حسن روحانی: خامنهای در مورد برجام دروغ میگوید
- Arena Website
- Oct 19
- 4 min read

امیر خنجی
سخنان اخیر حسن روحانی را میتوان نقطهعطفی در گفتمان درونساختاری جمهوری اسلامی دانست. او با بهچالشکشیدن روایت رسمی علی خامنهای از برجام، عملاً مشروعیت تصمیمگیری در بالاترین سطح قدرت را زیر سؤال برده و کوشیده است مسئولیت بحرانهای کنونی را متوجه شخص خامنەای کند. این موضعگیری، بازگشت حسابشده روحانی به عرصه سیاست است، تلاشی برای بازتعریف رابطه قدرت، مسئولیت و مشروعیت در ساختار سیاسی ایران پس از خامنهای.
حسن روحانی در سخنان اخیر خود، بهروشنی روایت رسمی علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی ایران از برجام را زیر سؤال برده و تأکید کرده است که علی خامنهای از آغاز تا پایان در جریان جزئیات توافق بوده است و نمیتواند ادعا کند از روند تصمیمگیری بیخبر بوده است.
روحانی با بیان اینکه خامنهای نهتنها در جلسات نهایی حضور داشته بلکه جهتگیری اصلی مذاکرات را تعیین کرده است، صریحترین موضع سیاسی خود را پس از پایان ریاستجمهوریاش اتخاذ کرده است.
این سخنان تنها یک نقد معمول سیاسی نیست بلکه نشانه بازگشت حسابشده روحانی به میدان قدرت است.
او اکنون میکوشد در جایگاه سیاستمداری ظاهر شود که نهتنها از درون ساختار قدرت میآید بلکه در پی بازتعریف مسئولیتها و روایتهای رسمی درباره بحرانهای ایران است.
روحانی با این موضعگیری میخواهد نشان دهد که بحران هستهای و بنبست دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران نتیجه تصمیمهای شخص علی خامنهای بوده است و این ادعا، نقطه عطفی در جدال درونساختاری قدرت به شمار میآید.
برجام و افشای مسئولیت پنهان علی خامنهای
حسن روحانی در سخنان خود یادآور شده است که پیش از نهایی شدن توافق برجام، بیش از هفتاد جلسه با حضور مقامات ارشد سیاسی و امنیتی کشور برگزار شد و علی خامنهای شخصاً در جلسات نهایی حضور داشت.
روحانی گفته است خامنهای در جریان جزئیترین تصمیمها قرار داشت و حتی در آن زمان توصیه کردە بود متن توافق برای تصویب به مجلس برده شود تا مسئولیت اجرای آن تنها بر دوش دولت نماند و میان نهادهای مختلف تقسیم شود.
بر اساس این روایت، برجام تصمیمی جمعی در بالاترین سطح نظام بود و خامنهای از ابتدا تا پایان، نقش هدایتکننده در آن ایفا کرد.
روحانی با تأکید بر این جزئیات میکوشد نشان دهد ادعای خامنهای درباره «خسارت محض» بودن برجام و بیاطلاعی او از روند تصمیمگیری دروغ است و رهبر جمهوری اسلامی ایران از مسئولیت پیامدهای توافقی که خود در شکلگیریاش نقش داشته است، نمیتواند فرار کند.
او در ادامه به پیوند سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران با روسیه اشاره کرده و آن را یکی از علل اصلی تشدید بحران کنونی در روابط با غرب دانسته است.
روحانی گفته است حمایت سیاسی، نظامی و دیپلماتیک خامنهای از پوتین در جنگ اوکراین، خشم اروپا را برانگیخته و آنان را به سمت فعالسازی مکانیسم ماشه سوق داده است.
در نگاه او، جمهوری اسلامی ایران با این جهتگیری نادرست نهتنها در برابر آمریکا و اسرائیل بلکه در برابر اروپا و ناتو نیز قرار گرفته است.
روحانی با این تحلیل، سیاست خارجی علی خامنهای را عامل اصلی افزایش فشارهای بینالمللی بر ایران معرفی میکند و مسئولیت وضعیت فعلی کشور را بر دوش او میگذارد.
این نخستین بار نیست که حسن روحانی علی خامنهای را بهطور مستقیم یا غیرمستقیم هدف قرار میدهد.
او در دوران ریاستجمهوری خود با تعبیرهایی مانند «دولت با تفنگ» و با تأکید بر اصل ۵۹ قانون اساسی، نسبت به تمرکز قدرت در نهادهای غیرانتخابی هشدار داده است و انحصار تصمیمگیری در ساختار سیاسی را نقد کرده است.
آن سخنان در زمان خود بیشتر بهعنوان اختلافی میان دولت و سپاه تفسیر میشدند، اما اکنون در قالب روایتی منسجمتر بازگشتهاند تا نقش رهبر جمهوری اسلامی ایران را در شکلگیری بحرانهای ساختاری کشور برجسته کنند.
پس از جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل نیز روحانی با طرح مباحثی درباره لزوم بازنگری در راهبرد دفاعی، کاهش هزینههای نظامی و تغییر در تعریف امنیت ملی، وارد حوزهای شد که در ساختار جمهوری اسلامی ایران همواره به علی خامنهای و نهادهای عالی امنیتی اختصاص داشته است.
همان زمان، این مواضع موجی از واکنشهای تند در رسانههای نزدیک به هسته سخت قدرت ایجاد کرد و در یکی از برنامههای زنده صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران، روحانی را با «اشعث بن قیس» و محمدجواد ظریف را با «ابوموسی اشعری» مقایسه کردند؛ دو شخصیتی که در فرهنگ سیاسی حاکمیت نماد خیانت و لغزش از جبهه حق شناخته میشوند.
اکنون، با سخنان تازه روحانی درباره برجام و نقش مستقیم علی خامنهای در تصمیمگیریهای آن، هنوز واکنش گستردهای دیده نمیشود، اما تجربه گذشته نشان میدهد که چنین حملاتی ممکن است بهزودی تکرار شود. بخشهایی از ساختار قدرت در جمهوری اسلامی ایران روحانی را تنها یک منتقد نمیدانند و او را تهدیدی واقعی برای مشروعیت خامنهای در دوران گذار سیاسی کشور تلقی میکنند.
روحانی و رؤیای آلترناتیو درونساختاری
حسن روحانی در مواضع اخیر خود از سطح نقدهای اجرایی و روزمره عبور کرده و مستقیماً به حوزههای حساس امنیتی و دفاعی وارد شده است.
او درباره لزوم بازنگری در راهبرد دفاعی، کاهش هزینههای نظامی و بازتعریف مفهوم امنیت ملی سخن گفته است و با این موضعگیریها، خود را در جایگاهی قرار داده است که معمولاً در انحصار علی خامنهای و نهادهای عالی امنیتی قرار دارد.
این نوع بیان، زبان یک رئیسجمهور سابق نیست بلکه زبان سیاستمداری است که در پی تثبیت نقشی فراتر از مرزهای سنتی قدرت است.
روحانی با دقت تلاش میکند مرز خود را با اپوزیسیون بیرونی حفظ کند و در عین حال، خود را بهعنوان گزینهای قابلاعتماد در درون ساختار سیاسی معرفی کند.
او میخواهد چهرهای باشد که در شرایط بحرانی یا پس از مرگ خامنهای، بتواند نقش میانهگذار و مدیر دوران انتقال را برعهده بگیرد.
در این مسیر، وفاداری ظاهری به نظام را با نقد ساختاری از درون ترکیب کرده است تا بتواند میان حاکمیت و جامعه، جایگاهی میانی برای خود بسازد.











