نفسهای سخت هیرکانی، شکست دوباره ایران در اجرای تعهدات بینالمللی
- Arena Website
- Oct 9
- 4 min read

دریا درویش
شش سال از ثبت جهانی جنگلهای هیرکانی به عنوان میراث طبیعی یونسکو میگذرد؛ اما اخبار روزانه از تخریب، جادهکشی و قاچاق چوب نشان میدهد حفاظت از این جنگلها همچنان در بنبست نهادی گرفتار است. آیا ایران توانسته به تعهدات بینالمللی خود در چارچوب کنوانسیون ۱۹۷۲ عمل کند، یا هیرکانی در آستانه ورود به فهرست «میراث جهانی در خطر» قرار دارد؟
جنگلهای هیرکانی در شمال ایران همیشه چون میزبانی صمیمی پذیرای مردم سایر نقاط ایران بوده است. این جنگلها با تاریخی چهل میلیون ساله در سال ۲۰۱۹ به عنوان میراث طبیعی به ثبت یونسکو رسیدەاند.
ثبت گنجینه های جهانی در چارچوب کنوانسیون ۱۹۷۲ یونسکو انجام میشود. مهمترین دستاورد این کنوانسیون تشکیل فهرستی از مکانهایی است که دارایی مشترک بشریت شناخته میشوند و حفاظت از آنها دیگر نه تنها وظیفهٔ کشور میزبان بلکه مسئولیتی جهانی به شمار میرود.
اما در حالی که هر روز از ایران، اخباری از تخریب گسترده و سرعت گرفتن روند نابودی این جنگلها به گوش میرسد، باید پرسید ثبت بینالمللی این میراث طبیعی چه آثاری در بهبود وضعیت هیرکانی به دنبال داشته است؟
از سال ۲۰۱۹ تا کنون،ایران تا چه حد به تعهدات بین المللی خود در این خصوص عمل کرده است وچرا هنوز شاهد اخبار نگران کنندهای از تخریب این میراث ارزشمند هستیم؟
اخباری از قبیل جادهکشیهای غیرقانونی و قاچاق چوب از این جنگلها هر روز در رسانەها منتشر می شود. آیا هنوز میتوان امیدوار بود در چارچوب چنین برنامهای جنگل را نجات یا دستکم سرعت نابودی آن را کندتر داد؟
با نگاهی به اخبار روزانه از تخریب این جنگلهابه نظر میرسد با وجود اینکه ثبت جهانی هیرکانی اهرمی نظارتی و تعهدی حقوقی برای ایران به وجود آورد اما ناکارآمدیهای ساختاری داخلی اجرای این تعهدات را با موانع جدی روبهرو کرده است.
به طور کلی چارچوب حفاظت و مدیریت جنگلهای هیرکانی در ایران، چندین نهاد را در بر میگیرد و حول سه سازمان کلیدی متمرکز شده است: سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری ایران ، سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور و سازمان حفاظت محیط زیست.
در واقع ثبت جهانی جنگلهای هیرکانی به عنوان میراث فرهنگی فرصتی برای ایجاد چارچوبی فراگیر به وجود آورد که در عمل میبایست ارتباط و همکاری میان این نهادهای مختلف درگیر در مدیریت و حفاظت از جنگل را فراهم کند، چرا که سه نهاد مذکور زیر چتر مفهوم میراث جهانی متمرکز شدهاند تا حفاظت از هیرکانی را تضمین کنند.

اما وجود ماموریتهای متناقضی که به طور سنتی و همینطور ساختاری برای این سازمانها تعریف شدهاند منجر به بنبست در عملکرد موثر آنها شده است. برای نمونه سازمان جنگلها،مراتع و آبخیزداری هم مسئول حفاظت از منابع را بر عهده دارد و هم ماموریت بهرهبرداری و توسعه را.
وزارت میراث فرهنگی که نقش هماهنگکننده میان این نهادها را برعهده دارد نیز عملا فاقد اقتدار اجرایی لازم است و بودجه لازم برای تحمیل تصمیمات حفاظتی خود را ندارد.
به علاوه مانند تمام موارد دیگر در ایران، در هیرکانی هم مانند سایر نقاط ایران پروژههایی عمرانی تحت فشار سپاه پاسداران و نهادهای قدرتمند مرتبط با آن در حال اجراست که بیرون از چتر نظارتی یونسکو قرار دارند.
نهادهایی که پاسخگو ساختن آنها حتی اگر هم روزی ممکن باشد، به این آسانیها به نظر نمیرسد. در کنار این موارد، مهاجرت گسترده جمعیت از نواحی مرکزی و جنوبی به شمال ایران در نتیجه خشکسالی، فقر اقتصادی و نبود گزینههای معیشتی پایدار موجب شده است که زیست مردم محلی هم با تخریب جنگل، قطع درختان و چرای بیرویه دام پیوند بخورد.
موارد فوق الذکر تنها شمایی کلی از عواملی بە شمار می روند کە در دهههای گذشته منجر به تکه تکه شدن و تخریب زیست بوم هیرکانی شده است.
مطابق کنوانسیون ۱۹۷۲ یونسکو، اکنون ایران به طور مستقیم متعهد به حفاظت از یکپارچگی و اصالت هیرکانی براساس معیارهای مندرج در این سند است.
ایجاد نظام حفاظتی ملی قوی، تعهد به تامین منابع مالی و نیروی انسانی مثل تقویت یگانهای جنگلبانی و همینطور اطلاعرسانی فوری به کمیته میراث جهانی پیش از اجرای هر پروژهای که ممکن است بر منطقه تاثیر بگذارد از مهمترین تعهدات ایران مطابق این کنوانسیون هستند.
اثر مهم دیگر، نظارت مستمر یونسکو بر عملکرد دولت ایران در انجام تعهداتش است. یعنی ایران متعهد است گزارشهای دورهای منظم از عملکرد خود را در این بارە، به سازمان میراث جهانی ارسال کند.
اما آیا این گزارشها به درستی تنظیم شده و در دسترس افکار عمومی قرار گرفتهاند؟یا ناکامی در هماهنگی بین نهادهای مختلف چون مانعی محکم بر سر راه حفاظت از جنگل های هیرکانی عمل میکند؟
اخبار نمونه های مشخص تخریب گواه این موضوعاند، و فقدان انتشار عمومی این گزارشهای دوره ای به یونسکو در داخل ایران، خود نشانهای از عدم شفافیت در اجرای تعهدات است.
با ادامه این روند دیر نیست کمیته میراث جهانی یونسکو در توانایی یا حتی اراده ایران برای حفاظت از این جنگلها تردید کند.

در این صورت یونسکو هیرکانی را وارد فهرست میراث جهانی در خطر میکند که نهایتا منجر به خروج از فهرست یونسکو خواهد شد.
آيا در ایران به جز فعالان محیط زیست و افکار عمومی کسی نگران این موضوع هست؟نجات هیرکانی نه در ثبت جهانی بلکه در اجرای درست تعهدات ناشی از آن است.
آیا نهادهای مسئول ایران، از فرصت منحصر به فرد ثبت جهانی برای تبدیل مسئولیت بینالمللی به یک ارادهٔ ملیِ نجاتبخش، استفاده کردند یا این میراث چهل میلیون ساله همچنان قربانی ناهماهنگیهای داخلی خواهد ماند؟