top of page
Asset 240.png

آخرین خبرها

بیشتر بخوانید

رضا در لباس کوروش، یاسمین در نقش الگوریتم

  • Writer: Arena Website
    Arena Website
  • 2 days ago
  • 4 min read

ree


استوری یاسمین پهلوی بیش از آنکه یادآور شکوه از دست رفتە خیالی و عصر زرینی باشد کە در فانتزی سیاسی پهلوی گرایان جای گرفتە است، بازتاب بحران معنا در سیاست پهلوی‌گراست که تصویر جای اندیشه را می‌گیرد و فانتزی رهبری بر عقلانیت سیاسی سایه می‌افکند. او با بازتولید اسطوره و طرد دیگران، سیاست را از عرصەی گفت‌وگو و برنامه‌ریزی به نمایش شخصی و نوستالژیک اما تهی از افق دموکراتیک فرو می کاهد.


استوری اخیر یاسمین پهلوی، تصویری از کوروش را نشان می‌دهد که روی آن نوشته شده است «ایران تو را می‌خواند» و ذیل آن، هشتگ «ایران را پس می‌گیریم» درج شده است. در این تصویر، کوروش نه به‌عنوان چهره‌ای تاریخی، بلکه به‌مثابه استعاره‌ای از رضا پهلوی بازنمایی می‌شود؛ تصویری که نوستالژی سلطنت را با قهرمان‌سازی از شاه درهم می‌آمیزد و نوعی تسخیر نمادین ایران در فردای جمهوری اسلامی ایران را در قالبی اسطوره‌ای به نمایش می‌گذارد.


اما موضوع تنها یک شوخی تصویری یا ذوق‌زدگی شخصی نیست. چنین نمادسازی‌هایی سیاست را از گفت‌وگو درباره برنامه، نهاد و قانون به عرصه اسطوره و احساسات منتقل می‌کند و انرژی سیاسی را از ساخت آینده‌ای مدرن به نبردی بر سر نشانه‌ها و اسطوره‌های گذشته منحرف می‌سازد.


در این میان، یاسمین پهلوی خود را به مثابه بانوی اول بالقوه این روایت معرفی می‌کند که بیش از هر چیز در حال ساختن برند شخصی است.


ree

خانم پهلوی با مرزبندی صریح علیه ملا، چپ و مجاهد هویت سیاسی‌اش را بر طرد دیگران، سیاستی مبتنی بر قطبی‌سازی و زبان تهاجمی که رقیب را نه به گفت‌وگو بلکه به حذف نمادین دعوت می‌کند، بنا کردە است.


چنین سیاستی ائتلاف‌پذیری را از میان می‌برد و جنبش را به حلقه‌ای پر سر و صدا اما گرفتار در حباب خود فرو می‌کاهد.


اقتدار در قاب خنده


یاسمین پهلوی با انتشار تصویری از کوروش به‌عنوان نماد استعاری رضا پهلوی، قصد داشت شکوه و تداوم تاریخ ایران را یادآور شود. اما واکنش‌های عمومی این تلاش را به دستمایه‌ی طنز بدل کرد. نیت او اگرچه جدی بود، اما نتیجه دقیقاً برآیندی معکوس داشت.

تصویر به جای آنکه الهام‌بخش اقتدار باشد، یادآور یک نمایش اغراق‌آمیز است که مرز میان تبلیغ سیاسی و شوخی ناخواسته را از میان برد. همین وارونگی است که آن را به نمادی از بحران زیبایی‌شناسی قدرت در اپوزیسیون پهلوی‌گرا تبدیل می‌کند.

از منظر نشانه‌شناسی، چنین تصویری نوعی بازنمایی اقتدارگرایانه است؛ رهبر نه به‌عنوان شهروندی سیاسی، بلکه به عنوان تندیس تاریخ بازسازی می‌شود.


لباس کوروش قرار است شکوه باستان را زنده کند، اما در واقع فاصله‌ میان سیاست مدرن و نمایش باستانی را آشکار می‌سازد. مردم در برابر چنین تصاویری نه احساس تعلق، بلکه احساس فاصله و بی‌اعتمادی پیدا می‌کنند، چون در آن سیاست به نمایش قدرت و نه گفت‌وگو درباره آینده تبدیل می‌شود.

طنز این ماجرا در همین وارونگی نهفته است. تصویر، اقتدار را به کمدی تبدیل می‌کند و نشان می‌دهد که فانتزیِ رهبری کاریزماتیک تا چه اندازه شکننده است.

زمانیکە سیاست در لباس آیین ظاهر شود، کوچک‌ترین لغزش بصری می‌تواند هیبت آن را فرو بریزد. خندیدن مردم در چنین لحظه‌ای نه بی‌احترامی، بلکه شکستن جادوی اقتدار است.


زبان حذف و بحران ائتلاف


اعتراض در ایران حتی بدون شکاف‌های مذهبی، ایدئولوژیک یا اتنیکی دشوار است، چه رسد به زمانی که بخشی از اپوزیسیون دیگران را از دایره مشروعیت بیرون می‌گذارد.


مرزبندی‌های «ضد ملا، ضد چپ، ضد مجاهد» شاید بتواند انسجام هسته سخت سلطنت‌خواهان را حفظ کند، اما برای ساختن جبهه‌ای دموکراتیک و متکثر زیان‌بار است. تجربه چند سال گذشته نشان دادە است کە هر بار که زبان حذف برجسته‌تر شدە است، پنجره ائتلاف بسته‌تر گشتە و انرژی جریان‌های سیاسی در جنگ داخلی دیاسپورا از میان رفت.

دموکراسی بدون زبان شمول دوام نمی‌آورد، حتی اگر در قالب شعارهای پرهیجان و هشتگ‌هایی مانند پس گرفتن ایران تکرار شود.

در همین چارچوب، مسئله تنها در محتوا خلاصه نمی‌شود و روش نیز اهمیت دارد. حلقه‌های فشار مجازی نزدیک به برند پهلوی با حملات هماهنگ و ایجاد هراس علیه منتقدان، تصویری از اقتدارگرایی در تبعید ایجاد کرده‌اند.

صرف‌نظر از درستی یا نادرستی جزئیات هر مورد، اصل ماجرا روشن است. اگر بسیج سیاسی بر ترولینگ و تخریب استوار شود، حتی در صورت پیروزی هم فرهنگ دموکراتیک شکل نمی‌گیرد.

دموکراسی زمانی پا می‌گیرد که در عمل تمرین شود، نه زمانی که بر نیروی فشار بی‌نام تکیه کند. هنگامی که رهبران این جریان مرزبندی خود را با چنین روش‌هایی مشخص نکنند، اتهام اقتدارگرایی در ذهن افکار عمومی به یقین تبدیل می‌شود.


فانتزی قدرت و بحران کارآمدی

یاسمین پهلوی بارها گفته است که دیدگاهش با همسرش یکی نیست، اما در عمل تفاوتی در نتیجه ایجاد نکرده است. خروجی رسانه‌ای این زوج دو چهره از یک استراتژی را نشان می‌دهد؛ یکی نقش تیغ را بر عهده می‌گیرد و دیگری نقش ستاد را ایفا می‌کند.


ree

این تقسیم کار همان الگوی شناخته‌شده قطبی‌سازی است که به جای ایجاد اعتماد، ائتلاف‌ها را می‌ترساند و گفت‌وگو را از فضای سیاست حذف می‌کند.

در چنین شرایطی نشانه‌های فاشیسم نرم به آسانی دیده می‌شود. تقدیس رهبر و تاریخ، دشمن‌سازی مداوم از رقبا، عادی شدن زبان تحقیر و بی‌اهمیت شدن برنامه سیاسی در برابر اراده و فتح، همگی نشانه‌هایی هستند که بوی اقتدارگرایی را به مشام می‌رسانند.

این ویژگی‌ها حتی زمانی که در قالبی شیک و اینستاگرامی ارائه می‌شوند، ماهیت خود را پنهان نمی‌کنند و اقتدار را در لباسی نو بازتولید می‌کنند.


با این حال، خطر اصلی فقط ابعاد ایدئولوژیک آن نبودە و مسئله کارآمدی نیز در میان است. سیاست مسابقه لایک و فالوور نیست و موفقیت مجازی نمی‌تواند جای ساختار واقعی قدرت را بگیرد.


حتی اگر کمپین‌های دیجیتال بتوانند موجی از هیجان ایجاد کنند، عبور از هیاهو به عرصه تصمیم‌گیری نیازمند شبکه‌ای از ائتلاف، برنامه‌ای روشن برای حکمرانی، چهره‌هایی متخصص و توان گفت‌وگو با جهان است.

سیاست تصویر در لحظه‌های بحران فرو می‌پاشد، زیرا از عمق نهادی تهی است. اگر محور فعالیت بر نمایش بماند و نه بر ساختار، پهلوی‌گرایی بیش از آنکه بدیلی برای قدرت سیاسی باشد، به یک زیرفرهنگ پر سروصدا تبدیل می‌شود و در نهایت در حاشیه باقی می‌ماند.

یاسمین پهلوی بیش از آنکه سیاست‌مدار باشد، نشانه‌ای از یک راهبرد ارتباطی است که سیاست را به نمایش تبدیل می‌کند و معنا را در تصویر خلاصه می‌کند.


این شیوه در بهترین حالت هویتی جعلی و مبتنی بر ایدئولوژی را برمی‌سازد، اما فاقد توانایی برای ایجاد قدرت دموکراتیک است. در بهترین حالت شور می‌آورد، اما نهاد سیاسی پدید نمی‌آورد.


اگر او و حلقه نزدیکش مرزبندی روشنی با فانتزی اقتدار و سیاست حذف را ترسیم نکنند، نتیجه آن، بازگشت شکوه از دست رفتەی خیالی نخواهد بود، بلکە اپوزیسیون بیش از پیش در چرخه‌ای از تفرقه و فرصت‌سوزی فرو می‌رود.


نقد چنین پروژه‌ای دفاع از دموکراسی است و نه دفاع از رقیب پهلوی، زیرا دفاع از دموکراسی یعنی پافشاری بر سیاست به مثابه قرارداد، قانون و شمولیت استوار است.

 
 
bottom of page