گرانی نوشتافزار و شهریه مدارس؛ چالشهای خانوادهها در آستانه مهر ۱۴۰۴
- Arena Website
- Sep 8
- 3 min read

با نزدیک شدن به ماه مهر و آغاز سال تحصیلی جدید، نگاه بسیاری از خانوادهها در ایران دوباره به هزینههای سنگین آموزش دوخته شده است. هر سال در این روزها بحث نوشتافزار، شهریه مدارس و دغدغههای معیشتی خانوادهها برجسته میشود، اما امسال شکاف طبقاتی در آموزش بیش از گذشته خود را نشان میدهد.
بازار نوشتافزار یکی از نخستین صحنههای آشکار این فشار اقتصادی است. بر اساس گزارشی از آسیانیوز، هزینه پر کردن یک کولهپشتی ساده میتواند از حدود ۲۷۰ هزار تومان تا بیش از ۱۲ میلیون تومان متغیر باشد؛ اختلافی نزدیک به هزار درصد که خانوادهها را میان دو انتخاب دشوار یعنی خرید اجناس ارزان و بیکیفیت یا پرداخت مبالغ گزاف برای محصولات لوکس قرار میدهد.
نمونههای این اختلاف قیمتی حیرتانگیز است. یک بسته مداد مشکی ممکن است ۲۰ هزار تومان قیمت داشته باشد، در حالی که بستهای مشابه به ۹۰۰ هزار تومان میرسد. در موارد افراطی، مداد نوکی تا ۱۸ میلیون تومان و خودکار تا ۲۴ میلیون تومان نیز در بازار عرضه میشود.
چنین نوساناتی نهتنها انتخاب را دشوار میکند بلکه نشاندهنده ساختار آشفته بازار است.
دولت برای مهار این وضعیت، نظارت بر عرضهکنندگان را افزایش داده و آنان را موظف کرده است کالا را با فاکتور رسمی عرضه کنند و از فروش اجناس قاچاق یا بیاستاندارد پرهیز نمایند.
با این حال، تجربه سالهای اخیر نشان میدهد که چنین تدابیری اغلب مقطعی بوده و توان مهار گرانیهای سرسامآور را نداشته است. پیامد مستقیم این گرانیها، فشار مالی سنگینی است که بر خانوادهها وارد میشود.
بسیاری از والدین ناچارند از نیازهای دیگر بزنند تا فرزندانشان شرمنده به مدرسه نروند. بر اساس گزارشهای مختلف، افزایش هزینهها موجب شده بسیاری از کودکان در مناطق محروم بهطور کامل از تحصیل بازبمانند.
گزارشیهای زیادی به این نکته اشاره کرده است که صدها هزار دانشآموز بهدلیل مشکلات مالی یا ترک تحصیل کردهاند یا هرگز ثبتنام نکردهاند.
این مسئله در استانهای محرومی چون بلوچستان و کردستان شدت بیشتری دارد، جایی که علاوه بر گرانی نوشتافزار، کمبود معلم و امکانات آموزشی نیز چالشزا است.
مدارس دولتی و خصوصی؛ دو مسیر متفاوت برای یک نسل
موضوع تنها به لوازمالتحریر ختم نمیشود. در لایهای عمیقتر، ساختار آموزشی ایران خود بهسوی طبقاتی شدن حرکت کرده است.
دادههای سازمان حقوق بشر نشان میدهد که ایران در سطح آموزش ابتدایی حدود ۹۹ درصد از ظرفیت بالقوه خود را بالفعل کرده، اما در آموزش متوسطه این شاخص به ۸۳ درصد سقوط میکند. دلیل مهم این افت، شکاف میان مدارس دولتی و خصوصی است.
در حالیکه متوسط هزینه تحصیل در مدارس دولتی در سال ۲۰۲۳ حدود ۱۴ میلیون تومان بوده، شهریه مدارس خصوصی به ۵۰ میلیون تا ۲۰۰ میلیون تومان در سال میرسیده است.
این تفاوتها به معنای آن است که خانوادههای مرفه میتوانند با پرداخت مبالغ سنگین، فرزندان خود را در مدارسی ثبتنام کنند که از امکانات آموزشی، معلمان مجرب، کلاسهای فوقبرنامه و تجهیزات بهتر برخوردارند.
در مقابل، قشر متوسط و ضعیف ناچار به ثبتنام در مدارس دولتیاند؛ مدارسی که سالهاست از نظر کیفیت آموزشی، امکانات و حتی ساختمانهای ایمن با مشکلات جدی مواجهاند.
به بیان دیگر، تحصیل در ایران بهجای آنکه ابزاری برای برابری اجتماعی باشد، به عاملی برای بازتولید نابرابری طبقاتی بدل شده است.
این «طبقاتی شدن تحصیل» پیامدهای بلندمدتی دارد. فرزندان خانوادههای ثروتمند از همان ابتدای مسیر تحصیلی، دسترسی به فرصتهایی دارند که برای همسالانشان در مناطق کمبرخوردار رؤیایی دستنیافتنی است. از امکانات آموزشی گرفته تا آمادگی برای آزمونهای بینالمللی، همه چیز برای آنان فراهمتر است.
در مقابل، دانشآموزان مناطق محروم نهتنها با کمبود معلم و کلاسهای پرجمعیت روبهرویند، بلکه حتی گاهی توان خرید یک دفتر و مداد ساده را ندارند.
کارشناسان معتقدند ادامه این روند میتواند پیامدهایی فراتر از آموزش داشته باشد. جامعهای که آموزش را بر اساس قدرت خرید تقسیم کند، دیر یا زود با شکافهای عمیق اجتماعی و حتی بحرانهای امنیتی مواجه خواهد شد.
تجربه کشورهای مختلف نشان داده است که نابرابری در دسترسی به آموزش با نرخ بالاتر فقر، بیکاری و آسیبهای اجتماعی پیوند مستقیم دارد.
با این همه، آنچه خانوادهها در آستانه مهر ۱۴۰۴ احساس میکنند بیشتر از هر چیز، نگرانی است. نگرانی از آنکه آموزش فرزندانشان نه بر اساس استعداد و تلاش، که بر مبنای توان مالی تعیین شود.
اگر این روند ادامه یابد، تحصیل دیگر در ایران «حق همگانی» نخواهد بود، بلکه به امتیازی طبقاتی بدل خواهد شد؛ امتیازی که تنها برای قشر محدودی دسترسپذیر است.










