پاسداشت حافظە جمعی: روزهایی کە خیزش ژن، ژیان آزادی را رقم زدند
- Arena Website
- Sep 17
- 5 min read

۲۶ شهریور ۱۴۰۱ مصادف با ١٦ سپتامبر ٢٠٢٢، نقطه عطفی در تاریخ سیاسی–اجتماعی کردستان و ایران قلمداد می شود. در این روز کە متعاقب قتل حکومتی ژینا امینی در تهران بود، سقز ، زادگاە ژینا امینی بە نقطە خیزشی فراگیر با شعار ژن، ژیان، آزادی بدل شد. این رویداد نه صرفاً یک واکنش عاطفی، بلکه نقطه تلاقی بحرانهای انباشته ساختاری، تبعیض جنسیتی و مطالبات دموکراتیکی بود که در حافظه سیاسی جمعی تمامی ساکنان ایران جای گرفتە است.
روزشمار این خیزش، امکان تحلیل دینامیکهای مقاومت، اشکال سازمانیابی و پیوند میان کنشها را در سطح کردستان و ایران فراهم میکند. در روزهای آینده، این روزشمار با هدف پاسداشت یاد جانباختگان و صیانت از حافظه سیاسی تاریخی ادامه خواهد یافت تا ابعاد گوناگون جنبش به دقت مستندسازی شود.
شنبه ۲۶ شهریور ۱۴۰۱؛ سقز، تولد خیزش زن، زندگی، آزادی
ساعت ۵ بامداد پیکر ژینا امینی به سقز رسید. نیروهای امنیتی کوشیدند او را همان زمان، با ممانعت از حضور مردم، به خاک بسپارند.
اما خانواده ژینا امینی نسبت بە تصمیم گیری عاملان این قتل حکومتی، مخالفت کردند و شهروندانی که زودتر خود را به آرامستان آیچی در ٨ کیلومتری سقز رسانده بودند، مانع از دفن بی سروصدای ژینا شدند.

ساعت ۶ صبح جمعیت بیشتری در آرامستان گرد آمد. مردم اجازه ندادند پیکر ژینا از آمبولانس خارج شود و پیش از موعد تعیینشده دفن گردد.
همزمان، اینترنت تلفن همراه در سقز قطع شد و دسترسیهای جادهای محدود گشت، بااینحال خبر برگزاری مراسمی پرشکوە بە یاد ژینا امینی سریعا در میان ساکنان سقز پخش شد.
ساعت ۱۰ صبح مراسم خاکسپاری با حضور هزاران نفر آغاز شد. مژگان افتخاری، مادر ژینا، در واپسین وداع دخترش را در آغوش گرفت.

به گزارش الهه محمدی، خبرنگار روزنامە هممیهن که در محل دفن ژینا حضور داشت، امجد امینی، پدر ژینا، از مردم خواست اجازه ندهند برای او و خانوادهاش مشکلی ایجاد شود و جمعیت یکصدا پاسخ داد: «نترس، نترس!».
پدربزرگ ژینا نیز شعری از شیرکو بیکس، شاعر نامی کرد را با عنوان تهران به روی هیچکس نمیخندد، قرائت کرد.
در حاشیه مراسم، لیلا عنایتزاده، کنشگر زنان اهل سقز، بیانیهای را با این عنوان قرائت کرد کە گشت ارشاد باید جمع شود. برابری حقوق زن و مرد بدون همکاری مردان امکانپذیر نیست.
همچنین خاله ژینا در کنار مزار، با گریه گفت: «ژینا شهید است… راه آزادی را برای ما باز کرد… گل ما را پرپر کردند.
بر سنگ مزار، جملهای به زبان کُردی نقش بست که همان روز بهسرعت بازنشر شد: ژینا گیان، تۆ نامری؛ ناوت ئەبێتە ڕەمز.
در میانه مراسم، زنان روسریهای خود را از سر برداشتند و نخستین بار شعار «ژن،ژیان، ئازادی» با فریاد جمعیت درآمیخت.
این نخستینبار بود که این شعار بهصورت علنی در فضای عمومی کردستان طنین انداخت و سپس در تمامی ایران طنین انداز شد. این شعار که پیشتر در میان گریلاهای زن کردستان و سپس در روژآوا، (مناتق شمال٠شرق سوریە) بە بخشی از گفتمان سیاسی بدل شدە بود، هیچگاە تا بە این اندازە در میان ساکنان ایران فراگیری نیافتە بود.
پس از خاکسپاری ژینا امینی در آیچی، جمعیت به سمت شهر برگشت. اما مقابل فرمانداری سقز تجمع شکل گرفت و شعار مرگ بر دیکتاتور سر داده شد. نیروهای امنیتی که از پیش مستقر بودند، با گاز اشکآور و گلولههای ساچمهای به معترضان یورش بردند.
در جریان این برخوردها، بنابە گزارشهای منتشر شدە در آن روز، دستکم ۱۱ نفر زخمی شدند. در میان آنان نچیروان معروفی، نوجوان ۱۸ ساله سقزی، یک چشم خود را از دست داد و محمد پارسا صحت و کیان درخشان نیز از ناحیه چشم آسیب دیدند.
همزمان، معترضان در خیابانهای اصلی سقز از جمله بلوار انقلاب، میدان قدس و خیابان جمهوری، بنرهای حکومتی و تصاویر علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی ایران را پایین کشیدند.
اعتراضها ساعاتی بعد به سنندج سرایت کرد. در خیابان فردوسی، میدان آزادی (اقبال), میدان انقلاب (دور میدان), خیابان پاسداران (ششم بهمن) و خیابان حسنآباد شعارها ادامه یافت؛ از جمله: «سقز تنها نیست، سنندج پشتیبانش است».
زنان در اقدامی نمادین، حجابهای خود را آتش زدند و گروهی نیز در خیابان فردوسی در برابر نیروهای امنیتی نشستند. تا شب، با روشنکردن آتش، برخی مسیرها بسته و شعارها پیوسته تکرار شد. احزاب کردستانی محالف جمهوری اسلامی ایران نیز ۲۸ شهریور را روز اعتصاب عمومی اعلام نمودند.
با وجود این رویدادها، مقامات حکومتی روایت رسمی خود را تکرار کردند. احمد وحیدی، وزیر کشور، عصر همان روز در گفتوگویی تلویزیونی مدعی شد نیروهای گشت ارشاد اساساً وسیلهای برای ضربوشتم در اختیار ندارند و رسیدگی پزشکی به ژینا «خوب و بهموقع» انجام شده است.
۲۶ شهریور ۱۴۰۱ در سقز و سنندج، از دل سوگ، نشانهها و صداهای یک جنبش زاده شد: «زن، زندگی، آزادی». شعاری که بهسرعت مرزهای شهر و سپس ایران را درنوردید و به رمز مشترک مقاومت بدل گشت.
یکشنبه ۲۷ شهریور ۱۴۰۱؛ گسترش اعتراضات به شهرهای مختلف
یک روز پس از خاکسپاری ژینا امینی، شعلههای اعتراض از سقز به شهرهای دیگر کردستان و ایران سرایت کرد.
در سنە (سنندج)، مهاباد، رشت و کرج جمعیت گستردهای به خیابانها آمدند. زنان بیشتری روسریهای خود را برداشتند و شعار «مرگ بر دیکتاتور» سر دادند.
در سنندج، نیروهای امنیتی برای نخستین بار از گلوله جنگی استفاده کردند و شماری از معترضان زخمی یا بازداشت شدند. فضای شهرها حالوهوای آتش، فریاد و خشم داشت؛ خیزشی که تنها در ۲۴ ساعت از آرامستان آیچی سقز تا خیابانهای مهاباد امتداد یافته بود.
اعتراضها تنها به خیابان محدود نماند. در شبکههای اجتماعی تصاویری منتشر شد که نشان میداد زنان و مردان جوان برای ابراز خشم و همبستگی، موی سر خود را بریدند یا تراشیدند. این آیین، هم نشانه عزاداری برای ژینا بود و هم نماد طغیان علیه تحقیر و اجبار. در همان ساعات اولیە، گروههای سیاسی کردستان با انتشار بیانیهای، روز دوشنبه ۲۸ شهریور را روز اعتصاب عمومی اعلام کردند.
تهران نیز آرامآرام وارد صحنه شد. در دانشگاه تهران، دانشجویان گرد آمدند، سرود «همراه شو عزیز» خواندند و با پلاکاردهایی که رویشان نوشته بود: «مهسا امینی»، «ما نمیخواهیم بمیریم»، «من اعتراض دارم» و «ژینا جانم نمردی، نامت رمز میشود» اعتراض خود را بە این قتل حکومتی نشان دادند.
همزمان، فراخوانهایی از سوی دانشجویان دانشگاههای شریف و امیرکبیر برای تجمع در روز بعد منتشر شد. در فضای عمومی شهر هم فعالان زنان با صدور بیانیهای خواستار برگزاری تجمع اعتراضی شدند.

در کنار خیابانهای ایران، جهان نیز به خبر مرگ ژینا واکنش نشان داد. هنرمندان، نویسندگان و سیاستمداران در داخل و خارج از کشور با انتشار پیامها و تصاویر، قتل حکومتی ژینا را محکوم کردند.
برخی بازیگران زن ایرانی در اقدامی نمادین بدون حجاب اجباری ظاهر شدند یا ویدیوهایی را از بریدن گیسوهای خود منتشر کردند. این تصاویر در مدت کوتاهی به کارزاری جمعی بدل شد که از ایران به دیگر کشورها گسترش یافت.
در سنندج، معترضان شعارهایی چون «مرگ بر خامنهای»، «ننگ ما، ننگ ما، رهبر الدنگ ما» و «زن، زندگی، آزادی» سر دادند.
همزمان، نیروهای یگان ویژه با شلیک مستقیم به مردم واکنش نشان دادند. ویدیوهای منتشرشده از تیراندازی، بار دیگر فضای شبکههای اجتماعی را به نقطه جوش رساند.
مقامهای حکومتی اما همچنان به تکرار روایت رسمی پرداختند. رسانههای داخلی ایران گزارش دادند که ابراهیم رئیسی، رئیسجمهور ایران، در تماس تلفنی با خانواده ژینا وعده داده است «موضوع را بهصورت ویژه بررسی کند».
چند ساعت بعد مشخص شد که این خبر کاملا دروغ است. در همین حال، مدیر پایگاه اطلاعرسانی رهبر جمهوری اسلامی ایران مدعی شد «جمهوری اسلامی مظلوم است» و تحلیلهای منتشرشده درباره کشتهشدن ژینا را «حملهای سازمانیافته» علیه نظام توصیف کرد.
یکشنبه ۲۷ شهریور نشان داد که خاکسپاری ژینا تنها آغازی برای جنبشی بودە است کە می رود فضای سیاسی ایران را تغییر دهد..
از سقز تا سنندج و رشت، زنان با برداشتن روسری، تراشیدن مو و فریاد شعارها، اعتراض خود را از سوگی فردی به جنبشی جمعی بدل کرده بودند؛ جنبشی که نامش با «زن، زندگی، آزادی» پیوند خورده بود.











