top of page
Asset 240.png

آخرین خبرها

بیشتر بخوانید

یکپارچه‌سازی پیشمرگه‌ها و تغییر معماری امنیتی اقلیم

  • Writer: Arena Website
    Arena Website
  • Nov 22
  • 5 min read
پیشمرگه‌ها


نصرالله لَشَنی 


هر گام در روند یکپارچه‌سازی نیروهای پیشمرگه اقلیم کُردستان با منافع متضاد و چانه‌زنی‌های پنهان قدرت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی همراه شده است. این طرح، بیش از یک طرح نظامی، پروژه‌ای برای ملت‌سازی است و موفقیت آن به حل اختلافات عمیق سیاسی میان احزاب اصلی اقلیم کردستان و همچنین نحوه تعامل رهبران اقلیم با قدرت‌های منطقه‌ای وابسته است. فشارهای بین‌المللی ممکن است مراحل اداری را پیش ببرد، اما تا زمانی که احزاب کُرد از رها کردن اهرم نهایی قدرت خود یعنی نیروهای نظامی حزبی مطمئن نشوند، یکپارچگی کامل بعید به نظر می‌رسد.


نیروهای پیشمرگه در اقلیم کردستان عراق، از زمان شکل‌گیری در دهه‌های گذشته، نه به عنوان یک ارتش کلاسیک ملی، بلکه به عنوان بازوهای نظامی دو حزب اصلی یعنی حزب دموکرات کردستان (KDP) و اتحادیه میهنی کردستان (PUK) عمل کرده‌اند.


این دوگانگی ساختاری که ریشه در جنگ‌های داخلی دهه ۱۹۹۰ و بی‌اعتمادی عمیق سیاسی دارد، معماری امنیتی اقلیم را به‌شدت شکننده و آسیب‌پذیر کرده است.


در پی بروز بحران‌هایی مانند ظهور داعش و به‌ویژه رخدادهای کرکوک در سال ۲۰۱۷، فشار فزاینده‌ای از سوی ائتلاف جهانی علیه داعش و قدرت‌های غربی بر رهبران اقلیم بە منظور انجام اصلاحات ساختاری و یکپارچه‌سازی این نیروها تحت یک فرماندهی واحد (وزارت پیشمرگه) اعمال شده است.

هدف این روند، تبدیل پیشمرگه از یک ارتش حزبی به یک ارتش ملی، حرفه‌ای و غیرسیاسی است تا ثبات اقلیم در برابر تهدیدات داخلی و خارجی تضمین شود.

 یگان ۸۰ وابسته به حزب دموکرات کردستان عراق اعلام کرده است که تمامی مراحل اداری برای ادغام کامل با وزارت پیشمرگه را تکمیل کرده و پرونده آن برای امضا ارسال شده است.


یگان ۷۰ وابسته به اتحادیه میهنی کردستان نیز در مراحل پایانی ادغام قرار دارد. این دو یگان با مجموع بیش از ۱۰۰ هزار نیرو، بخش اعظم نیروهای پیشمرگه را تشکیل می‌دهند.


اصلاحات انجام شده به طور قوی توسط ائتلاف جهانی علیه داعش به رهبری ایالات متحده و سازمان ملل حمایت می‌شود و گزارش‌ها حاکی از ضرب‌الاجل ۲۰۲۶ برای دستیابی به وحدت کامل نیروها است.

 

ریشه‌های تنش و چالش‌های باقی‌مانده


تنش‌ در میان نیروهای پیشمرگه ریشه در اختلافات حزبی دارد. حزب دموکرات کنترل استان‌های اربیل و دهوک و اتحادیه میهنی کنترل استان‌های سلیمانیه و حلبجه، نزدیک مرز ایران، را در اختیار دارد.


این تقسیم‌بندی در جریان همه‌پرسی استقلال سال ۲۰۱۷ و پس از حمله نیروهای دولت فدرال عراق و شبه‌نظامیان تحت حمایت ایران به کرکوک به اوج خود رسید.

در آن ماجرا نیروهای اتحادیه میهنی پس از دیدار با شخصیت‌هایی مانند قاسم سلیمانی فرمانده وقت نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، از خطوط مقدم عقب‌نشینی کردند و این اقدام باعث فروپاشی جبهه و عقب‌نشینی یگان‌های حزب دموکرات شد که نهایتاً به سقوط کرکوک انجامید، رخدادی تلخ که خشم گسترده‌ای به دنبال داشت.

از سوی دیگر، بزرگترین مانع در مسیر یکپارچه‌سازی پیشمرگه، نه مشکلات لجستیکی، بلکه ماهیت سیاسی و حزبی آن است. یگان‌های ۷۰ و ۸۰ از دهه‌ها قبل، تنها بازوهای دفاعی نبوده‌اند، بلکه ابزارهای اصلی قدرت سیاسی، نفوذ اقتصادی و امنیت بقای رهبران و احزاب خود بوده‌اند.

در عمل، فرماندهان این یگان‌ها نه در برابر وزارت پیشمرگه، بلکه در برابر دفاتر سیاسی احزاب خود پاسخگو هستند.

ادغام صرفاً اداری، مانند تکمیل فرم‌ها، مادامی که وفاداری‌های سیاسی عمیق‌تر از وفاداری به وزارتخانه باقی بماند، تاثیری سطحی خواهد داشت.


بنابراین تا زمانی که شکاف سیاسی دو حزب اصلی اقلیم حل نشود، انتقال کامل کنترل نیروها از احزاب به وزارتخانه بسیار دشوار خواهد بود.


پیشرفت‌های کنونی، مانند تکمیل مراحل اداری یگان ۸۰، تا حد زیادی واکنشی به فشارهای بین‌المللی است. ایالات متحده آمریکا و متحدان غربی با امضای تفاهم‌نامه‌هایی شامل ضرب‌الاجل‌ها و شروط سخت‌گیرانه روند اصلاحات را جلو می‌برند.


تهدید قطع کمک‌های مالی و نظامی غرب که برای حفظ توان رزمی پیشمرگه حیاتی است، قوی‌ترین اهرم فشار بر رهبران اقلیم برای نشان دادن پیشرفت است.


در غیاب اجماع داخلی، روند یکپارچه‌سازی ممکن است به صورت نمایشی و واکنشی به فشارهای بین‌المللی پیش برود و نه به عنوان تعهد عمیق سیاسی برای تبدیل پیشمرگه به نیرویی حرفه‌ای و غیرسیاسی.

 

 تهدیدات داخلی و خارجی


شکاف میان احزاب دموکرات و اتحادیه میهنی، با سابقه جنگ داخلی دهه ۹۰ و بحران کرکوک، همواره خطر بروز درگیری‌های درون‌کردی را نیز بە دنبال داشتە است. وجود یک نیروی پیشمرگه واحد تنها قدرتی است که می‌تواند این خطر را کاهش دهد.


یکپارچگی نیروهای پیشمرگه موقعیت چانه‌زنی اقلیم کردستان در برابر دولت مرکزی عراق را تقویت می‌کند، اما همزمان چالش‌های دیگری مانند اختلافات بودجه‌ای، مناطق مورد مناقشه و نفوذ فزاینده حشدالشعبی همچنان باقی است.

یکپارچه‌سازی پیشمرگه نه تنها یک موضوع داخلی، بلکه محلی برای تلاقی منافع و اهداف قدرت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی نیز است.

 

ایالات متحده آمریکا: ضامن ثبات


آمریکا از طریق ائتلاف جهانی ضد داعش حامی مالی و لجستیکی اصلی است و پیشمرگه واحد را به عنوان ابزاری برای حفظ ثبات منطقه‌ای، کاهش درگیری‌های داخلی کردها، تضعیف نفوذ ایران و تضمین سرمایه‌گذاری‌های نظامی خود می‌بیند.


آمریکا با استفاده از اهرم کمک‌های مالی و آموزشی، شروط سخت‌گیرانه و ضرب‌الاجل‌ها را اعمال می‌کند و مستقیماً بر روند نظارت دارد.

 

ایران: حفظ نفوذ و موازنه قدرت


ایران به دلیل مرزهای طولانی و روابط تاریخی دارای منافع حیاتی در اقلیم کردستان است. حفظ نفوذ در مناطق تحت کنترل طالبانی، جلوگیری از تقویت کامل نفوذ آمریکا و موازنه‌سازی قدرت میان بارزانی و طالبانی، از اهداف کلیدی آن است.


رویکرد ایران معمولاً مخالفت علنی با یکپارچه‌سازی نیست، اما از طریق نفوذ در اتحادیه میهنی، روند اجرایی شدن ادغام کامل یگان‌ها را با چالش مواجه می‌کند.

 

اسرائیل: حمایت پنهان و استراتژی پیرامونی


تحلیل نقش اسرائیل، به همراه آمریکا، ایران و ترکیه، بُعد چهارمی به بررسی ژئوپلیتیک یکپارچه‌سازی پیشمرگه اضافه می‌کند.


روابط اسرائیل با اقلیم کردستان رسمی نیست، اما از لحاظ امنیتی و استراتژیک اهمیت بالایی دارد. این روابط ریشه در دهه ۱۹۶۰ دارد و بخشی از دکترین قدیمی «همپیمانی پیرامونی» است که بر اساس آن اسرائیل با نهادها و دولت‌های غیرعرب منطقه که دشمن مشترکی با کشورهای عربی و ایران دارند، متحد می‌شود.


اسرائیل نیروی پیشمرگه واحد را ابزاری بالقوه برای مهار نفوذ ایران و ایجاد یک سپر منطقه‌ای می‌بیند. یک نیرو و اقلیم کردستان قوی، مستقل یا حداقل فاقد وابستگی مستقیم به ایران، می‌تواند خط دفاعی غربی ایران را تقویت کند.

همچنین، اقلیم کردستان به دلیل هویت غیرعربی و سابقه مشترک اقلیت بودن، شریک طبیعی امنیتی اسرائیل است؛ پیشمرگه یکپارچه و کارآمد می‌تواند در همکاری‌های اطلاعاتی و آموزش نظامی غیررسمی نقش کلیدی ایفا کند.

از سوی دیگر، اسرائیل در گذشته مشتری مهم نفت دولت اقلیم بوده و ثبات و امنیت نیروهای پیشمرگه برای تضمین جریان منابع انرژی حیاتی اهمیت دارد.


حمایت علنی اسرائیل از همه‌پرسی استقلال ۲۰۱۷ نیز نشان می‌دهد که این کشور برای تقویت ساختار دولت محلی و احتمال استقلال آینده اقلیم اهمیت قائل است.


با این حال، حمایت اسرائیل عمدتاً پنهان و محرمانه است؛ شامل همکاری اطلاعاتی و آموزشی است و تمرکز آن بر حرفه‌ای شدن پیشمرگه و تقویت حزب دموکرات کردستان، شریک اصلی خود، است.

در عین حال، این حمایت می‌تواند از دید ایران و ترکیه تحریک‌آمیز تلقی شود و روند یکپارچه‌سازی را به پروژه‌ای ضدایرانی و ضدترکیه‌ای تبدیل کند، چرا که این کشورها رهبران کُرد را به همکاری با دشمن صهیونیستی متهم می‌کنند و فشار سیاسی و امنیتی بر اقلیم را افزایش می‌دهند.

هر گام در روند یکپارچه‌سازی نیروهای پیشمرگه با منافع متضاد و چانه‌زنی‌های پنهان قدرت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی همراه بودە و آینده امنیتی اقلیم کردستان در گرو تعادل ظریفی است که رهبران کرد باید برقرار کنند.


اصلاحات در میان نیروهای پیشمرگه بیش از یک طرح نظامی، پروژه‌ای برای ملت‌سازی است. موفقیت این طرح به حل اختلافات عمیق سیاسی میان احزاب اصلی وابسته است.


فشارهای بین‌المللی ممکن است مراحل اداری را پیش ببرد، اما تا زمانی که احزاب از رها کردن اهرم نهایی قدرت خود یعنی نیروهای نظامی حزبی مطمئن نشوند، یکپارچگی کامل بعید به نظر می‌رسد و روند پیشرفت با کندی و چالش‌های مداوم همراه خواهد بود.

 

 

 
 
bottom of page