top of page
Asset 240.png

آخرین خبرها

بیشتر بخوانید

کشتار در سایه انقلاب: علویان قربانی دور تازه‌ای از خون‌خواهی در سوریە

  • Writer: Arena Website
    Arena Website
  • Jul 2
  • 5 min read
ree

در واپسین روزهای اولین زمستان بدون حاکمیت خاندان اسد، زمانی که بسیاری از مردم سوریه به آینده‌ای آزاد پس از بشار اسد چشم دوخته بودند، کابوسی قدیمی از نو سر از زیر آوار بیرون آورد؛ کابوسی نه از جنس آسمانِ پر از بشکه‌های انفجاری، بلکه از دل خاکستر کینه‌ای که هنوز در بطن جامعه شعله‌ور بود. آنچه طی سه روز، از ۷ تا ۹ مارس در شهرها و روستاهای علوی‌نشین سواحل سوریه رخ داد، نه تنها یکی از خون‌بارترین وقایع پس از سقوط رژیم اسد بود، بلکه نشانی دردناک از تداوم حلقه‌ی انتقام‌جویی در کشوری‌ست که بیش از یک دهه در آتش جنگ سوخته است.


خبرگزاری رویترز در گزارشی تحقیقی، با اتکا به بیش از ۹۰ شاهد عینی، اعضای خانواده‌های قربانیان، تصاویر ماهواره‌ای، مدارک دفن و مکالمات گروه‌های مسلح در فضای مجازی، ابعاد تکان‌دهنده‌ای از کشتار دستە جمعی علویان در متعاقب بە قدرت رسیدن احمد الشرع، افشا کرده است؛ کشتاری که به گفته این رسانه، دست‌کم جان هزار و ٤٧٩ نفر از علویان سوریه را در بیش از ٤٠ نقطه‌ی مختلف گرفت.


آغاز این حمام خون، یک حمله‌ی مرگبار به یک ایست بازرسی طرفداران دولت جدید بود. در ۷ مارس، عناصر باقی‌مانده از نیروهای وفادار به بشار اسد، در کمینی در نزدیکی شهر بانیاس، ۴۵ اعضای گروه‌های جهادی را کشتند. چند ساعت بعد، ده‌ها گروه شبه‌نظامی جهادی وابسته به دولت نو ظهور احمد الشراع، رئیس‌جمهور انتقالی سوریه، وارد عمل شدند.

آنچه آغاز شد، نه یک عملیات نظامی، بلکه کشتاری کور و از سر انتقام بود. در شهرهای علوی‌نشین چون جبله، بانیاس، رأس‌النّبع، القرداحه، و ده‌ها روستای اطراف، خانه‌ها به آتش کشیده شدند، اجساد در خیابان‌ها رها شدند و خانواده‌ها، حتی برای دفن عزیزانشان، مجبور به فرار یا مخفی‌کاری شدند.

رویترز در شهر بانیاس، با استناد به فهرست‌های محلی، دفن ۲۵۳ جسد را تنها در یک محله تأیید کرده است.

در جبله، ۷۷ نفر از جامعه علوی توسط گروه‌هایی چون یگان ۴۰۰، گردان عثمان، گردان سلطان سلیمان شاه، تیپ حمزه و حزب اسلامی ترکستان کشته شدند؛ گروه‌هایی که برخی‌شان متشکل از جنگجویان خارجی، از جمله اویغورها و ازبک‌ها هستند.


ریشه‌های تنش: زخمی باز در تاریخ معاصر

برای بسیاری از ناظران، آنچه در مارس ۲۰۲۵ رخ داد، یک حادثه ناگهانی نبود؛ بلکه بازگشت شبح گذشته‌ای تلخ بود.

جامعه علوی سوریه، که در دهه‌های گذشته سهم بزرگی در ساختار قدرت و امنیت رژیم اسد داشت، همواره هدف خشم جریان‌های سنی‌گرای اپوزیسیون بود. اگرچه بسیاری از علویان در مناطق روستایی و فقیر زندگی می‌کردند و در سرکوب‌ها نقشی نداشتند، اما حمایت نسبی آنها از حکومت، آنها را به هدفی سیاسی و فرقه‌ای تبدیل کرد.

در طول جنگ داخلی، رسانه‌ها و رهبران اپوزیسیون، بارها میان رژیم و کل جامعه علوی تمایز قائل نشدند. این روایت، پس از فروپاشی ساختار رژیم، منجر به آن شد که انتقام‌جویان، نه به سراغ فرماندهان امنیتی، بلکه به سراغ خانواده‌های غیرنظامی علوی بروند؛ زنانی که همسرانشان در جنگ کشته شده بود، کودکان و کهنسالان.


گروه‌های قاتل؛ از شورشیان سابق تا متحدان آنکارا

تحقیقات رویترز پنج نیروی اصلی را به‌عنوان عاملان این کشتار معرفی می‌کند. برخی از این نیروها، مانند یگان ۴۰۰ و گردان عثمان، برخاستە از هیئت تحریر الشام هستند.

دیگر گروه‌ها، مانند گردان سلطان سلیمان شاه (عمشات) و تیپ حمزه، سال‌هاست تحت حمایت ترکیه در مناطق شمال سوریه فعالیت می‌کنند. جیش الاسلام و جیش الاحرار نیز از گروه‌های سلفی مسلح‌اند که بارها در گذشته به ارتکاب جنایت‌های فرقه‌ای متهم شده‌اند.

در میان این گروهها، حزب اسلامی ترکستان جایگاه ویژه‌ای دارد؛ این گروه عمدتاً از اویغورهای چین تشکیل شده و با ایدئولوژی جهادی افراطی، سال‌ها در جبهه‌های غربی سوریه جنگیده است.


اکنون، فرماندهان این گروه‌ها، نه تنها بازخواست نشده‌اند، بلکه برخی از آنان در ساختار رسمی دولت انتقالی جای گرفته‌اند. فرمانده یگان ۴۰۰، ابوالخیر تفتناز، سمت فرماندهی در وزارت دفاع دارد. محمد الجاسم، ملقب به «ابوعمشه»، که بارها به تجاوز، شکنجه و غارت متهم شده، اکنون یکی از چهره‌های نظامی ارشد دولت جدید است.


اجساد بی‌نام، قبرهای بی‌نشان

در بسیاری از مناطق، خانواده‌های علوی اجازه دفن عزیزانشان را نداشتند. در جبله، برخی اجساد در زمین‌های کشاورزی مدفون شدند.


تصاویر ماهواره‌ای مورد بررسی رویترز، نشان می‌دهد که در اطراف روستای بسیط، هشت گور دسته‌جمعی جدید طی ۴۸ ساعت ایجاد شده است.

در روستای عرزَه، داستان تلخی دهان‌به‌دهان می‌چرخد. پس از آن‌که یکی از جوانان روستا از پدر خود به دلیل همکاری با ارتش بشار اسد عذرخواهی کرد، عناصر گردان خطّاب، ۲۳ مرد را به میدان مرکزی آوردند، طناب به گردن‌شان بستند و جلوی زنان و کودکان، تیرباران کردند.

ابوجابر الخطابی، فرمانده این گردان، در پاسخ به خبرنگار رویترز که پرسید چرا به غیرنظامیان حمله کردید، گفت: «علوی، غیرنظامی ندارد. اینها ستون فقرات بشار بودند. همان‌طور که ما را سوزاندند، باید طعم آتش را بچشند.»


سکوت دولت و بی‌عملی جهانی

در حالی که گزارش رویترز بازتاب گسترده‌ای در شبکه‌های اجتماعی و دیگر رسانه‌ها یافته است، واکنش رسمی دولت انتقالی بسیار محتاط بود.


سخنگوی دولت، در بیانیه‌ای کوتاه، "برخی گزارش‌های تاییدنشده از خشونت" را نگران‌کننده خواند اما از ذکر جزئیات یا نام گروه‌ها خودداری کرد. هیچ فرمانده یا سربازی بازداشت نشده و هیئت حقیقت‌یابی که پیشتر تشکیل شده بودهنوز مشخص نیست که چه زمانی قرار است گزارش خود را در رابطه با این کشتار به اطلاع افکار عمومی برساند.

در صحنه بین‌المللی نیز، واکنش‌ها عمدتاً نمادین بوده است. تنها چند سازمان حقوق بشری، از جمله دیده‌بان حقوق بشر و عفو بین‌الملل، خواستار تحقیقات مستقل شده‌اند.

روسیه و ایران، به‌عنوان دو متحد سابق رژیم اسد، از "نسل‌کشی علویان" سخن گفتند؛ اما بسیاری این موضع را سیاسی و نه از روی نگرانی برای وضعیت جامعه علویان می‌دانند. ترکیه که برخی گروه‌های مشارکت‌کننده در کشتار را تجهیز می‌کند، به کلی سکوت اختیار کرده است.


از کشتار برادران دینی و پتاه بردن به روس‌ها

در پی تشدید حملات گروه‌های جهادی حامی دولت الشرع، هزاران تن از علویان به پایگاه هوایی حمیمیم پناه بردند. این پایگاه که پیش‌تر محل استقرار نیروهای روسیه بود، حالا به اردوگاه موقت تبدیل شده است. چادرهایی با برچسب هلال احمر سوری، خانواده‌هایی که روزگاری به ارتش وفادار بودند، حالا در سرمای شب با دست خالی زندگی می‌گذرانند.

یکی از بازماندگان، مردی حدوداً ۵۰ ساله از روستای الدالية، در گفت‌وگو با رویترز می‌گوید: «پسرم در ارتش بود. یک ماه پیش کشته شد. دیروز آمدند و همسرم را کشتند چون شوهر شهید داشت. این عدالت است؟»

دولت انتقالی در ۳۰ مه، منشوری موسوم به "آیین‌نامه رفتار با غیرنظامیان" صادر کرد. این سند در ۱۲ ماده، وعده‌ی عدالت، شفافیت، و رفتار انسانی با تمام اقلیت‌ها را می‌دهد.


اما باتوجه به بی عملی دولت و تداوم حمایت از گروه‌های جهادی توسط حاکمان جدید انتشار چنین منشور‌هایی تنها تلاشی‌ست برای آرام کردن افکار عمومی. بدون بازخواست فرماندهان و انتشار اسامی قربانیان، هیچ نشانه‌ای از اراده‌ی واقعی برای پیگیری وجود ندارد.

در گزارش رویترز آمده است که از مجموع ۱۴۷۹ قربانی، هویت ۸۳۳ نفر از طریق منابع محلی و مدارک دفن تأیید شده است. این افراد از ده‌ها روستا و محله‌ی کوچک‌اند؛ چهره‌هایی که حالا نه در رسانه‌ها جایی دارند، نه در سیاست، و نه حتی در خاک وطن‌شان.

آینده‌ای ناامن برای اقلیت‌ها

برای جامعه‌ی علوی، این کشتار تنها یک فاجعه انسانی نیست، بلکه سیگنالی‌ست از وضعیتی بی‌ثبات که می‌تواند آینده‌ی سوریه را به دوران پیش از جنگ بازگرداند. هم‌اکنون شواهدی از کوچ دسته‌جمعی علویان به سمت شمال لبنان و مناطق تحت کنترل کُردها گزارش شده است. فرار از خشونت، بار دیگر در حال بازتعریف مرزهای قومی سوریه است.

بسیاری از گروه‌ها و سازمان‌های مدافع حقوق بشر هشدار می‌دهند که اگر این روند بدون پاسخ باقی بماند، دیگر اقلیت‌ها نیز در معرض خطر خواهند بود: اسماعیلی‌ها، مسیحیان، شیعیان، و حتی دروزی‌ها.

اما پرسش حیاتی همچنان بی‌پاسخ مانده: چه کسی پاسخگوی این خون‌هاست؟ وقتی فرماندهانِ قاتل ارتقا می‌یابند، نهادهای بین‌المللی سکوت می‌کنند و خانواده‌ها حتی گواهی مرگ عزیزانشان را ندارند، عدالت، مفهومی دوردست به نظر می‌رسد.




bottom of page