top of page
Asset 240.png

آخرین خبرها

بیشتر بخوانید

بحران آب ایران بازتاب رویاهای ایدئولوژیک خامنه‌ای است

  • Writer: Arena Website
    Arena Website
  • Jul 29
  • 5 min read
ree

امیر خنجی


بحران آب در ایران دیگر صرفاً یک پدیده طبیعی نیست، بلکه محصول مستقیم سیاست‌ها و تصمیماتی است که طی دهه‌ها اتخاذ شده‌اند. بیش از ۹۰ درصد منابع آبی ایران در بخش کشاورزی مصرف می‌شود، اما این مصرف نه بر پایه دانش و مدیریت بهینه، بلکه بر اساس سیاست‌های دستوری و ایدئولوژیک شکل گرفته است. یکی از مهم‌ترین عوامل تشدید این بحران، تأکید علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران بر «خودکفایی غذایی» است؛ ایده‌ای که با نگاهی ایدئولوژیک و غیرعلمی، بدون توجه به محدودیت‌های زیست‌محیطی و منابع محدود آب، مسیر توسعه کشاورزی ایران را رقم زده است.


علی خامنه‌ای از ابتدای رهبری‌اش، کشاورزی را ستون اصلی استقلال ملی ایران قلمداد کردە و بارها بر خودکفایی غذایی تأکید کرده است.


در سخنرانی‌های متعددی، از جمله در سال‌های ۱۳۶۸ و ۱۳۷۷، واردات مواد غذایی را نماد وابستگی و تحقیر ملی معرفی کرد. این رویکرد به جای آنکه بخشی از یک استراتژی توسعه متوازن باشد، طی نزدیک بە دو دهە به دکترین حکومتی بدل شد که سیاست‌گذاری‌ها در حوزە آب و انرژی را به شدت تحت تأثیر قرار دادە است.


این اصرار بر «خودکفایی به هر قیمت»، موجب شد منابع آبی در بخش کشاورزی به صورت بی‌رویه مصرف و طرح‌هایی اجرا گردد که تنها بر افزایش کمی تولید، بدون توجه به کیفیت، پایداری و ظرفیت اکولوژیک ایران متمرکز بودند.

سدسازی‌های گسترده و بدون مطالعه، توسعه نامتناسب زمین‌های زیر کشت، حفر چاه‌های غیرمجاز و کم‌عمق، و تخصیص یارانه‌های سنگین به کشت محصولات آب‌بر از مهم‌ترین نمونه‌های سیاست‌های ناکارآمد و زیان‌آور در این حوزه هستند.

بر اساس گزارش رسمی سازمان منابع آب ایران، برداشت آب‌های زیرزمینی در بسیاری از دشت‌ها ۲ تا ۳ برابر ظرفیت تغذیه طبیعی آنهاست؛ در نتیجه فرونشست زمین به شکل متوسط سالانه ۲۰ تا ۳۰ سانتی‌متر در مناطق مختلف به ویژه استان‌های خوزستان، اصفهان و مرکزی رخ داده است.


خشک شدن تالاب‌هایی مانند هورالعظیم و گاوخونی، کاهش شدید دبی رودخانه‌ها و مهاجرت گسترده کشاورزان، نشانه‌های عینی این بحران هستند.


پیوند سیاست داخلی با سیاست خارجی؛ چرخه معیوب خودتحریمی

علت اصلی تشدید بحران را باید در پیوند عمیق سیاست داخلی و خارجی جستجو کرد. رهبر جمهوری اسلامی ایران همزمان با تأکید بر خودکفایی، مسئول سیاست‌هایی است که ایران را به تحریم‌های گسترده کشاندە است.


برنامه هسته‌ای پرهزینه، سیاست‌های تقابلی در سطح منطقە و سرکوب فضای سیاسی داخلی، همه موجب انزوای ایران در عرصه جهانی و محدودیت دسترسی به فناوری‌های نوین و بازارهای جهانی شده‌اند.


از سوی دیگر، تحریم‌های اقتصادی و بانکی، به ویژه در حوزه کشاورزی، دسترسی به تجهیزات مدرن، بذرهای مقاوم در برابر خشکی، کودهای نوین و سیستم‌های آبیاری بهینه را برای کشاورزان دشوار کرده است.


ree

این محدودیت‌ها در کنار سیاست‌های ایدئولوژیک داخلی، به نوعی خودتحریمی منجر شده‌اند؛ یعنی سیاست‌هایی که در ظاهر برای مقابله با تحریم‌ها اتخاذ شده‌اند اما در عمل منابع کشور را نابود می‌کنند. در نتیجه کشاورزی ایران مجبور شده با فناوری‌های سنتی و یا ناکارآمد و درجه چندم جهانی ادامه دهد.


در حالی که کشورهای همسایه ایران با بهره‌گیری از سیستم‌های نوین آبیاری تحت فشار و اصلاح بذر، بهره‌وری خود را افزایش داده‌اند، ایران به دلیل سیاست‌های ایدئولوژیک و محدودیت‌های تحریمی، در مسیر کاهش بهره‌وری آب و راندمان پایین تولید باقی مانده است.


سیاست خودکفایی؛ واقعیت یا آرمان فراواقعی؟

کشورهای موفق در مدیریت کشاورزی و منابع آبی، توسعه را بر پایه داده‌های علمی، تحلیل‌های اقلیمی و بهره‌وری اقتصادی برنامه‌ریزی می‌کنند. در ایران اما، این رویکردهای تخصصی جای خود را به دستورات سیاسی و شعارهای ایدئولوژیک داده‌اند.

ادعای خامنه‌ای در برخی از سخنرانیهایش مبنی بر این‌که ایران می‌تواند چهار برابر جمعیتش غذا تولید کند فاقد مبنای علمی و نادیده‌گیرنده محدودیت‌های منابع آب و خاک ایران است.

مطالعات رسمی وزارت جهاد کشاورزی و سازمان منابع آب نشان می‌دهند که توسعه پایدار کشاورزی بدون تأمین منابع آب کافی و مدیریت علمی امکان‌پذیر نیست.


زمین‌های قابل کشت ایران حدود ۱۸ میلیون هکتار برآورد می‌شوند و هیچ نشانه‌ای وجود ندارد که منابع آب مورد نیاز برای گسترش به ۳۰ میلیون هکتار تأمین شود. طرح‌های توسعه بدون ارزیابی جامع محیط‌زیستی، تعادل اکولوژیک کشور را به خطر انداخته‌اند.

این شکاف میان ادعا و واقعیت، نشانه جایگزینی منطق علمی با منطق جنگ و مقاومت است؛ کشاورزی نه به عنوان یک حوزه تخصصی بلکه به مثابه جبهه‌ای سیاسی برای مقاومت و استقلال تعریف شده است؛ جبهه‌ای که باید حتی به قیمت آسیب دیدن منابع طبیعی حفظ شود.

این سیاست، با نادیده گرفتن محدودیت‌های طبیعی، زمینه فروپاشی زیست‌محیطی و آسیب‌های بلندمدت را فراهم کرده است.


پیامدهای بحران آب؛ از زیست‌بوم تا امنیت غذایی و اجتماعی

پیامدهای بحران آب محدود به حوزه محیط زیست نیستند. کاهش منابع آب و فرونشست زمین، امنیت غذایی مردمان ایران را تهدید می‌کند. مهاجرت گسترده کشاورزان به شهرها، افزایش بیکاری و فقر روستایی، و تشدید نابرابری‌های منطقه‌ای از دیگر نتایج این بحران هستند.

بر اساس گزارش مرکز آمار ایران، بیش از ۲۰ درصد جمعیت روستایی به دلیل کاهش بهره‌وری کشاورزی و کمبود منابع آبی، مهاجرت به شهرها را انتخاب کرده‌اند.

این روند نه تنها فشار اقتصادی و اجتماعی فراوانی را بر مناطق شهری وارد می‌کند، بلکه از ظرفیت تولید مواد غذایی نیز می‌کاهد.


آینده‌ای تاریک در سایه سیاست‌های تکراری

در تاریخ معاصر، فاجعه‌بارترین تصمیمات اقتصادی و کشاورزی نه از دل بررسی‌های کارشناسانه، بلکه از بلندپروازی‌های ایدئولوژیک و اراده‌های فردی برخاسته‌اند.

استالین در اتحاد جماهیر شوروی، و مائو تسه‌دونگ در چین، دو چهره‌ای هستند که با بی‌اعتنایی مطلق به پیچیدگی‌های اجتماعی و زیست‌محیطی، پروژه‌هایی را پیش بردند که بهای آن را مردم با جان خود پرداختند.

استالین با سیاست کلخوزسازی، کشاورزی سنتی را به ضرب سرنیزه به تعاونی‌های اجباری بدل کرد. نتیجه، قحطی گسترده‌ای بود که در اوکراین به مرگ میلیون‌ها انسان انجامید.


مائو نیز با برنامە «جهش بزرگ به پیش» گمان میبرد کە می‌تواند با بسیج توده‌ای و مهندسی اجتماعی، در عرض چند سال چین را به یک قدرت صنعتی بدل کرد. اما واقعیت طبیعت، زمین، و مردم را نادیده گرفت؛ و ثمره‌اش، گرسنگی گسترده و یکی از مرگبارترین فجایع انسانی قرن بیستم بود.


امروز، در ایرانِ تحت رهبری سید علی خامنه‌ای، پژواک همان خبطها به گوش می‌رسد. با تکیه بر شعار استقلال غذایی و مقدس سازی تولید داخلی، ایران به سوی خودکفایی‌ای سوق داده می‌شود که بیش از آنکه حاصل نیاز ملی باشد، محصول تفکر مقاومتی و ضدغربی است.

خامنه‌ای، بدون توجه به بحران شدید منابع آب، خاک فقیر، و تغییرات اقلیمی، گفتمان تولید ملی را به میدان جنگی بدل کرده که سیاست، ایدئولوژی، و غرور شخصی در آن، جای علم و تجربه را گرفته‌اند.

اصرار بر تولید گندم در مناطق کم‌آب، و حذف واردات استراتژیک، تنها نشانه‌هایی از یک درک اشتباه از امنیت غذایی‌اند کە بر اساس توهمات ایدئولوژیک شکل گرفتەاند که نه‌تنها از تجارب جهان نیاموخته، بلکه خود را از نقد و اصلاح نیز مصون می‌داند.

مانند مائو و استالین، خامنه‌ای نیز مسیر را بر پایه «اراده رهبری» پیش می‌برد، نه بر بنیان گفت‌وگوی ملی یا عقل سلیم.

بحران آب ایران مانند بسیاری از چالش‌های سیاسی و اقتصادی در بستری قفل شده قرار دارد که تغییر واقعی در آن دشوار است. تا زمانیکە سیاست‌های ایدئولوژیک مبتنی بر مقاومت و خودکفایی تحمیلی ادامه داشته باشد و اراده جدی برای اصلاحات ساختاری از سوی علی خامنه‌ای وجود نداشته باشد، بهبود قابل انتظار نیست.


شعارهای اصلاحی و برنامه‌های علمی بیشتر نمایشی‌اند و در برابر منافع تثبیت‌شده قدرت کم اثر می‌مانند.


بدون تغییر بنیادین در نگرش‌های حکومتی و پذیرش محدودیت‌های طبیعی، بحران آب به وخامت خواهد رفت و آینده روشنی متصور نیست؛ تغییری که اکنون نه دیده می‌شود و نه در کوتاه‌مدت محتمل است.



bottom of page