در مواجهه با فرادستان، زنان کرد خود سخن می گویند
- Arena Website
- Apr 14
- 5 min read
Updated: Apr 26
سارا پریزاد
علیرغم رویت ناپذیری کنشگری زنان کرد در مواجهه با فرادستی- تا زمان خیزش ژن، ژیان آزادی- تجربە زنان کرد در کردستان ایران، حاکی از مبارزە مستمر آنان در میدانی است کە رویکردهای فرادستانە را برنتافتە و تلاش کردە است تا با رد رویکردهای مرکزگرایانە و نیز رویکردهای برخاستە از مردسالاری نهفتە در ناسیونالیسم، از زنانگی، امر تنانە و مشکلات خود سخن بگوید. این مبارزە، صرفا متعاقب خیزش ژن، ژیان آزادی، رویت پذیر شدە است، با این وجود، نگاههای فرادستانە در تلاش برای نادیدە گرفتن این مبارزە هستند.
برگزاری باشکوه جشنهای نوروزِ امسال در کردستان، همراه با رقص و پایکوبی زنان و مردان در کناریکدیگر، بار دیگراین پرسش را مطرح میکند کە آیا مسئلهی حجاب اجباری، که در سالهای اخیر به یکی از محورهای اصلی مبارزات زنان علیه جمهوری اسلامی ایران در مرکز تبدیل شده است، در کردستان نیز به همان اندازه مسئلهای زنانه محسوب میشود؟ در پاسخ بە این سوال، میتوان بە دو نوع واکنش متفاوت از سوی گروههایی که نسبت به زنان کرد در موقعیت فرادستانهتری قرار دارند و در نتیجه، دسترسی بیشتری به تریبونهای عمومی دارند، اشارە نمود:
نخست، زنان مرکزگرا که خود به دو دسته تقسیم میشوند: گروهی کە بدون توجه به تفاوتهای عمیق اجتماعی، فرهنگی و سیاسی میان مناطق مختلف در ایران، مسائل زنان مرکز را به تمامی زنان در ایران تعمیم میدهند. در این رویکرد، حجاب همانطورکه دغدغهی اصلی یک زن فارس در تهران است، باید به عنوان دغدغهی اصلی زنان سایر مناطق نیز تلقی شود. این نگاه، زنان مناطق دیگر را از پرداختن به مسائل خاص خود باز میدارد و گفتمان آنان را به حاشیه میراند. گروه دیگر، با همان رویکرد مرکزگرایانە، اما از منظری متفاوت، زنان مناطق حاشیه را در وضعیتی بهمراتب اسفبارتر از زنان مرکز تصور میکنند. آنان زنان این مناطق را قربانیانی مطیع در برابر مردانی خشن میبینند که بیش از همه بامسئلهی قتلهای ناموسی روبهرو هستندو رسالت انقلابی خود را در نجات و آگاهیبخشی به آنان تعریف میکنند. در این دیدگاه، زنان کرد نه بهعنوان فاعلان اجتماعی، بلکه بهعنوان سوژههایی منفعل دیده میشوند که باید از بیرون نجات داده شوند. چنین رویکردهای قیممآبانه، خواسته یا ناخواسته، در جهت تقویت سیاستهای استعمارگرایانهی مرکز برای تحکیم حضور خود در منطقه عمل میکند.
در سوی دیگر، در خود جامعهی کردستان نیز بامردانی مواجه هستیم که نقش سخنگوی زنان را برای خود قائل شدهاند. آنها باتقلیل مسئلهی زنان به موضوع حجاب اجباری، چنین استدلال میکنندکه چون حجاب هیچگاه مسئلهی زنان کرد نبوده است، پس آنان با مشکلاتی متفاوت از مردان کرد نیز روبهرو نیستند.
واقعیت این است که شرایط اجتماعی، اقتصادی و جغرافیایی کردستان مانع از آن بوده که مانندشهرهای مرکزی ایران، دیوار بلندی میان فضای درون خانه و بیرون از آن شکل بگیرد. در نتیجه، پوشش زنان در بیرون و داخل خانه تفاوت چندانی با یکدیگر نداشته است. در مقابل، در مرکز، زنان طی فرایند اینهمانی شدن با فضای اندرونی، در فضای بیرون بسیار پوشیدهتر ظاهر میشدند یا حتی در بسیاری موارد به کلی حذف میشدند. با روی کارآمدن جمهوری اسلامی و تقویت ایدئولوژی اسلام سیاسی، این وضعیت تشدید شد و بە گفتە نیکی کدی، حجاب بە عنوان خاکریز نخست جمهوری اسلامی ایران درآمد.
از همین رو مبارزهی زنان مرکز علیه حجاب ، تلاشی برای مقابله با یک سرکوب فرهنگی-سیاسی بود. اما چنین تاریخی از حجاب را نمیتوان برای کردستان متصور شد، زیرا اساساً تا پیش از جمهوری اسلامی، حجاب به شکل امروزیاش در کردستان رایج نبود.
اما آیا از این میتوان نتیجه گرفت که زنان کرد مسئلهای متفاوت از مردان ندارند؟ این ادعایی که برخی از مردان کرد مطرح میکنند، در واقع تکرار همان رویکرد زنان مرکز نسبت به مسئلهی زنان کرد است: یعنی نادیده گرفتن تفاوتها و تعمیم مسائل زنان مرکز به سایر زنان. چنین نگاهی، چالشهای زنان کرد را کم اهمیت جلوه داده و آنها را به حاشیه میراند.
این بحث ما را بااین نکته روبرو میکند که مسائل زنان کرد، بهعنوان زنانی که در موقعیتهای حاشیهای قرار دارند، چگونه بازتعریف میشود؟ چه کسانی و باچه رویکردی این مسائل را بیان می کنند؟ و مهمتر از همه، خود زنان کرد تا چه اندازه فرصت و فضایی برای سخن گفتن از مسائل خویش دارند؟
این مباحث یادآور مقالهی معروف فیلسوف هندی گایاتری چاکراورتیا سپیواک با عنوان « آیا زیردستان میتوانند سخن بگویند؟» است. اسپیواک در این مقاله نشان میدهدکه چگونه صدای فرودستان توسط گفتمانهای غالب تحریف میشود و این گفتمانها روایت خود را بر آنان تحمیل میکنند. به عقیدهی او، فرودستان یاشنیده نمیشوند یا صدایشان به شیوهای که با منافع قدرتهای مسلط همخوانی داشته باشد، بازتولید میشود.

او به عنوان نمونه، به سنت ساتی (سوزاندن بیوهها پس از مرگ همسر) در هند اشاره میکند و نشان میدهد که چگونه این رسم توسط گفتمان استعماری بریتانیا بهعنوان سنتی وحشیانه و شرقی تعریف شد و به ابزاری برای توجیه برتری تمدنی استعمارگران بدل گشت. در مقابل، ناسیونالیستهای هندی، در واکنش به استعمار، این سنت را بخشی از فرهنگ خود قلمداد کردند و آن را نادیده گرفتند. در این میان، صدای خود زنان هندی کاملاً به حاشیه رانده شد و ناشنیده ماند.
نمونهی مشابه این وضعیت را میتوان در رابطه با ناقص سازی اندام تناسلی زنان در کشورهای غرب آفریقاکه مستعمرهی فرانسه بودند، مشاهده کرد. فرانسه این عمل را نشانهای از "وحشیگری" مردم آفریقا دانسته و استعمار را توجیهی برای "نجات" زنان آفریقایی میدانست. در مقابل، برخی نیروهای ناسیونالیست، این عمل را بخشی از سنت خود دانسته و حتی در برخی موارد آن را بهعنوان سمبلی برای مبارزهی ضد استعماری خود تعریف کردند. وضعیتی که تا اندازهای در مورد مسئلهی حجاب در کشورهای مستعمرهی بریتانیا و فرانسه نیز صادق بود: استعمارگران، کشف حجاب را بهعنوان نشانهی آزادی زنان تبلیغ میکردند، در حالیکه نیروهای ضد استعماری، بهویژه جنبشهای اسلامگرا، حجاب را به نمادی از مقاومت در برابر استعمار تبدیل کردند، بدون آنکه به حق انتخاب زنان در این میان توجهی شود.
اسپیواک معتقد است که:
آگاهی از ساختارهای قدرت و گفتمانهای حاکم میتواند به فرودستان کمک کند تا صدایشان شنیده شود. درسالهای اخیر، زنان بسیاری در کردستان ایران (روژهلات) تلاش کردهاند تا دیدگاههای استعماری و تقلیلگرایانهی گروههای فرادست را به چالش بکشند و مسائل مربوط به خود را آنگونه که هست بیان کنند.
برای مثال در رابطه باقتلهای ناموسی، رویکرد مرکزگرایانه تلاش داشت تمامی قتلهای زنان در کردستان را "ناموسی" قلمدادکند. این رویکرد، ناخواسته گفتمان تحقیرآمیز مرکز علیه مناطق حاشیهای را تأییدمیکردکه آنها را جوامعی "قبیلهای" و "پیشامدرن" میدانست. اما افزایش حساسیت عمومی به خشونت علیه زنان در سراسر ایران نشان داد که نه تنها میزان قتلها در کردستان نسبت به سایر مناطق بیشتر نیست، بلکه قتلهای ناموسی نیز محدود به کردستان نمیشود .در مورد ناقصسازی اندام تناسلی زنان، زنان روژهلات تجربهی موفقی داشتند.
تا چند دهه قبل، این عمل اگر چە در برخی از مناطق کردستان انجام میشد و بهانهای را برای تحقیر کردستان از سوی مرکز فراهم می نمود همزمان با آن، برخی از ناسیونالیستهای کرد در واکنش به این تحقیر، مسئله را کتمان میکردند، اما زنان کرد، بە عنوان بخشی از مبارزە خود، طی تلاشی مستمر، باتشکیل کارگروههایی در روستاهای دور دست کردستان، به آگاهیبخشی در این زمینه پرداختند و موفق شدند این عمل را در بسیاری از مناطق ریشهکن کنند. این نمونهها نشان میدهدکه زنان کرد میتوانند روایت مستقل خود را شکل دهند و مسائلشان را از حاشیه به متن بیاورند، و خود سخنگوی خود باشند.
.