کُردستان، واکنشی مقطعی به وقایع اخیر نیست، بلکه ادامه‌ی راهبردی است که از سال‌های ابتدایی پس از انقلاب ۱۳۵۷ آغاز شده است.

کُردستان یکی از نخستین مناطقی بود که به منطق مرکز–پیرامون اعتراض کرد و خواهان بازتعریف رابطه‌اش با دولت مرکزی شد. پاسخ نظام، نه گفت‌وگو و پذیرش تنوع و تمایز، بلکه سرکوب نظامی و امنیتی بود؛ از اعزام سپاه و ارتش گرفته تا اعلام جهاد و اعمال محدودیت‌های فرهنگی.

در دهه‌های بعد، گرچه شکل این سیاست‌ها تغییر یافت، اما منطق آن ثابت ماند: سرکوب مسلحانه در دهه‌ی ۶۰، محدودیت فرهنگی٠سیاسی در دهه‌ی ۷۰، پرونده‌سازی و نفوذ اطلاعاتی در دهه‌ی ۸۰، و امنیتی‌سازی تمام مطالبات مدنی و فرهنگی در دهه‌ی ۹۰.

حتی خواسته‌های حداقلی مانند تدریس زبان مادری یا فعالیت رسانه‌های کُردی نیز در این چارچوب، به «تهدید نرم» تعبیر شدند. جمهوری اسلامی، کُردستان را به‌مثابه یک پرونده‌ی امنیتی دائمی دیده که باید همیشه زیر نظارت و کنترل بماند.

برای فهم سیاست امنیتی در کُردستان، نمی‌توان آن را جدا از ساختارهای تبعیض و محرومیت تحلیل کرد. کُردستان با وجود منابع طبیعی و میراث فرهنگی غنی، همواره در حاشیه‌ی ساختار قدرت جمهوری اسلامی قرار داشته است. این موقعیت بە حاشیەراندە شدە، نه با توسعه و مشارکت، بلکه با مدیریت از بالا و نگاه امنیتی همراه بوده است.


دولت مرکزی به‌جای تکیه بر گفت‌وگو، اصلاحات آموزشی یا توسعه اقتصادی، بیشتر به ابزارهای امنیتی و قضایی متوسل شده است و سیاست امنیتی کردن را تعمیق و بسط دادە است.


مسائلی چون فقر ساختاری، بیکاری گسترده، تبعیض در استخدام، و سانسور فرهنگی، تداوم یافتە و به پشت‌صحنه‌ی بحران‌های امنیتی رانده شده‌اند.

در نتیجه، بسیاری از تهدیدهایی که جمهوری اسلامی ایران از آن‌ها سخن می‌گوید، حاصل همان طرد تاریخی و انکار حقوقی است که خود بر جامعه‌ی کُرد تحمیل کرده است.

این امنیتی‌سازی دائمی، باعث انسداد فضای سیاسی و فرهنگی در کُردستان شده است. فعالان مدنی، هنرمندان، نویسندگان و چهره‌های مذهبی مستقل، دائماً تحت تهدید و نظارت‌ بودە، و امکان شکل‌گیری فضای عمومی مستقل برای گفت‌وگو و چانه‌زنی تقریباً از میان رفته است.

در چنین شرایطی، سیاست امنیتی نه‌تنها امکان گفت‌وگو را مسدود می‌کند، بلکه خود به عاملی در تولید تنش و بی‌اعتمادی نهادی تبدیل می‌شود.

الگوی برخورد جمهوری اسلامی ایران با کُردستان، چرخه‌ای از سرکوب، مهار و بازتولید بحران است. این الگو بر اساس منطق «امنیت مقدم بر توسعه» بنا شده است که در عمل، توسعه‌ی سیاسی و فرهنگی را به تعویق می‌اندازد تا نوعی نظم مصنوعی حفظ شود. اما تجربه‌ی ۴۰ سال گذشته نشان داده که این نظم نه پایدار است و نه مشروع.


هر بار که فشار امنیتی افزایش یافته است، اعتراض‌ها نیز رادیکال‌تر شده‌اند. روش‌هایی مانند سرکوب خیابانی، بازداشت‌های گسترده، تعطیلی رسانه‌ها و جاسوس‌سازی، نه‌تنها تهدیدهای ادعایی را مهار نکرده‌اند، بلکه کانال‌های میانه برای گفت‌وگو را نیز از میان برده‌اند. این روند، بحران را تنها به تعویق می‌اندازد، نه حل.


بیانیه وزارت اطلاعات درباره جنگ ۱۲روزه، بازتاب‌ روشنی از استمرار سیاست امنیتی‌سازی در قبال کُردستان است. بە نظر می رسد با توجە بە آیندە ملتهب سیاسی ایران، این بیانیە با نگاهی معطوف بە آیندە، زمینە ساز افکار عمومی در ایران برای سرکوب و اختناق هر چە بیشتر در کُردستان باشد.

bottom of page