چه کسانی ترامپ را بهسوی جنگ با ایران سوق دادند؟
- Arena Website
- Jun 28
- 6 min read
Updated: Jun 30

عمار گلی
در شب پرتنش ۲۵ ژوئن، جهان با خبری بیدار شد که سالها از وقوع آن بیم داشت: ایالات متحده در حمایت از کارزار نظامی ارتش اسرائیل به تأسیسات هستهای ایران حمله کرده است. حملهای که نهفقط یک اقدام نظامی، که نقطه عطفی تاریخی در سیاست خارجی آمریکا و تحولی شگرف در آینده خاورمیانه محسوب میشود. این تصمیم هرچند با امضای رئیسجمهور ایالات متحده، دونالد ترامپ، اجرایی شد اما محصول یک لحظه ناگهانی یا یک جلسه محرمانه نبوده است؛ نتیجه فرآیندی پیچیده، کشمکشهای داخلی، فشارهای بیرونی و تأثیرگذاری افرادی بود که حلقه نزدیک قدرت در اطراف ترامپ را تشکیل دادهاند.
از کاخ سفید و پنتاگون گرفته تا استودیوهای فاکسنیوز و دفاتر میلیاردرهای محافظهکار، بازیگرانی حضور داشتند که هریک با اهداف و انگیزههای متفاوت، رئیسجمهور را بهسمت آنچه برخی «قمار بزرگ» و برخی دیگر «نقطه بیبازگشت» مینامند، هدایت کردند. این گزارش به بررسی این چهرهها، اختلافات درونی، رقابتهای پشتپرده، و نفوذ رسانهای میپردازد که زمینهساز تصمیم نهایی ترامپ شد.
مثلث اصلی قدرت: ونس، هگست و روبیو
در شب اعلام حمله، ترامپ در کنار سه نفر ظاهر شد که انتخاب آنها در قاب تلویزیون نهتنها بازتاب دهندە یک پیام سیاسی بود، بلکه القا کنندەی فرآیند تصمیمگیری درونی وی نیز بە شمار می رفت. جی دی ونس، اندی بیکر و پیت هگست.
جیدی ونس، معاون رئیسجمهور، چهرهای از نسل جدید جمهوریخواهان «ضد جنگ» بود که پیشتر هشدار داده بود درگیری اسرائیل و ایران میتواند آغازگر جنگ جهانی سوم باشد.
او در ماههای اخیر رهبری جناحی را در درون کاخسفید بر عهده داشت که خواهان دیپلماسی با تهران بودند. اما درست در روزهای منتهی به حمله، موضع خود را تعدیل کرد و گفت از هر تصمیمی که ترامپ اتخاذ کند حمایت خواهد کرد.
حضور دستیار ارشد او، اندی بیکر، در اتاق عملیات نشان میدهد که او علیرغم نظر متفاوتی که نسبت به وقوع جنگ داشت، آماده همراهی و حمایت از حمله نظامی به ایران بود.
پیت هگست، وزیر دفاع پرحاشیه ترامپ، که یکی از وفادارترین حامیان اسرائیل در کابینه ترامپ شناخته میشود، از اصلیترین حامیان کارزار نظامی اسرائیل علیه تهران بوده و از همین رو خواستار ورود واشنگتن به جنگ در حمایت از اسرائیل شده بود.
نقش او در متقاعد نمودن ترامپ به حدی برجسته بوده است که ترامپ در شب حمله تصمیم میگیرد فرمان حمله را به نام او اعلام کند.
نکته جالب در خصوص هگست این است که گفته میشود او به دلیل حضور و مشاوره دستیاران دست راستی خود که ضد جنگ بودهاند در اوایل نسبت به ورود آمریکا به جنگ بدبین بوده است. با این حال پس از اخراج چندین دستیار ضد جنگ او از پنتاگون، به دنبال اظهارنظر درباره هزینههای سنگین جنگ با ایران، نظر خود را تغییر و جناحی همراە میشود که خواهان جنگ بوده است.
مارکو روبیو، وزیر خارجه و مشاور امنیت ملی موقت، روزگاری از تندروترین مخالفان ایران بود، اما در هفتههای اخیر به نماد انعطافپذیری بدل شده بود.
او نیز در بیانیهای مبهم پس از حمله، حتی از ذکر صریح نقش آمریکا پرهیز کرد. گویی روبیو درصدد بازگذاشتن فضایی برای ترامپ بود تا فقط در صورت موفقیت، مسئولیت این حملە را بپذیرد. روبیو پس از روی کار آمدن، بسیاری از کارشناسان وزارت خارجه را که در امور خاورمیانه تخصص داشتند کنار گذاشتە و فضایی یکدست پدید آوردە بود. فضایی که در آن افراد کم تجربهای چون وین وال فرصت یافتهاند تا در امور استراژیک به ترامپ مشاوره بدهند.
استیو ویتکاف؛ فرستاده ویژه در حاشیه
اگرچه استیو ویتکاف، فرستاده ویژه آمریکا در امور خاورمیانه، در قاب تلویزیونی کنار ترامپ نبود، اما حضورش در اتاق عملیات بر روابط نزدیک او با ترامپ دلالت دارد.
ویتکاف که تلاشهای دیپلماتیک فراوانی برای حل بحران با ایران انجام داده بود – از جمله مذاکرات متعدد با عباس عراقچی و طرحهایی برای غنیسازی محدود اورانیوم – اما در هفتههای اخیر از سوی رسانههای طرفدار اسرائیل و حامی جنگ، به «عامل قطر» متهم شده بود.
ویتکاف که حتی پیش از مراسم تحلیف ترامپ تحرکات دیپلماتیک خود را شروع کرده بود، سعی داشت بازوی دیپلماتیک رئیس جمهور شود و وعده او را در پایان دادن به جنگ اوکراین و غزه عملی کند.
با این حال علیرغم روابط خوبی که پیشتر با نتانیاهو و بخش دیگری از مقامات اسرائیل داشت موفق به پیشبرد اهداف اعلان شده کاخ سفید نشد و با فشار جریانهای حامی اسرائیل و اتهامات فزاینده از سوی رسانههای راستگرا، عملا از یک دیپلمات فعال به چهرهای منزوی در حلقه تصمیمسازی بدل شد.
حتی آخرین تلاش او برای جلوگیری از ورود واشنگتن به جنگ در ترکیه، با کارشکنی مقامات جمهوری اسلامی ایران و مخالفت شدید داخلی، راه به جایی نبرد. البته بسیاری از تحلیلگران بر این باور هستند که ترامپ از این «تلاش شکستخورده» بهعنوان پوشش دیپلماتیک پیش از حمله نظامی استفاده کرد.
وزی وایلز؛ زنی که رگ خواب ترامپ در دستان اوست
سوزی وایلز، رئیس کارکنان کاخ سفید، شاید غیرنظامیترین اما بانفوذترین چهره این ماجرا باشد. او که معمار و شخصیت پشت پرده کمپین موفق انتخاباتی ۲۰۲۴ ترامپ بوده است، توانست نظم بیسابقهای را به کاخ سفید تحمیل کند؛ طوریکه صدای مخالفی از آن شنیده نشود.
علاوه بر این در جلوگیری از نشت اطلاعات مربوط به حمله به ایران نیز بسیار موفق بوده است، که گفته میشود چنین نظمی کمسابقه بوده است.
وایلز، که خود تجربه مستقیم تهدید از سوی ایران (در قالب حملات فیشینگ و تهدیدات امنیتی) را داشته، از جمله کسانی بود که خطر ایران را بیش از دیگران جدی میدید. او در اتاق عملیات حضور داشت و گفته میشود در مدیریت سیاسی و رسانهای اعلام حمله، نقش کلیدی ایفا کرد.
اطلاعات در برابر اراده: گابارد، رتکلیف و کین
تولسی گابارد، مدیر اطلاعات ملی و چهرهای خاص در فضای جمهوریخواهان که در ماه مارس آشکارا در مقابل نمایندگان کنگره ایالات متحده آمریکا اعلام کرده بود ایران برنامهای برای ساخت تسلیحات هستهای ندارد و در هفتههای گذشته آماج حملات بیسابقهای قرار گرفته بود، این بار مجبور شد تا گزارش سه ماه پیش خود و نهاد اطلاعاتی تحت امرش را طور دیگری ارائه کند.
او پیشتر تأکید کرده بود که ایران برنامه سلاح هستهای ندارد و رهبر جمهوری اسلامی از سال ۲۰۰۳ آن را متوقف کرده است. اما ترامپ در هفتههای اخیر، شهادت گابارد را علناً زیر سوال برد و گفت: «او اشتباه میکند.»
با وجود این، گابارد نیز در اتاق عملیات حضور داشت، اما در عکسهای رسمی غایب بود؛ غیبتی نمادین که از سویی نشانهای از اختلاف نظر او با رئیس جمهور را برجسته میکند و از سوی دیگر نیز نشانهای است بر فائق آمدن حلقه یاران نتانیاهو بر کسانی که بر سر راه او مانع تراشی میکنند.
اینکه تولسی گابارد قادر خواهد بود به حضور خود در دولت ترامپ ادامه دهد نیز در آیندهای نچندان دور مشخص میشود.
جان رتکلیف، رئیس سازمان سیا، نقطه مقابل تولسی گابارد بود و نقش برجستهای در مشروعسازی ضرورت حمله ایفا کرد. با استدلالهایی سادهسازیشده مانند «ایران تا خط یک یاردی آمده» بذر توجیهی را کاشت که هم رسانههای محافظهکار و هم پایگاه ترامپ بهخوبی آن را درک کنند.
ژنرال دان کین و مایکل کوریلا، دو چهره کلیدی ارتش، نیز از طرفداران استفاده قاطع از نیروی نظامی بودند. کوریلا، که بهزودی از سمت فرماندهی سنتکام کنار میرود، گزینههای حمله به ایران را از ماهها قبل با همکاری اسرائیل طراحی کرده بود – مسألهای که زمانبندی اقدام را نیز تحتتأثیر قرار داد.
«فاکس نیوز»؛ اتاق فکر سایهوار
هیچ گزارشی درباره حلقه نفوذ ترامپ بدون اشاره به رسانه محبوب او – فاکس نیوز – کامل نیست.
مارک لوین و شان هنیتی، دو مجری محبوب و مشاوران غیررسمی، بارها و بارها در برنامههای خود خواهان حمله به تأسیسات ایران شدند.
هنیتی حتی اطلاعات مربوط به حمله به فردو را تنها چند دقیقه پس از وقوع، در برنامهاش اعلام کرد – در واقع میتوان گفت که این دسترسی و اعلان عمومی نیز بخشی از کارزار رسانهای و رسمی دولت بود که البته به شکلی انحصاری در اختیار فاکس نیوز گذاشته شده بود.
حتی گفته میشود که لوین در نشستهای خصوصی با ترامپ فشارها بر رئیسجمهور را به سطح شخصی رسانده بود. پس از این دیدارها و تحت تاثیر کمپین رسانهای فاکس نیوز بود که ترامپ موضع خود نسبت به امکان توافق با ایران را تغییر داد و فرمان حمله را صادر کرد.
میلیاردها دلار و دهها موضع
نقش روپرت مرداک، مالک فاکسنیوز و نیویورکپست، در آمادهسازی افکار عمومی برای جنگ با ایران نیز کلیدی بوده است. او مستقیماً با ترامپ درباره لزوم اقدام صحبت کرده و شخصاً از تلاشهای ویتکاف برای دیپلماسی انتقاد کرده بود.
میریام آدلسون، بزرگترین اهداکننده کمپین ترامپ، نیز از دیگر افرادی بود که سالها خواهان اتخاذ رویکرد سخت در قبال ایران بود. ترامپ بارها اذعان کرده است که تصمیماتش درباره بیتالمقدس، جولان و حتی خروج از برجام، تا حد زیادی تحتتأثیر خانواده آدلسون بوده است.
درون مگا؛ اختلافات در دل اردوگاه ترامپ
در حالی که بسیاری از بازیگران حلقه ترامپ برای حمله فشار آوردند، صدای مخالفت از درون نیز شنیده میشد؛ از جمله تاکر کارلسون، مجری سابق فاکس نیوز و اکنون یکی از پرنفوذترین منتقدان ترامپ در فضای محافظهکار. کارلسون آشکارا گفت که ترامپ دارد به پایگاه خود خیانت میکند.
استیو بنن، مشاور سابق ترامپ، نیز هشدار داد که شکاف درون جنبش مگا بر سر ایران ممکن است «مرگ این جنبش» را رقم بزند. با این حال، بنن نیز نهایتاً گفت که پایگاه هرچه ترامپ بگوید پشت او خواهد بود.











