زبالهگردی در تهران، وقتی آمار با واقعیت همخوانی ندارد
- Arena Website
- Oct 15
- 2 min read

ادعای کاهش ۸۰ درصدی زبالهگردی در تهران بیش از آنکه نشانه اصلاح ساختاری باشد، بازتابی از حذف اجباری زبالهگردان افغان است. شواهد میدانی و آمار رسمی نشان میدهد نظام تفکیک زباله ناکارآمد مانده و زبالهگردی همچنان بخشی از چهره نابرابر و بحرانزده تهران است.
عسگر جلالیان، معاون حقوق بشر وزارت دادگستری، از کاهش ۸۰ درصدی زبالهگردی در تهران خبر داده است.
به گزارش خبر گزاری آنا عسگر جلالیان، روز سهشنبه اعلام کرد که اقدامات انجام شده توسط شهرداری تهران موجب کاهش هشتاد درصدی زبالهگردی در این کلانشهر شده است.
با این حال، نگاهی به خیابانهای تهران و وضعیت زبالهگردی در محلات مختلف، تردیدهایی جدی را درباره این ادعا مطرح میکند. هر کسی که چند دقیقه در خیابانهای تهران قدم بزند واقعیت را میبیند: زبالهگردهاب خشی دایمی از چهره شهراند.
جلالیان در سخنانش علت چنین کاهش قابل توجهی در آمار زبالهگردی را ابتکارات شهرداری در «تفکیک زباله در مبدا» قلمداد کردە است.
این سخنان وی اشارهای به اقدامات شهرداری تهران در سالهای اخیر جهت ترویج تفکیک زباله از مبدا یا اقداماتی مانند طرح «ساعت ۲۱ زبالهات را بیرون بگذار» و راهاندازی اپلیکیشنی است که در ازای دریافت زباله قابل بازیافت و تفکیکشده بلیت رایگان مترو و شارژ میدهد.
اما به گفته کارشناسان هیچ یک از این ابتکارات موفقیتی در پی نداشته و در عمل نتوانستهاند سهم چندانی در کاهش حجم زباله یا ساماندهی نظام تفکیک پسماند ایفا کنند.
تازهترین آماری که از سوی خود مقامات حکومتی منتشر شده است نیز این نظر را تایید میکند. در این بارە، محمد صابر باغخانیپور مدیرکل محیط زیست تهران در سومین همایش بین المللی شهر پایدار ویژه شهرداریها در جزیره کیش گفت:
روزانه ۶۰ هزار تن زباله در تهران تولید میشود اما میزان تفکیک زباله در مبدا همچنان کمتر از ده درصد است.
این آمار در مقایسه با شهرهای بزرگ دنیا، بسیار پایین بودە و نشان میدهد عادت به تفکیک زباله در ایران هنوز وارد زندگی مردم نشده است.
بنابراین حتی اگر آمار معاون حقوقبشر وزارت دادگستری ناظر بر کاهش هشتاد درصدی آمار زبالهگردی به واقعیت نزدیک باشد، احتمالا علت این کاهش نه اصلاح شیوه مدیریت پسماند، بلکه عامل دیگری است: هدف قرار دادن خود جمعیت زبالهگرد.
بیشترین جمعیت زباله گرد تهران اتباع افغانستان بودند که در ماههای اخیر از ایران اخراج شدهاند. در نتیجه، کاهش آمار زبالهگردی در سطح شهر نه حاصل اصلاح ساختاری، بلکه محصول حذف اجباری نیروی انسانیای است که در پایینترین سطح اقتصاد غیررسمی شهری قرار داشتند.
ادعای کاهش ۸۰ درصدی زبالهگردی شاید از منظر روابط عمومی دستاوردی چشمگیر به نظر برسد، اما بدون دادههای شفاف و مستند، نمیتواند مبنای قضاوت باشد.
آنچه در خیابانهای تهران دیده میشود، نشان میدهد پدیده زبالهگردی نهتنها از بین نرفته است، بلکه همچنان زخمی آشکار بر چهره شهر است که شکافهای اقتصادی، اجتماعی و مهاجرتی در جامعه را نمایان میکند.
شیوه کاهش زبالهگردی آمارسازی نیست، بلکه به رسمیت شناختن بحران و اصلاح ساختاری شیوه مدیریت پسماند شهری است.











