top of page
Asset 240.png

آخرین خبرها

بیشتر بخوانید

آیا جمهوری اسلامی ایران به پایان خود نزدیک شده است؟

  • Writer: Arena Website
    Arena Website
  • Jun 20
  • 4 min read
ree

امیر خنجی


در سایه‌ی حملات گسترده‌ی اسرائیل به زیرساخت‌های هسته‌ای ایران و تشدید فشارهای منطقه‌ای و بین‌المللی، پرسش از آینده‌ی جمهوری اسلامی بار دیگر در کانون توجه قرار گرفته است؛ آینده‌ای که در میانه‌ی گمانه‌زنی‌ها درباره فروپاشی از درون، دخالت خارجی یا گذار تدریجی، نه‌تنها به سرنوشت ایران بلکه به مسیرهای آتی نظم سیاسی در خاورمیانه گره خورده است


حمله‌ی اخیر اسرائیل به تأسیسات هسته‌ای و موشکی ایران و ترورهای هدفمند فرماندهان سپاه و دانشمندان کلیدی، نه‌تنها نقطه‌عطفی در تقابل نظامی تهران و تل‌آویو بە شمار می رود، بلکه به‌شکلی معنادار، بحث درباره‌ی آینده و سرنوشت جمهوری اسلامی ایران را وارد مرحله‌ای تازه کرده است.

برخی ناظران، این تحولات را گشایشی بر «امکان فروپاشی» نظم کنونی در ایران تلقی می‌کنند، آن‌هم در زمانی که افق مشروعیت حکومت بیش از هر زمان دیگری تیره شده است.

در این میان، نقش ایالات متحده همچنان مبهم اما تعیین‌کننده باقی مانده است. از یک‌سو، کاخ سفید بر عدم ایفای نقش خود در حملات اخیر اسرائیل تأکید داشتە و از سوی دیگر، نشانه‌هایی از حمایت خود از عملیات اسرائیل را از تأمین قطعات جنگنده‌های اسرائیلی گرفته تا پوشش دیپلماتیک در نهادهای بین‌المللی و مشارکت در رهگیری موشک‌ها و پهپادهای ایران  بە نمایش میگذارد.


هم‌زمانی حمله با ضرب‌الاجل ۶۰ روزه‌ای که دونالد ترامپ برای بازگشت ایران به میز مذاکره تعیین کرده بود، گمانه‌زنی‌هایی را در رابطە با وجود یک طراحی راهبردی هماهنگ را تقویت کرده است.


این پرسش اکنون به‌طور جدی مطرح است که آیا ایالات متحده قصد ورود به جنگ مستقیم را دارد، یا صرفاً خود را برای هر سناریویی آماده می‌کند؟


تصمیم گرفته نشده، اما همه چیز آماده است

در فضای پرتنش این روزها، طبیعی است که تحرکات نظامی آمریکا، از جابه‌جایی نیروها تا استقرار شناورهای جنگی در منطقه، به‌عنوان نشانه‌ای از تصمیم قریب‌الوقوع برای حمله تفسیر شود. اما منطق سیاست‌گذاری راهبردی در واشنگتن، پیچیده‌تر از این برداشت ساده‌سازی‌شده است.


آنچه دیده می‌شود، بیشتر تدارکات احتیاطی است تا اعلام جنگ. این آمادگی به رئیس‌جمهور این امکان را می‌دهد که اگر لحظه‌ی تصمیم فرا رسد، گزینه‌های واقعی و عملیاتی در اختیار داشته باشد.


حتی دونالد ترامپ، با وجود لفاظی‌های معمول، گفته است:

هیچ‌کس نمی‌داند من چه خواهم کرد و تأکید کرده است که تصمیم نهایی را «در لحظه آخر» خواهد گرفت. چنین موضعی نشان‌دهنده‌ی استراتژی «باز گذاشتن همه درها»ست؛ نه تعهد به جنگ، نه عقب‌نشینی کامل.

نشست‌های امنیتی فشرده در کاخ سفید طی روزهای اخیر نیز گویای آن است که ایالات متحده هنوز در مرحله‌ی ارزیابی و وزن‌کشی گزینه‌ها قرار دارد؛ نه در آستانه‌ی فشار دادن دکمه‌ی جنگ.


فروپاشی از درون یا تغییر از بیرون؟

پرسش بنیادین اما فراتر از تقابل نظامی است: آیا جمهوری اسلامی در مسیر فروپاشی قرار گرفته، یا باید منتظر یک برخورد خارجی بود؟

سناریوی «تغییر از بیرون» با وجود جذابیت برای برخی بازیگران منطقه‌ای و بخشی از اپوزیسیون، با ملاحظات تاریخی، عملیاتی و ژئوپلیتیک سنگینی همراه است.

تجربه‌ی عراق، لیبی و افغانستان هنوز در حافظه‌ی سیاسی غرب زنده است. افزون‌ بر‌این، فقدان اپوزیسیون ساختاریافته و خلأ یک آلترناتیو قابل‌اعتماد، احتمال بی‌ثباتی و گسست قدرت را در صورت مداخله خارجی به‌شدت بالا می‌برد.


به همین دلیل، حتی در محافل غربی، هنوز اجماع روشنی بر سر «تغییر از بیرون» وجود ندارد. برخی رهبران اروپایی نسبت به تبعات بی‌ثبات‌کننده‌ی آن هشدار داده‌اند، در حالی‌که دیگرانی، پایان‌دادن به «رژیمی تروریستی» را ضروری دانسته‌اند.


در مقابل، توجه تحلیل‌گران بیشتر به سناریوی «فروپاشی از درون» معطوف شده است. تحقیر نظامی اخیر، به احتمال بسیار زیاد شکاف‌های پنهان در ساخت قدرت را فعال کرده و ممکن است زمینه‌ساز گسست تدریجی میان نهادهای نظامی و ساختار روحانیت شود.


ارتش و سپاه، که آسیب‌پذیری جدی در حملات اخیر نشان دادند، ممکن است برای حفظ موقعیت ساختاری و منافع اقتصادی خود، به سمت نوعی تمایز و واگرایی حرکت کنند.


بر همین اساس می‌توان سه سناریوی اصلی برای آینده‌ی ایران در صورت فروپاشی نظم کنونی ارائه داد:


 فروپاشی ناگهانی و بی‌طرح:

ساختارهای حکومتی به‌یک‌باره ازهم‌می‌پاشند و کشور وارد دوره‌ای از هرج‌ومرج، ناامنی و حتی تجزیه کشور می‌شود؛ به‌ویژه در بستر تنوع اتنیکی موجود.


کودتای درون‌سیستمی:

بخشی از نیروهای امنیتی یا نظامی، در واکنش به بن‌بست سیاسی و ناکارآمدی ساختاری، رهبری پروژه‌ی تغییر مدیریت را بر عهده می‌گیرند. این سناریو تلاش می‌کند هم‌زمان نظم را حفظ و چهره‌ها را تغییر دهد.


گذار تدریجی و مدنی:

از مسیر نهادهای مدنی، تشکل‌های صنفی و نیروهای میانه سیاسی در جامعه، که با طرح‌هایی چون برگزاری مجلس مؤسسان و بازنگری در قانون اساسی، تلاش می‌کنند تغییرات ساختاری را در چارچوبی قانونی، مسالمت‌آمیز و تدریجی پیش ببرند.


در این میان، نکته‌ی کلیدی آن است که این سناریوها صرفاً مسیرهای احتمالی برای گذار از نظم کنونی را ترسیم می‌کنند، و هنوز سخنی از نوع حکومت آینده به‌میان نمی‌آید.

بحث‌هایی مانند سلطنت مشروطه، جمهوری پارلمانی، دموکراسی شورایی، یا فدرالیسم، مربوط به مرحله بعدی است؛ زمانی‌که بستری برای گفت‌وگوی ملی و بازآفرینی نظم سیاسی فراهم شده باشد.

ایالات متحده در آستانه‌ی یک تصمیم تاریخی درباره‌ی ایران قرار گرفته است. تحولات اخیر بیش از آن‌که نشانه‌ی حرکت قطعی به‌سوی جنگ باشند، حاکی از آمادگی، ارزیابی و باز بودن سناریوها هستند.

کاخ سفید در تلاش است تا در بزنگاه نهایی، هم قدرت بازدارندگی داشته باشد و هم فضای مانور دیپلماتیک.

در همین حال، ساختار قدرت در ایران با شدیدترین بحران‌های مشروعیت، انسجام درونی و چالش‌های امنیتی مواجه است. این وضعیت، هم بذر فرصت در خود دارد و هم امکان بروز فاجعه.


پرسش نهایی این است که آیا ایران می‌تواند از درون خود را بازسازی کند، یا به‌سمت فروپاشی‌ای غیرقابل‌کنترل می‌رود، و آیا قدرت‌های جهانی، در لحظه‌ی تاریخیِ پیشِ رو، نقش معمار آینده را بازی خواهند کرد یا فقط در قامت کاتالیزور تاریخ ظاهر می‌شوند؟

bottom of page