top of page
Asset 240.png

آخرین خبرها

بیشتر بخوانید

اروپا در تنگنای تصمیم: شمارش معکوس برای آغاز مکانیسم ماشه آغاز شدە است

  • Writer: Arena Website
    Arena Website
  • Aug 13
  • 4 min read

Updated: Aug 14

ree


امیر خنجی


برجام برای تروئیکای اروپایی آزمونی در دیپلماسی چندجانبه بود و مکانیسم ماشه مهم‌ترین اهرم حقوقی آن، تنها تا ۱۸ اکتبر ۲۰۲۵ اعتبار دارد. پس از آن، بازگرداندن تحریم‌های سازمان ملل دشوار و وابسته به قطعنامه‌ای جدید خواهد شد. اروپا سه مسیر دارد: فعال‌سازی فوری مکانیسم با ریسک تشدید تنش، تلاش برای تمدید مهلت، یا انفعال و پذیرش نقش حاشیه‌ای زیر سایه آمریکا. تصمیم پیش‌رو نه‌فقط درباره ایران، بلکه آزمونی برای جایگاه ژئوپلیتیک آینده اروپا است.


برجام، با همه فراز و فرودهایش، از آغاز نه صرفاً توافقی هسته‌ای، بلکه میدان آزمونی برای دیپلماسی چندجانبه اروپا بود. مکانیسم بازگشت خودکار تحریم‌های ایران، مشهور به مکانیسم ماشه که در قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل گنجانده شد، یکی از مهم‌ترین اهرم‌های حقوقی این چارچوب به شمار می‌رفت.


این سازوکار به طرف‌های توافق اجازه می‌دهد، در صورت نقض تعهدات از سوی ایران، تمام تحریم‌های سازمان ملل را بدون نیاز به اجماع دوباره و بدون امکان وتو بازگردانند.


اکنون طبق مفاد برجام، این ابزار حقوقی صرفا تا ۲۶ مهر ۱۴۰۴ (۱۸ اکتبر ۲۰۲۵) اعتبار دارد. با رسیدن به این تاریخ که در متن توافق «روز پایان» نامیده شده است، مکانیسم ماشه منقضی خواهد شد و بازگرداندن تحریم‌های چندجانبه تنها از مسیر صدور قطعنامه‌ای تازه در شورای امنیت ممکن خواهد بود؛ مسیری که احتمال دارد با وتوی روسیه یا چین نیز مواجە گردد.


به زبان ساده، این اهرم یک فرصت محدود و غیرقابل تکرار است که اگر اروپا پیش از انقضای آن اقدام نکند، برای همیشه این فرصت از دست خواهد رفت.


میراث ترامپ و موقعیت دشوار اروپا

آنچه امروز اروپا را به این تنگنای تصمیم گیری کشانده است، تا حد زیادی میراث سیاست فشار حداکثری دولت دونالد ترامپ است.

خروج یک‌جانبه آمریکا از برجام در دوره اول ریاست جمهوری‌ دونالد ترامپ نه‌تنها تعهدات واشنگتن را از میان برد، بلکه طرف‌های اروپایی را نیز در وضعیتی قرار داد که میان حفظ چارچوب توافق یا همسویی با فشارهای آمریکا باید یکی را انتخاب می‌کردند.

اروپا در آن زمان ترجیح داد تا ظاهر برجام را حفظ نماید، اما این راهبرد نه توانست ایران را به پایبندی کامل بە تعهدات خود بازگرداند و نه مانع از کاهش تدریجی نقش اروپا در معادلات هسته‌ای شود.


امروز، نتیجه آن تصمیم روشن است. اروپا اگر تا مهر ۱۴۰۴ اقدام نکند، از جایگاه یک بازیگر اصلی به نظاره‌گر حاشیه‌ای فروکاسته می‌شود. از همینرو، هم اکنون، اروپا در برابر سه مسیر اصلی قرار گرفته است.


نخست، می‌تواند پیش از روز پایان، مکانیسم ماشه را فعال کند. این گزینه به معنای بازگشت فوری تحریم‌های سازمان ملل و وارد کردن فشار حداکثری بر ایران است.


چنین اقدامی پیام روشنی از قدرت و ابتکار اروپا به تهران و دیگر بازیگران می‌فرستد، اما خطر واکنش متقابل ایران، از جمله توقف همکاری‌های هسته‌ای با آژانس، را به همراه داشتە و ممکن است هر روزنه‌ای برای گفت‌وگو را ببندد.

راه دوم، تلاش برای تمدید مهلت مکانیسم است؛ اقدامی که نیازمند تصویب قطعنامه‌ای جدید خواهد بود. این گزینه از منظر سیاسی، امکان حفظ اهرم فشار بدون بحران فوری را فراهم می‌کند.

حتی اگر چنین تلاشی آغاز شود، روند مذاکرات و لابی‌گری به اندازه‌ای زمان‌بر خواهد بود که امکان عبور از مهلت و از دست رفتن ابزار وجود دارد.

گزینه سوم، انفعال است؛ یعنی فعال نکردن مکانیسم و سپردن ابتکار عمل به واشنگتن. در این سناریو، اروپا ناچار خواهد بود پس از انقضای روز پایان، یا به تحریم‌های یک‌جانبه خود اکتفا کند، که از نظر مشروعیت و کارایی محدود است؛ یا به تحریم‌های ثانویه آمریکا بپیوندد.


در هر دو حالت، نقش اروپا از یک بازیگر مستقل به پیرو سیاست‌های ایالات متحده تنزل می‌یابد و جایگاهش در نظم امنیتی خاورمیانه به‌شدت تضعیف می‌شود.


فشار زمان و وزن تصمیم گیری

آنچه این معادله را پیچیده‌تر می‌کند، فشار زمان است. هرچه مکانیسم ماشە به روز پایان خود نزدیک‌تر می‌شود، هزینه سیاسی تصمیم‌گیری برای فعال‌سازی آن افزایش می‌یابد.


اروپا باید این واقعیت را بپذیرد که از دست رفتن مکانیسم ماشه، نه‌فقط یک اهرم فشار، بلکه بخشی از قدرت چانه‌زنی ژئوپلیتیکی این قاره را از میان می‌برد.

از آن پس، ایران در سطح راهبردی تنها با آمریکا طرف خواهد بود و نقش اروپا، حتی در صورت حضور بر سر میز مذاکرات، به یک میانجی محدود و فاقد قدرت اجرایی تقلیل پیدا می‌کند.

با این حال، فعال‌سازی مکانیسم نیز بدون هزینه نیست. چنین اقدامی می‌تواند تنش‌های منطقه‌ای را تشدید کند و شکاف‌های موجود میان کشورهای عضو اتحادیه را آشکار سازد.


برخی پایتخت‌ها ممکن است از بیم پیامدهای اقتصادی یا امنیتی، با این مسیر مخالفت کنند. به همین دلیل، امکان دارد اروپا به‌دنبال نوعی «تمدید غیررسمی» یا توافق موقت با ایران باشد تا هم فشار را حفظ کند و هم از درگیری مستقیم پرهیز نماید، هرچند این گزینه نیز تضمینی برای موفقیت ندارد.


آزمونی فراتر از پرونده ایران

تصمیم تروئیکای اروپایی درباره مکانیسم ماشه صرفاً به ایران مربوط نمی‌شود؛ چنین تصمیمی یک آزمون جدی درباره آینده نقش این قاره در نظم امنیتی جهانی بە شمار می رود.

اگر اروپا این ابزار را از دست بدهد، سیگنال روشنی را به قدرت‌های بزرگ جهانی، از مسکو و پکن گرفته تا واشنگتن مبنی بر فقدان ابزارهای حقوقی و سیاسی در بحران‌های راهبردی ارسال خواهد کرد.

اما از سوی دیگر، حفظ یا تمدید مکانیسم ماشه، حتی با هزینه‌های کوتاه‌مدت، می‌تواند موقعیت اروپا را به‌عنوان بازیگری که قادر است مستقل از آمریکا عمل کند، تثبیت نماید.


زمان برای اروپا در پرونده هسته‌ای ایران به‌سرعت در حال از دست رفتن بودە و هر روز تأخیر، دامنه گزینه‌های قابل‌اتخاذ را محدودتر می‌کند.


مکانیسم ماشه آخرین اهرم چندجانبه‌ای است که اروپا آن را در اختیار داشتە و از دست رفتن آن، بە تعلل و پیچیدگی در سیاست‌گذاری منجر خواهد شد.

اروپا اکنون در آستانه انتخابی تاریخی قرار گرفته است: یا با پذیرش ریسک تنش، ماکنیسم ماشە را بە عنوان یک ابزار حفظ می‌کند و جایگاه خود را در معادله هسته‌ای تثبیت می‌سازد، یا با انفعال و واگذاری ابتکار به آمریکا، به حاشیه رانده می‌شود.

در نهایت، تجربه دیپلماسی بین‌المللی نشان داده که بازیگری که اهرم‌های خود را از دست می‌دهد، دیگر بر نتیجه بازی کنترل نخواهد داشت.


برای اروپا، این فقط یک تصمیم درباره ایران نیست؛ بلکه می‌تواند تعیین‌کننده جایگاه آینده‌اش در جهانی باشد که روزبه‌روز چندقطبی‌تر می‌شود.



 
 
bottom of page