top of page
Asset 240.png

آخرین خبرها

بیشتر بخوانید

کورمور در آتش: یک حمله، چند گمانه

  • Writer: Arena Website
    Arena Website
  • Nov 29
  • 5 min read

ree


ree

نصرالله لَشَنی



حملهٔ اخیر به میدان گازی کورمور (Khor Mor)، یکی از حیاتی‌ترین زیرساخت‌های انرژی اقلیم کردستان عراق، بار دیگر توجه تحلیل‌گران را متوجه این پرسش کرد که کدام بازیگر، با چه انگیزه‌ای، و با چه ظرفیت عملیاتی می‌تواند در پشت چنین حمله‌ای باشد؟ اهمیت کورمور تنها اقتصادی نیست؛ این میدان گازی که توسط یک کنسرسیوم اماراتی به رهبری «دانا گس» اداره می‌شود، در عمل ستون فقرات تولید برق اقلیم کردستان است و تقریباً تمام نیروگاه‌های گازی منطقه به جریان پایدار گاز آن وابسته‌اند.


هرگونه اختلال در کورمور، بلافاصله به خاموشی‌های گسترده، توقف خطوط صنعتی و فشار اقتصادی مستقیم بر دولت اقلیم منجر می‌شود؛ به همین دلیل این میدان تنها یک پروژهٔ سرمایه‌گذاری خارجی نیست، بلکه به‌عنوان زیرساخت حیاتی و یک موقعیت استراتژیک است. لذا، هر حمله به کورمور تنها یک حادثهٔ امنیتی نیست، بلکه رویدادی با پیامدهای منطقه‌ای و ژئوپلیتیکی گسترده تلقی می‌شود.


این حمله نه نخستین نمونه در این میدان است و نه قابل تحلیل در چارچوبی محدود. الگوی حملات گذشته، موقعیت ژئوپلیتیک بازیگران، و روندهای امنیتی شمال عراق نشان می‌دهند که سه سناریوی اصلی در فضای تحلیل مطرح‌اند:

۱) دخالت شبکه‌های شبه‌نظامی نزدیک به ایران

۲) دخالت مستقیم یا غیرمستقیم ترکیه در قالب اقدامی تلافی‌جویانه

۳) «خودزنی داخلی» برای جلب حمایت خارجی

در این مقاله، با اتکا به داده‌های شناخته‌شدهٔ میدانی، منطق امنیتی بازیگران و الگوهای رفتاری مستقر، این گمانه‌ها بررسی و ارزیابی می‌شوند.

 

گمانه اول: دخالت گروه‌های شبه‌نظامی نزدیک به ایران

 

۱. تطابق با الگوی حملات پیشین و شواهد فنی

از سال ۲۰۲۱ تاکنون، کورمور بارها با راکت یا پهپاد مورد هدف قرار گرفته است. در تمام این حملات، الگوهای فنی، از جمله نوع پهپادهای کوچک انتحاری، برد محدود، و مسیرهای پرتاب از مناطق بیابانی جنوب کرکوک، با روش شناخته‌شده گروه‌هایی مانند کتائب حزب‌الله، عصائب اهل‌الحق و واحدهای «المقاومة الاسلامية» تطابق دارد.


تحلیل مسیرهای احتمالی پرتاب نشان می‌دهد که کریدورهای داقوق، طوزخورماتو و کفری—که همگی در حوزهٔ نفوذ مستمر این گروه‌ها هستند، بیشترین احتمال را دارند. توانایی این گروه‌ها در هدف‌گیری اجزای حساس زیرساخت (به‌ویژه بخش‌های دارای ارزش اقتصادی بالا مانند توربین‌ها و خطوط ورودی گاز) با دقت برخوردهای ثبت‌شده همخوان است.

 

۲. انگیزه‌های راهبردی روشن و پایدار


فشار بر استقلال انرژی اقلیم

کورمور ستون اصلی تأمین برق اقلیم کردستان است و رشد ظرفیت انرژی مستقل، به ویژه از طریق همکاری با کنسرسیوم‌های خارجی، به هولیر (اربیل) امکان می‌دهد تصمیمات خود را بدون اتکا به بغداد اتخاذ کند.


تهران همواره نگران افزایش خودمختاری اقلیم کردستان بوده و کاهش وابستگی انرژی آن، قدرت سیاسی و اقتصادی اربیل را افزایش می‌دهد.

هدف قرار دادن کورمور می‌تواند به‌طور غیرمستقیم وابستگی انرژی اقلیم به بغداد و بالتبع نفوذ ایران را تقویت کرده و ابزار فشار در دست تهران قرار دهد.

 هدف قرار دادن منافع امارات

کنسرسیوم اماراتی مدیریت کورمور را بر عهده دارد و حضور مستقیم سرمایه‌گذاری و نفوذ اقتصادی ابوظبی در شمال عراق را نمایندگی می‌کند.


از سوی دیگر، ابوظبی در برخی پرونده‌های منطقه‌ای در موضعی مخالف ایران قرار گرفته است. حمله به این زیرساخت، علاوه بر ابراز توان عملیاتی، پیام سیاسی و اقتصادی واضحی به امارات می‌فرستد و نشان می‌دهد نفوذ ایران می‌تواند حضور و منافع خارجی‌ها را محدود یا تهدید کند.

 

ارسال پیام به آمریکا

واشنگتن امنیت زیرساخت‌های انرژی اقلیم را یک خط قرمز راهبردی می‌داند و حمایت از پروژه‌های انرژی، به‌ویژه از طریق شرکت‌های خارجی، نماد نفوذ آمریکاست.


هدف قرار دادن کورمور بدون برخورد مستقیم با نیروهای آمریکایی، امکان ارسال پیام محدود اما واضحی به واشنگتن فراهم می‌کند: نشان دادن توانایی اثرگذاری بر زیرساخت‌های حیاتی منطقه و تقویت جایگاه ایران و گروه‌های همسو در رقابت‌های منطقه‌ای، بدون وارد شدن به درگیری مستقیم با آمریکا.

 

۳. توانایی عملیاتی و شبکهٔ میدانی


این گروه‌ها طی پنج سال اخیر بارها حملات پهپادی علیه پایگاه‌های آمریکایی، کاروان‌های لجستیک، و زیرساخت‌های نفتی و گازی انجام داده‌اند و از نظر در اختیار داشتن پهپادهای انتحاری کوچک؛ دسترسی به شبکهٔ لجستیک و مسیرهای امن پرتاب؛ و نفوذ محلی در محورهای جنوبی کرکوک کاملاً واجد ظرفیت لازم برای چنین حمله‌ای هستند.

 

۴. چالش این سناریو


با وجود همه این شواهد رفتاری و عملیاتی، هنوز هیچ دادهٔ فنی رسمی دربارهٔ منشأ پهپاد یا محل دقیق پرتاب منتشر نشده است. اما این امر دلایل مشخصی دارد که عبارتند از:


ابهام فنی: حملات عمدتاً با استفاده از پهپادهای انتحاری کوچک یا راکت‌های ساده انجام می‌شوند. این نوع تسلیحات اغلب پس از اصابت متلاشی شده و جمع‌آوری شواهد فنی و اطلاعاتی از مبدأ (مانند سریال نامبر یا مشخصات فنی قابل ردیابی) را بسیار دشوار می‌سازند.


پیچیدگی ژئوپلیتیک: دولت مرکزی عراق و اقلیم کردستان به دلیل حفظ توازن شکننده منطقه‌ای، از متهم کردن مستقیم و رسمی یک کشور یا گروه مشخص، حتی در صورت داشتن شواهد داخلی، پرهیز می‌کنند. انتشار رسمی چنین سندی می‌تواند بحران سیاسی و امنیتی بزرگی ایجاد کند.


عدم شفافیت بین‌المللی: آمریکا و دیگر شرکای بین‌المللی احتمالاً دارای داده‌های ماهواره‌ای و اطلاعاتی درباره محل پرتاب‌ها هستند، اما به دلایل امنیتی و دیپلماتیک، این اطلاعات به‌صورت عمومی منتشر نمی‌شوند.

 

این توضیحات نشان می‌دهد که نبود سند رسمی، خلأیی در تحلیل ایجاد نمی‌کند؛ بلکه تکیه بر الگوهای رفتاری، سابقهٔ حملات و انگیزه‌های راهبردی، همچنان معتبرترین مبنای ارزیابی برای این گمانه است.


گمانهٔ دوم: نقش‌آفرینی ترکیه در قالب اقدام تلافی‌جویانه

 

۱. چرا این گمانه مطرح شده است؟

پس از افشای یک پروندهٔ جاسوسی منتسب به امارات در ترکیه، تنش میان دو کشور بالا گرفت. هم‌زمانی این رویداد با حملهٔ کورمور، برخی منابع رسانه‌ای عراقی را به این فرض سوق داد که آنکارا ممکن است برای ارسال «پیام غیرمستقیم» چنین اقدامی کرده باشد.

 

۲. زمینهٔ ژئوپلیتیک ترکیه

ترکیه در شمال عراق نفوذ قابل توجهی دارد، اما نه از جنس شبکه‌های نیابتی. حضور نظامی آنکارا عمدتاً مستقیم و مبتنی بر عملیات‌های ضد پ.ک.ک؛ هماهنگ‌شده با اقلیم کردستان، و در چارچوب توافق‌های امنیتی با بغداد تعریف می‌شود.

بنابراین توانایی ترکیه در انجام حملات مستقیم وجود دارد، اما زیرساخت محلیِ مشابه آنچه گروه‌های نزدیک به ایران ایجاد کرده‌اند، برای ترکیه در عراق وجود ندارد.

 ۳. ضعف‌های اساسی این گمانه


سه ناکارآمدی تحلیل را از این سناریو دور می‌کند.


فقدان شبکهٔ نیابتی بومی: برخلاف ایران، ترکیه در عراق هیچ گروه شبه‌نظامی محلی دارای قدرت پهپادی یا توان حملات غیرمنسوب ندارد.


ناهمخوانی با منافع انرژی ترکیه: آنکارا یکی از بزرگ‌ترین شرکای اقتصادی اقلیم است و کورمور—به واسطهٔ توسعه اقتصاد اقلیم، در بلندمدت خلاف منافع ترکیه نیست.


ریسک سیاسی غیرقابل توجیه: حمله به زیرساخت اماراتی–کردی روابط ترکیه را همزمان با اربیل، بغداد و ابوظبی تحت فشار قرار می‌دهد؛ ریسکی بسیار فراتر از آنچه برای ارسال پیام دیپلماتیک لازم باشد.


در نتیجه، اگرچه هم‌زمانی تنش امارات–ترکیه این گمانه را در افکار عمومی تقویت کرد، اما شواهد ساختاری به روشنی با آن سازگار نیست.


گمانهٔ سوم: خودزنی داخلی اقلیم برای جلب حمایت خارجی

 

۱. منطق طرح این سناریو

برخی تحلیلگران معتقدند شاید اقلیم برای جلب حمایت بیشتر آمریکا یا اروپا، یا دریافت سامانه‌های پدافند، عمداً آسیب‌پذیری خود را برجسته می‌کند.

 

۲. چرا این سناریو فاقد اعتبار است؟

این فرضیه با واقعیت‌های اقتصادی و سیاسی اقلیم ناسازگار است. کورمور شریان اصلی تولید برق اقلیم است و آسیب به آن اقتصاد اقلیم را فلج می‌کند؛ نارضایتی اجتماعی شدید ایجاد می‌کند، و سرمایه‌گذاری خارجی، به‌ویژه اماراتی، را به خطر می‌اندازد.


هیچ ساختار حکومتی حتی در بحران شدید، زیرساخت حیاتی خود را برای کسب حمایت خارجی قربانی نمی‌کند. بنابراین این گمانه عملاً منتفی است.

 

 نتیجه‌گیری: کدام گمانه استوارتر و محتمل‌تر است؟

 

ارزیابی سه معیار اصلی، سابقهٔ رفتاری، انگیزهٔ راهبردی و توانایی عملیاتی، نشان می‌دهد:

سناریوی دخالت گروه‌های شبه‌نظامی نزدیک به ایران بیشترین تطابق را با الگوی چندسالهٔ حملات به کورمور دارد و هم از نظر تکنیکی، هم جغرافیایی و هم انگیزشی سازگارترین گزینه است.

سناریوی ترکیه اگرچه به دلیل تنش اخیر با امارات قابل طرح است، اما ضعف ساختاری در ظرفیت، انگیزه و الگوی عملیاتی دارد و شواهد موجود آن را حمایت نمی‌کند. سناریوی خودزنی داخلی نیز به دلیل ناسازگاری کامل با منافع اقلیم، عملاً کنار گذاشته می‌شود.

در نهایت اگرچه، به‌سان دفعات پیش، شاید هرگز هیچ سندی که نشان‌دهنده‌ی عامل حمله باشد، منتشر نشود، بااین‌حال محتمل‌ترین سناریو همچنان همان است که با الگوهای مستمر حملات، موقعیت ژئوپلیتیک بازیگران و توان عملیاتی موجود بیشترین سازگاری را دارد: نقش‌آفرینی شبکه‌های مسلح نزدیک به ایران در چارچوب رقابت برای کنترل زیرساخت‌های انرژی و اعمال فشار سیاسی بر اقلیم و شرکای خارجی آن.

 

 

 
 
bottom of page