بمباران شیمیایی زرده؛ مرگ خاموشی که همچنان قربانی میگیرد
- Arena Website
- Jul 22
- 5 min read

عمار گلی
صدای مرگ همیشه با انفجارهای بلند نمیآید؛ گاهی آرام، بە سان نجوا و سایهای بیصدا، سالها در تنهایی که هیچگاه اجازه ندادند صدایشان شنیده شود، زندگی میکند، مرگی که نسلها را با زخمهای پنهان و سمومی نامرئی دنبال میکند.
صبح ۳۱ تیرماه ۱۳۶۷، نور ملایم خورشید کوهستانهای سرسبز اطراف روستای زرده در دالاهو را روشن میکرد. مردم زرده و دیگر روستاهای منطقه گرد هم آمده بودند تا طبق آیین یاری مراسم مذهبی خود را در در محل بارگاه داوود و بابایادگار برگزار کنند.
ناگهان، صدای دست کم ١٠ جنگنده عراقی بر نوای تنبور و آوازهای آیینی چیره و صدای انفجار از شمال روستا و در دامنه های دالاهو بلند شد.
برخلاف حملات هوایی سابق انفجارها مهیب نبودند اما همراه با دود غلیطی بودند که پیشتر مردم در این منطقه تا آن زمان شاهد آن نبودند. تعدادی از ساکنان منطقە زردە که در نزدیکی محل انفجارها بودند هراسان به سمت روستا می دویدند و فریاد می زدند که "شیمیایی است...".
مردم با شنیدن فریادها هراسان به هر سو میدویدند؛ برخی برای در امان ماندن به سمت ارتفاعات فرار می کردند، برخی خود را در میان اتاقهای بارگاه پنهان می کردند و تعدادی نیز به سمت چشمه هجوم می بردند؛ به گمان آنکه آب میتواند زهر گازها را بشوید. با شستن دست و صورت و نوشیدن آب، تلاش کردند خود را از درد و عطش ناشی از گازها رها کنند، بیخبر از اینکه آب چشمه خود هدف یک بمب شیمیایی قرار گرفته بود.
این حملات ناگهانی و مرگبار، در روزهای نخست پس از حمله جان دستکم ۲۷۵ نفر از ساکنان زرده و روستاهای همچوار را گرفت و بیش از ۱۱۴۶ نفر را زخمی کرد که تعداد زیادی از آنها سالها بعد به دلیل بیماریهای ناشی از استنشاق گازهای سمی جان باختند.
در مجموع جنگندههای عراقی با بیش از سی بمب و راکت حاوی گازهای خردل، اعصاب و سیانور روستای زرده و اطراف آن را هدف قرار دادند. آسیبها تنها محدود به مردم ساکن این مناطق نشد؛ بلکە باغهای انار و انجیر، زمینهای کشاورزی به شدت آسیب دیدند و هزاران راس دام نیز تلف شدند؛ خساراتی که اثرات زیستمحیطی آنها تا سالها پس از حمله همچنان پابرجا ماند.
دو روز پیش از حمله در ٢٩ تیر ایران اعلام کرده بود که قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل را میپذیرد و امیدوار بود با پذیرش قطعنامه عراق به حملات خود پایان دهد.
علت پذیرش قطعنامه وضعیت نابسامان جبهههای جنگ و فروپاشی خطوط دفاعی ایران در مقابل حملات ارتش عراق در جبهههای جنوبی و غربی بود. در جبهههای جنوبی ارتش عراق مجددا وارد خاک ایران شدە و در جبهههای غربی نیز ایران از این واهمه داشت که نیروهای سازمان مجاهدین خلق با حمایت هوایی عراق حملات خود را آغاز کنند.
حمله شیمیایی بە روستای زردە در ادامه سلسله حملات شیمیایی به شهرها و روستاهای کُردستان در مریوان، پاوه، نوسود و دالاهو پس از حمله شیمیایی به حلبچه بود که منجر به کشته و مجروح شدن بیش از یک پنج هزار نفر شد.
شامگاه روز حمله عراق به زرده، محمد جعفر محلاتی نماینده وقت جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل طی نامهای به دبیرکل سازمان ملل و شورای امنیت خواستار اقدام فوری در مقابل حملات عراق و اعزام کارشناسان این سازمان برای بررسی ابعاد حملهها شد.
با این حال رژیم جمهوری اسلامی ایران پس از پایان حمله فروغ جاویدان و توافق با عراق بر سر پایان جنگ عملا از پیگیری حقوقی حملات شیمیایی عراق در مجامع بینالمللی به کُردستان پا پس کشید و در مقابل خود به کشتار زندانیان سیاسی در زندانها روی آورد.
علاوه بر این در سطح بینالمللی نیز حملات شیمیایی ارتش عراق با کمترین واکنشهای بینالمللی همراه بود. در حالی که حمله شیمیایی حلبچه در چند ماه قبل توجه جهانیان را به خود جلب کرده بود، حادثه زرده به دلیل رخ دادن در روزهای پایانی جنگ و پس از اعلام آتشبس تقریباً از دید افکار عمومی و رسانهها پنهان ماند.
کاخ سفید علیرغم برخی تلاشها از سوی کنگره برای تحریم عراق به دلیل استفاده از تسلیحات شیمیایی، به دلیل منافع استراتژیک خود در منطقه، سیاست سکوت و بیتفاوتی در قبال استفاده عراق از سلاحهای شیمیایی را حفظ کرد و هیچ تحریم معناداری را علیه بغداد اعمال نکرد و راه را برای استفاده مجدد عراق از تسلیحات شیمیایی پس از کشتار حلبچه باز گذاشت.
همین رویکرد در بریتانیا نیز دیده شد که به علت منافع اقتصادی و قراردادهای تسلیحاتی با عراق، نه تنها واکنش محکمی نشان نداد بلکه در سکوت به صادرات مواد شیمیایی دو منظوره، که در تولید سلاحهای شیمیایی به کار میرفت، ادامه داد.
اتحاد جماهیر شوروی نیز به عنوان یکی از حامیان تسلیحاتی و دیپلماتیک عراق، در شورای امنیت سازمان ملل از هیچ نوع تحریمی علیه بغداد حمایت نکرد و به این ترتیب عملاً چراغ سبزی به تداوم استفاده عراق از تسلیحات شیمیایی داد.
سازمان ملل نیز باوجود دریافت گزارشها و نامههای رسمی ایران در خصوص این جنایات، هیچ واکنش جدی و عملی از خود نشان نداد، که این بیتفاوتی به بستر تکرار چنین جنایتهایی در ادامه جنگ کمک کرد.
علاوە بر این آلمان غربی نیز به حمایتهای تسلیحاتی خود از عراق ادامه داد و به شرکتهای شیمیایی این کشور کماکان اجازه صدور مواد شیمیایی برای تولید تسلیحات شیمیایی را داد.
قربانیانی فراموش شده
حمله شیمیایی به زرده تنها یک فاجعه نظامی نبود؛ بلکه نمونهای آشکار از رنجی تاریخی است که نهفقط در روز حمله، بلکه در دهههای پس از آن نیز ادامه یافته است.
برخلاف انتظاری که از نظامهای حقوقی و درمانی برای حمایت از قربانیان چنین جنایتهایی میرود، ساکنان این منطقه، که اغلب از پیروان آیین یاری (یارسان) هستند، در عمل با بیتوجهی ساختاری و نابرابری آشکار در دسترسی به خدمات درمانی، حقوقی و حمایتی مواجه بودهاند.
بسیاری از بازماندگان که به شدت دچار عوارض شیمیایی شدهاند، هنوز هم موفق به تشکیل پرونده رسمی برای دریافت درصد آسیبدیدگی و بهرهمندی از حقوق قانونی نشدهاند. پیچیدگی بروکراسی اداری، کمبود منابع درمانی محلی، و نداشتن تمکن مالی برای پیگیری درمان، عملاً بخش بزرگی از این جمعیت را از ابتداییترین حقوق شهروندی خود محروم کرده است.
این وضعیت تا آنجا پیش رفت که در تیرماه ۱۳۹۵، جمعی از وکلای دادگستری در نامهای رسمی خطاب به رئیسجمهور وقت، خواستار رسیدگی فوری به وضعیت مصدومان شیمیایی زرده شدند. در این نامه، ضمن استناد به اصول متعدد قانون اساسی، بر مواردی چون احداث درمانگاه تخصصی، حذف بروکراسی اداری برای احراز وضعیت مصدومان، اعزام نمایندگان قربانیان به سازمانهای بینالمللی، حمایت از تحقیقات علمی درباره اثرات شیمیایی، و رفع تبعیض در پرداختها و امکانات درمانی تأکید شده بود.
علاوە بر بمباران شیمیایی زردە، شهرستان سردشت در کردستان نیز در چهار نقطە پر ازدحام در ۷ تیر ۱۳۶۶ مورد حملە قرار گرفت کە در جریان آن ۱۱۰ نفر از ساکنان غیرنظامی شهر جان خود را از دست دادە و ۸۰۰۰ تن دیگر نیز در معرض گازهای سمی قرار گرفتند و مسموم شدند.