بحران آب در زاگرس: مرگ نیلوفر و فریاد سوءمدیریت
- Arena Website
- 6 days ago
- 3 min read

نصرالله لَشَنی
خشک شدن سراب نیلوفر کرمانشاه نه پدیدهای طبیعی، بلکه نشانهای از فروپاشی نظام حکمرانی آب در ایران است. بحران کنونی زاگرس، حاصل تلفیق سیاستهای ناکارآمد کشاورزی، سدسازی بیرویه و برداشت افسارگسیخته از منابع زیرزمینی است. این فاجعه زیستمحیطی، بازتاب فقدان سیاست پایدار و شفاف در مدیریت منابع حیاتی کشور است.
خشک شدن کامل سراب نیلوفر کرمانشاه، که روزگاری نماد آب و زندگی بود، نه یک رویداد منفرد اقلیمی، بلکه زنگ خطری است که از عمق یک بحران ساختاری در مدیریت منابع آبی منطقهی زاگرس و فراتر از آن خبر میدهد. این فاجعه زیستمحیطی، در کنار وضعیت نگرانکننده در استانهای غرب ایران ریشه در ترکیبی مرگبار از خشکسالیهای ناشی از تغییرات اقلیمی و سوءمدیریت فزاینده دارد.
بحران چشمهها: از کرمانشاه تا تمام زاگرس
منطقه زاگرس، قلب تپنده آبی ایران است که سرچشمه رودخانههای حیاتی مانند کارون و دز محسوب میشود. با این حال، حتی این مناطق پرآب نیز در معرض خطر جدی قرار گرفتهاند.
بر اساس گزارشهای منتشرشدە، استانهایی مانند ایلام، کرمانشاه، لرستان و همدان در وضعیت قابل تحمل قرار دارند، در حالی که استانهای چهارمحالوبختیاری و کهگیلویهوبویراحمد در طبقه تنش آبی جای گرفتهاند. با این حال، شواهد میدانی مانند خشک شدن سرابها نشان میدهد که شرایط واقعی به سمت «تنش آبی شدید» در حرکت است.
خشک شدن سراب نیلوفر کرمانشاه، جایی که دِبی آب به صفر رسیده است صرفاً نتیجه کاهش بارندگی نیست. کارشناسان محیط زیست اعلام کردهاند که عامل ریشهای این خشکیدگی، مدیریت نادرست و عدم نظارت بر تبعیت کشاورزان از الگوهای کشت است. به ویژه کشت محصولات بسیار آببَر مانند ذرت و انجام کشتهای دوم و سوم در حوزههای آبی تالابها و سرابها نقش موثری داشته است.
ریشههای ساختاری: سوءمدیریت به جای خشکسالی
با وجود تاثیر خشکسالی و تغییرات اقلیمی، تحلیلهای داخلی و بینالمللی تأکید دارند که عامل اصلی بحران آب در ایران، بهویژه در مناطق زاگرس، ریشه در تصمیمگیریهای مدیریتی و سیاسی دارد.
الف. برداشت بیرویه از آبهای زیرزمینی
برداشت بیرویه و غیرقانونی از سفرههای آب زیرزمینی عامل اصلی خشکی سراب نیلوفر و سایر منابع آبی است. افزایش شدید تعداد چاههای عمیق، که به بیش از یک میلیون حلقه رسیده، کاهش سطح ایستابی و اتمام منابع آب ذخیرهشده هزاران ساله را موجب شده است.
ب. ناکارآمدی کشاورزی و یارانههای مخرب
در ایران ۸۷ تا ۹۲ درصد منابع آب در کشاورزی مصرف میشود، در حالی که راندمان آبیاری تنها حدود ۳۰ درصد است. یارانههای آب و انرژی و تاکید بر خودکفایی غذایی بدون توجه به ظرفیت آبی منطقه، مشوقی برای کشاورزان شده تا کشتهای آببَر را ادامه دهند و برداشت از چاهها را افزایش دهند.
ج. سیاست سدسازی و انتقال آب
توسعه گسترده سدسازی، طوری که تعداد سدها به ارقام بسیار بالا رسیده، به عنوان یک سیاست غیرمنطقی، از دلایل اصلی بحران آب قلمداد میشود. سدها گرچه برای کنترل سیلاب و تولید برق مفیدند، اما توزیع ناعادلانهی آب و خشک شدن تالابها و سرابها را تشدید کردهاند.
پیامدهای بحران برای زاگرس
بحران آب در غرب ایران فراتر از خشک شدن چند چشمه بودە و پیامدهای عمیق اجتماعی، اقتصادی و زیستمحیطی دارد:
نابودی سرابها و تالابها، مانند احتمال خشک شدن تالاب هشیلان در کرمانشاه، زندگی گونههای گیاهی و جانوری بومی، از جمله جنگلهای بلوط زاگرس، را به خطر انداخته و مستقیماً بر معیشت محلی تأثیر میگذارد.
تداوم بحران میتواند منجر به تخلیه مناطقی از شرق زاگرس شود. ایران در میان کشورهایی با شدیدترین تنش آبی در جهان طبقهبندی شده و برخی کارشناسان از خطر رسیدن به «روز صفر» خبر دادهاند
افزایش تنشهای اجتماعی: توزیع ناعادلانه منابع آبی و بیعدالتی مدیریتی موجب افزایش درگیریهای محلی و تنشهای اجتماعی شده است.

خشک شدن سراب نیلوفر کرمانشاه گواهی بر شکست سیاستهای حاکمیتی جمهوری اسلامی ایران در حوزههای مختلف از جمله مسئله آب و بهطور کلی اقلیم است. تحلیلهای بینالمللی و داخلی نشان میدهند که سه عامل اصلی بحران در زاگرس عبارتاند از: برداشت افراطی از منابع زیرزمینی، کشتهای آببَر و فقدان نظارت مؤثر بر الگوهای مصرف.
راهکار عبور از این بحران نیازمند تحولات ساختاری و عمیق است، از جمله: بهبود بهرهوری آب در کشاورزی و استفاده از سیستمهای آبیاری نوین. تغییر سیاستهای مبتنی بر خودکفایی افراطی، توقف برداشتهای غیرمجاز و کنترل هوشمند چاهها. تطبیق الگوی کشت با ظرفیت اقلیمی و منابع پایدار آب زاگرس.
چنین راهکارهایی عملیاتی نخواهند شد مگر آنکه تحولی عظیم در کل ساختار حاکمیتی ایران رخ دهد.