top of page
Asset 240.png

آخرین خبرها

بیشتر بخوانید

اسماعیل کوثری: بستن تنگه هرمز امکان‌پذیر است

  • Writer: Arena Website
    Arena Website
  • Jun 14
  • 3 min read
ree

در ۲۴ خرداد ۱۴۰۴، سرتیپ اسماعیل کوثری، عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس، اعلام کرد که بررسی گزینه «بستن تنگه هرمز» در دستور کار نهادهای تصمیم‌گیر جمهوری اسلامی قرار گرفته است.


تنها ساعاتی پیش از آن، یکی از مجریان شبکه سه نیز در برنامه‌ای تلویزیونی گفته بود ایران و متحدانش در منطقه می‌توانند با بستن تنگه هرمز و باب‌المندب، امنیت انرژی جهان را به‌طور جدی به چالش بکشند.


این هم‌زمانی در موضع‌گیری رسانه‌ای و رسمی، نشان‌دهنده تلاشی هماهنگ برای ارسال پیامی سیاسی به بازیگران بین‌المللی است.


اهمیت این تهدید به موقعیت استراتژیک تنگه هرمز بازمی‌گردد. این گذرگاه حیاتی، خلیج فارس را به دریای عمان و از آن‌جا به بازارهای جهانی متصل می‌کند و روزانه حدود ۲۰ میلیون بشکه نفت و فرآورده‌های نفتی – یعنی حدود یک پنجم نفت مصرفی جهان – از آن عبور می‌کند.

بسیاری از کشورهای منطقه از جمله ایران، عراق، عربستان سعودی، امارات و کویت برای صادرات نفت خود به این مسیر وابسته‌اند. در نتیجه، هرگونه اختلال در این تنگه می‌تواند بلافاصله بازارهای جهانی انرژی را دچار بحران کند.

تهدید به بستن تنگه هرمز پیشینه‌ای طولانی دارد. در سال‌های ۱۳۹۰، ۱۳۹۱ و ۱۳۹۷ نیز مقام‌های ایرانی چنین تهدیدی را در واکنش به تحریم‌ها و فشارهای آمریکا مطرح کرده بودند، اما هیچ‌گاه به اقدام عملی منجر نشد. تفاوت وضعیت کنونی در این است که چنین اظهاراتی در بحبوحه تنش‌های رو به افزایش با اسرائیل و با لحن و هماهنگی آشکار در نهادهای رسمی مطرح می‌شود.


با این حال، بسیاری از تحلیلگران معتقدند که این تهدید بیشتر جنبه نمادین و روانی دارد. از نگاه آن‌ها، اقدام به بستن این مسیر حساس، برای ایران بیش از آن‌که سودآور باشد، هزینه‌ساز خواهد بود.


چنین اقدامی می‌تواند واکنش سخت نظامی ایالات متحده را در پی داشته باشد و حتی حمایت کشورهایی مانند چین، که از مشتریان اصلی نفت ایران هستند و همواره نگران افزایش بهای جهانی انرژی‌اند، را نیز تضعیف کند.


تحلیل‌ها عموماً دو سناریوی اصلی برای این تهدید ترسیم می‌کنند. در سناریوی نخست، تهدید تنها جنبه بازدارنده دارد و هدف از آن، اعمال فشار بر غرب برای کاستن از تحریم‌ها یا عقب‌نشینی در عرصه سیاسی است؛ بدون آن‌که اقدام میدانی خاصی رخ دهد.


در سناریوی دوم، اگر فشارهای خارجی به مرحله‌ای غیرقابل تحمل برسد یا درگیری با اسرائیل و آمریکا عمق بیشتری پیدا کند، امکان دارد ایران به اقدامات محدود نظامی مانند مین‌گذاری یا حمله به کشتی‌های عبوری برای مختل‌سازی موقت تنگه متوسل شود.


با این وجود، تحقق چنین سناریویی با موانع جدی روبه‌رو است. از نظر جغرافیایی، بخشی از تنگه در آب‌های عمان قرار دارد و بسیاری از کشتی‌ها می‌توانند با استفاده از آب‌های بین‌المللی عبور کنند. همچنین، حضور ناوگان نیروی دریایی آمریکا در بحرین، واکنش سریع به هرگونه اقدام ایران را تضمین می‌کند.

از سوی دیگر، خود ایران نیز به این مسیر وابسته است؛ بخش بزرگی از کالاهای وارداتی و نیازهای مصرفی کشور از همین مسیر به بنادر جنوبی می‌رسد و هرگونه اختلال می‌تواند مستقیماً به اقتصاد داخلی و معیشت مردم آسیب وارد کند.

در نهایت، به نظر می‌رسد تهدید به بستن تنگه هرمز، بیش از آن‌که برنامه‌ای برای اجرای فوری باشد، ابزاری برای تقویت موضع ایران در منازعات منطقه‌ای و فشارهای دیپلماتیک است.


این تهدید نشان‌دهنده تلاش جمهوری اسلامی برای بازتعریف خطوط قرمز خود در مواجهه با غرب و اسرائیل است، اما هزینه‌های بالقوه آن به‌گونه‌ای است که حتی متحدان تهران نیز احتمالاً حاضر به پرداخت آن نخواهند بود. بازی با شریان انرژی جهان، اگرچه ممکن است پیام قدرت به همراه داشته باشد، اما می‌تواند به نقطه‌ای برسد که نتیجه آن، انزوای بیشتر و آسیب‌پذیری داخلی باشد.


bottom of page