top of page
Asset 240.png

آخرین خبرها

بیشتر بخوانید

یک تحلیل نامتعارف: چرا خامنه‌ای از پناهگاه خود خارج نمی‌شود؟

  • Writer: Arena Website
    Arena Website
  • Jul 4
  • 4 min read

ree

امیر خنجی


خامنه‌ای در واپسین فصل حیات سیاسی‌اش از انظار عمومی غایب شده است؛ نه از سر ترس، بلکه برای تکمیل دو پروژه ناتمام: مهندسی جانشینی و تضمین امنیت خانواده‌اش. در حالی که نظام در میانه بحران مشروعیت و تهدیدات امنیتی است، سکوت رهبر  جمهوری اسلامی ایران ایران، خود به پرسش اصلی بدل شده: آیا این غیبت، کناره‌گیری پنهان از قدرت است یا آخرین تلاش برای کنترل آینده‌ای که دیگر در اختیار او نیست؟


ویدیویی از سخنرانی سید علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران در روزهای پس از حملات یازده سپتامبر اکنون در فضای مجازی دست‌به‌دست می‌شود. او در آن سخنرانی، با لحنی سرشار از اعتمادبه‌نفس گفته بود:

رهبران آمریکا، از جمله رئیس‌جمهور و دولتمردان اصلی این کشور، پس از حادثه یازده سپتامبر، تا دو سه روز ناپدید بودند و اثری از رئیس‌جمهور، معاونش و مقامات ارشد دیده نمی‌شد. ما اما، اگر خدای نکرده تجربه‌ای تلخ یا امتحانی سخت برای این ملت پیش بیاید، خودمان پیشاپیش ملت لباس رزم می‌پوشیم و آماده فداکاری می‌شویم.

اکنون، با گذشت بیش از دو دهه از آن سخنان، تناقض میان گفتار و عمل آشکار شده است؛ نه فقط برای منتقدان بلکه حتی برای بخش‌هایی از بدنه سنتی وفادار به نظام.


بسیاری در فضای رسانه‌ای و حتی تحلیل‌گران رسمی، به طنز یا تأسف، از انتشار دوباره‌ی این سخنرانی یاد می‌کنند و آن را گواهی بر شکاف میان روایت رسمی و واقعیت می‌دانند.


برخی نیز یادآوری می‌کنند که در سخنرانی دیگری، رهبر  جمهوری اسلامی ایران گفته بود «نه مذاکره‌ای در کار است و نه جنگی رخ خواهد داد»؛ جمله‌ای که حالا با وقایع رخ‌داده، اعتبار خود را از دست داده است.



مروری بر تحلیل‌های این روزها؛ غیبت رهبری در زمانه بحران

مراسم عزاداری محرم، سال‌ها نقش مهمی در بازنمایی ارتباط معنوی و سیاسی میان رهبر جمهوری اسلامی ایران و بدنه مذهبی حامی نظام داشته است. غیبت خامنه‌ای در مناسک امسال محرم، آن هم بدون انتشار حتی یک تصویر یا بیانیه رسمی، صرف‌نظر از دلایل امنیتی اعلام‌شده، به‌وضوح حامل یک پیام اضطراری است.


برای نظامی که بقا و مشروعیتش را بر تلفیق وفاداری آیینی و اقتدار نمادین بنا کرده است، چنین غیبتی تنها یک احتیاط حفاظتی تلقی نمی‌شود؛ بلکه نشانه‌ای است از خلل در پیوند رهبری با ساختار نظام و بدنه مؤمن، آن‌هم در بزنگاهی که انسجام سیاسی و بازتولید وفاداری، بیش از همیشه حیاتی است.


در این میان، تحلیل‌هایی نیز از سوی منتقدان و مخالفان منتشر شده که این غیبت را نه به‌مثابه احتیاط، بلکه نشانه‌ای از ترس، شوک روانی یا حتی افول اقتدار می‌دانند.

برخی، رهبر  جمهوری اسلامی ایران را در کنار چهره‌هایی مانند صدام یا قذافی قرار می‌دهند که در لحظات حساس، در پناهگاه‌ها پنهان شدند و سرانجامی فاجعه‌بار یافتند.

این مقایسه‌ها اگرچه لزوماً دقیق نیستند، اما گواهی هستند بر تغییر در تصویر عمومی رهبر؛ از نماد اعتمادبه‌نفس و حتی تسلط، به چهره‌ای غایب و دور از دید عموم، آن‌هم در لحظه‌ای که نظام به نمایش حضور او نیاز مبرم دارد.


سکوت خامنه‌ای؛ تکمیل دو پروژه ناتمام در واپسین فصل قدرت

تمام تحلیل‌هایی که تاکنون درباره غیبت علی خامنه‌ای مطرح شده‌اند، بر یک پیش‌فرض بنیادین استوارند: اینکه او هنوز قصد یا توان بازگشت به ساختار قدرت را دارد و پروژه تقابل‌محور خود را ادامه خواهد داد.

اما اگر این پیش‌فرض اشتباه باشد چه؟ اگر خامنه‌ای نه بخواهد، نه بتواند، یا عملاً از سوی بخش‌هایی از ساختار قدرت کنار گذاشته شده باشد، چه سناریویی محتمل‌تر است؟

در چنین حالتی، سه گزینه پیش روی او قرار می‌گیرد: مرگ، برکناری (اعم از کودتا یا فشار درون‌ساختاری)، یا کناره‌گیری رسمی با توافق یا تحت فشار.

اما شاید او، با پنهان‌ماندن عامدانه از افکار عمومی، در تلاش است تا هیچ‌کدام از این گزینه‌ها را طی نکند و همچنان در حاشیه بماند تا آخرین مأموریت‌های سیاسی‌اش را به پایان برساند.


خامنه‌ای در واپسین فصل حیات سیاسی‌اش، دو پروژه ناتمام دارد که تحقق آن‌ها را شرطی برای بسته‌شدن پرونده تاریخی خود می‌داند:


نخست، پروژه جانشینی: رهبر  جمهوری اسلامی ایران سال‌هاست می‌کوشد فرآیند جانشینی را نه صرفاً با تعیین فردی خاص، بلکه از طریق مهندسی ساختار قدرت، خنثی‌سازی جریان‌های مزاحم، و تضمین بقای گفتمان ایدئولوژیک خود هدایت کند. او حتی حاضر است بخشی از سرمایه نمادین خود در میان بدنه مذهبی و انقلابی را هزینه کند تا در آخرین لحظه در صحنه تعیین جانشین باقی بماند یا حداقل از دور آن را کنترل کند.


دوم، تأمین امنیت خانواده: در صورتی که پروژه جانشینی طبق خواسته‌اش پیش نرود، خامنه‌ای به‌دنبال تضمین‌هایی برای امنیت خانواده‌اش در دوران پس از خود است. در فضایی که حتی برخی از نخبگان داخلی، او را به «واگذاری امنیت ایران به اسرائیل» متهم کرده‌اند، رهبر  جمهوری اسلامی ایران به‌موازات این تلاش‌ها، مشغول شناسایی و حذف عناصری است که گمان می‌کند در تحولات اخیر به او خیانت کرده‌اند. این اقدامات، نه‌فقط پاکسازی سیاسی، بلکه نوعی انتقام‌گیری و بستن پرونده‌ها به سبک دیرآشنای اوست.


سکوت برای تکمیل بازی ناتمام

بر اساس پیش فرض دوم که مطرح شد غیبت خامنه‌ای نه از سر ترس و نه تنها به دلیل ملاحظات حفاظتی است. او با دوری از انظار عمومی، تلاش می‌کند بر دو مأموریت حیاتی خود تمرکز کند: انتقال کنترل ساختار قدرت، و تضمین حداقلی از امنیت خانوادگی و گفتمانی برای دوران پس از خود.

این سکوت، راهبردی برای بقاست؛ بقایی نه صرفاً جسمانی، بلکه به‌مثابه حفظ اثرگذاری در دوره گذار قدرت.

تا اطلاع ثانوی، سکوت ادامه خواهد یافت. اما این سکوت، بر خلاف آنچه در سال ۱۳۸۰ وعده داده شده بود («لباس رزم»)، بیشتر شبیه پوششی است برای تدوین فصل پایانی کتابی که هنوز، امضای پایانی‌اش زده نشده است.



پی‌نوشت: توجه داشته باشید این یک تحلیل است و قاعدتا تحلیل‌ها می‌توانند اشتباه باشند.


bottom of page