عبداللە اوجالان، پارلمان ترکیە و خط قرمزی بنام روژآوا
- Arena Website
- Sep 4
- 4 min read

دولت ترکیه در مسیر صلح بارها با تعلل و رویکردهای دوگانه فرصتها را از میان برده است. سخنان اخیر عبدالله اوجالان نشان میدهد که او نه تنها به توضیح چرایی تداوم جنگ پنجاهساله و ضرورت پایان آن پایبند است، بلکه خط قرمز روژاوا را بهمثابه معیاری منطقهای برای اعتبار روند صلح معرفی میکند؛ معیاری که دولت ترکیه نمیتواند نادیده بگیرد.
پروین بولدان، از اعضای هیات دیدار با عبدالله اوجالان، رهبر دربند کُرها در امرالی، در گفتوگویی اعلام کردە است که رهبر زندانی پ.ک.ک در آخرین ملاقات خود خواستار حضور مستقیم در کمیسیون پارلمان ترکیه شده است.
اوجالان در این بارە اعلام کرده است که میخواهد شخصاً توضیح دهد چرا پنجاه سال است کە چنین جنگی ادامه یافته و چرا اکنون لازم است به آن پایان داده شود.
او همچنین سوریه و بهویژه روژآوا (کردستان سوریه) را خط قرمز خود قلمداد کردە و هشدار داده است که هرگونه اقدام علیه دستاوردهای کُردها در روژآوا (مناطق شمال-شرق سوریە) روند صلح در ترکیە را با شکست مواجه خواهد کرد.
این مواضع در شرایطی مطرح میشوند که کمیسیونی در پارلمان ترکیه برای تدوین قوانین ادغام نیروهای گریلا در جامعه و گسترش آزادیهای سیاسی آغاز به کار کرده است.
در این بارە، بولدان تأکید کرده است که کندی در پیشرفت کار این کمیسیون میتواند فرصت را برای کارشکنی و تخریب روند صلح فراهم آورد.
از همین نقطه است که تحلیل جایگاه تازه اوجالان معنا پیدا میکند. پرسش اصلی این است که چرا اوجالان بر حضور مستقیم و سخن گفتن در پارلمان اصرار داشتە و چرا حساسیت ویژهای نسبت به روژآوا از خود نشان میدهد.
پیشنهاد اوجالان برای حضور مستقیم در کمیسیون پارلمان معنایی دوگانه دارد. نخست، تلاشی است برای ارتقای مشروعیت سیاسی خود بهعنوان بازیگری که میتواند نه فقط نماد مقاومت بلکه معمار صلح هم باشد.
اوجالان، از یک سوی بر این نکتە واقف است که پنجاه سال جنگ هزاران قربانی از خود بر جای گذاشته است و هیچ نیرویی جز او نمیتواند مسئولیت آغاز و پایان این چرخه را یکجا توضیح دهد.
از سوی دیگر، این خواسته حامل پیامی به دولت و جامعه ترکیه است کە اگر آغاز روندی تازه و دستیابی بە صلح را انتظار می کشند، لازم است این فرایند مبتنی بر شفافیت و گفتوگوی مستقیم و نه سازوکارهای پشتپرده باشد.
اوجالان میخواهد ترازنامه جنگ و ضرورت پایان آن در سطح رسمی، جهانی و علنی مطرح شود تا بار سیاسی شکستهای گذشته صرفا بر دوش پ.ک.ک نماندە و دولت نیز سهم خود را پذیرا باشد.
از همین نقطە است کە بحث به موضوع دوم سخنان اوجالان گره میخورد. او نه تنها درباره گذشته جنگ سخن میگوید بلکه آینده روند صلح را هم با معادلات منطقهای پیوند میزند.
خط قرمز روژآوا
اما شاید مهمتر از همه، تأکید اوجالان بر جایگاه سوریه و روژآوا است. او بارها گفته است که هرگونه عقبگرد در آن منطقه روند صلح داخلی در ترکیه را بیاعتبار خواهد کرد.
تاکید اوجالان بر این موضوع، موضع ریشه در پیوند عاطفی و استراتژیک میان کُردها در تمامی بخشهای کردستان و بەویژە در ترکیه و سوریه دارد.
دستاوردهای کُردها در شمال و شرق سوریه نه فقط نماد خودگردانی بلکه آزمایشی برای امکان ابراز وجود سیاسی کُرد در کل خاورمیانه، بر اساس تجربەای طولانی از پیادە کردن رادیکال دموکراسی و در عین حال بازی یک بازیگر غیر رسمی در فضای پر تنش خاورمیانە مبتنی است.
در نتیجه، اوجالان تلاش دارد روند صلح در ترکیه را با معادلات منطقهای پیوند بزند. اگر دولت ترکیه اصلاحات داخلی انجام دهد اما همزمان سیاست سختگیرانه علیه کُردها در روژآوا دنبال شود، شکافی در اعتماد عمومی پدید خواهد آمد. این همان نقطهای است که اوجالان آن را خط قرمز معرفی کرده است.
با این حال پرسش مهم باقی میماند: آیا شرایط داخلی ترکیه با گذشته تفاوت یافتە است و این شرایط میتواند چنین حساسیتی را تاب بیاورد؟
تغییر فضای سیاسی نسبت به ۲۰۱۵
بولدان یادآور میشود که فضای کنونی با فضایی کە بە شکست روند صلح در سال ۲۰۱۵ منتهی شد، تفاوت دارد. در آن زمان ملیگرایان و دولت باغچهلی مهمترین مخالفان برقراری صلح در ترکیە بودند.
اکنون اما نشانههایی از پذیرش ضمنی وضعیت کنونی مشاهدە میشود. اوجالان این وضعیت را ورود عقلانیت دولتی توصیف کرده است کە چنین تغییری امکان گشایش پنجرهای محدود اما واقعی را برای احیای روند صلح باز میکند.
با این حال، خطر اصلی در کندی یا تعلل نهادهای رسمی است. کمیسیون پارلمان مأمور تدوین قوانین برای ادغام نیروهای گریلا در جامعه و گسترش آزادیهای سیاسی است اما اگر تصمیمگیریها به تأخیر افتد، نیروهای مخالف صلح میتوانند از این خلأ بهره بردە و این روند را عقیم کنند. از همین رو اوجالان تنها به تغییر فضای سیاسی دل نبسته و بر اجتماعیسازی صلح نیز تأکید دارد.
صلح بهعنوان مطالبه اجتماعی
تحلیل مواضع اوجالان نشان میدهد که او بیش از گذشته بر اجتماعیسازی صلح و بسط دامنەهای آن در کل منطقە خاورمیانە تأکید دارد.
از نگاە او صلح نباید و نمی تواند پروژه صرفا یک حزب مانند حزب دموکراسی و برابری خلقها باشد بلکه باید به خواستی عمومی بدل شود. از نگاه او، بدون مشارکت همه احزاب و جریانهای سیاسی اعتماد عمومی شکل نمیگیرد و آشتی دوام نخواهد داشت.
بدین ترتیب اوجالان تلاش میکند صلح را از سطح یک معامله سیاسی میان دولت و پ.ک.ک فراتر بردە و آن را به پروژهای اجتماعی تبدیل کند.
این گفتمان تازه جایگاه او را از رهبر یک حزب سیاسی یا حتی به گفته مخالفان جنبش مسلحانه به مرجع مشروع در سطح خاورمیانە برای گفتوگو درباره جنگ و صلح ارتقا میدهد.
در همین چارچوب است که سخنان او درباره پارلمان و روژآوا معنا پیدا میکند. او میخواهد پایان جنگ صرفا تصمیمی سیاسی نباشد، بلکه توافقی اجتماعی نیز باشد و تحقق این خواستە، تنها زمانی امکانپذیر خواهد شد که دولت ترکیه همزمان با اصلاحات داخلی به حساسیتهای منطقهای احترام بگذارد. در غیر این صورت، خط قرمزی که اوجالان ترسیم کرده است میتواند نقطه شکست دوباره روند صلح باشد











