top of page
Asset 240.png

آخرین خبرها

بیشتر بخوانید

اعدام، بدن و مقاومت: تحلیلی بر اعدام در جمهوری اسلامی ایران و کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام

  • Apr 29
  • 4 min read


در جمهوری اسلامی ایران، اعدام صرفاً ابزاری قضایی نیست؛ بلکه بخشی از سیاست عمومی کنترل، ارعاب، و تولید هراس است. این مجازات، به‌ویژه در برخورد با معترضان، نوجوانان، و اقلیت‌های ملی و مذهبی، کارکردی فراتر از تنبیه فردی دارد: بازتولید قدرت حاکم بر بستر بدن انسان.

ادبیات سیاسی پست٠مدرن، بە ویژە ایستارهای میشل فوکو، فیلسوف مفصل بندی مفهوم قدرت در جوامع مدرن، در رابطە با کارکردهای نیروی انضباطی و تادیبی، حاوی بینشهای مهمی در خصوص زندان، اعدام و اعمال قدرت بر بدن، بە مثابە جایگاەهای اعمال قدرت هستند. کتاب تولد زندان، با نشان دادن نحوە اعمال قدرت بر بدن، نشان می دهد کە قدرتها، می توانند در هر زمان و مکانی، با بهرەگیری از تکنیکهای متفاوت، از تادیب گرفتە تا اعدام، درصدد خلق سوژەهای بهنجار باشند.

با بهره‌گیری از مفاهیمی مانند قدرت انضباط، میکرو-قدرت و بدن‌های مقاوم، می‌توان سازوکار اعمال قدرت را بە مثابە گونەای از خشونت سازمان‌یافته بهتر دریافت. این ایستار میتواند کارزار مدنی سه‌شنبه‌های نه به اعدام را به‌ عنوان یکی از صورت‌های بارز مقاومت علیه قدرت حاکم حاکم بازنمایی کند.


اعدام به‌مثابه بازنمایی نظم سیاسی، نه عدالت کیفری

فوکو در کتاب نظارت و تنبیه، تولد زندان، نشان می‌دهد که در دوران پیشامدرن، مجازات‌ها نه در خفا، بلکه در انظار عمومی انجام می‌شد تا هیبت پادشاه حفظ شود. در آن‌جا، قدرت از راه نابودسازی بدن به نمایش درمی‌آمد. اگرچه نظام قضایی مدرن به‌ظاهر از این نمایش‌گری فاصله گرفته است، اما متعاقب پیروزی انقلاب ١٩٧٩ و قدرت گیری روحانیون در سیستم جمهوری اسلامی ایران، شاهد بازگشت بە چنین منطقی، در قالب حقوقی-دینی آن بودەایم،

نمونە بارز این رویە، اعدام مجیدرضا رهنورد است که تنها ۲۳ روز پس از بازداشتش، در مشهد اعدام شد. در این اعدام، فرآیند قضایی به طرز بی‌سابقه‌ای تسریع و نمایش‌وار شد.


اعدام نه بە مثابە بازدارندگی قانونی، بلکه بازتولید ترس سیاسی

در منظری فوکویی، بدن انسان در مرکز سیاست قدرت مدرن قرار دارد؛ قدرتی که نه‌فقط بر جان، بلکه بر جزئیات رفتار، عادت‌ها، حرکات و حتی نگاههای انسان سلطه می‌یابد. بازتاب چنین نگاهی در ادبیات فقهی- حقوقی اسلامی را می توان حتی در آداب ورود بە توالت نیز بازیابی کرد، تا جاییکە برای تمامی حرکات بدن، با ارائە دستورات دینی، درصدد بهنجار سازیم مطیع سازی و رام کردن بدنها بر می آید. اما زمانی کە بدن از این نظم انضباطی سر باز می‌زند – مانند بدن معترض، یا بدن نوجوانی که در خیابان شعار می‌دهد – دیگر نه سوژه‌ای برای اصلاح، بلکه بە هدفی برای حذف می‌شود.

اعدام نوجوانانی مانند محمد قبادلو، نشانگر همین جابجایی در منطق قدرت است: نوجوانی که می‌توانست با اصلاح رفتاری وارد نظم شود، اکنون تهدیدی بالقوه برای حاکمیت نظم تلقی می‌شود. حذف او یعنی حذف امکان آینده‌ی مقاومت.

اقلیت‌های ملی مانند کُردها، بلوچ‌ها در ایران یا بهاییان، در انظار حاکمیت، صرفا از تفاوت فرهنگی-اتنیکی یا دینی برخوردار نیستند؛ بلکه بدن هایی متفاوت‌ نیز بە شمار می روند. درواقع، بدن یک بلوچ یا کُرد، حتی پیش از ارتکاب بزە، از منظر امنیتی طبقه‌بندی می‌شود.

اعدام‌های گسترده در سیستان‌ و بلوچستان یا کردستان، اغلب با اتهامات کلی مانند قاچاق، محاربه، یا ارتباط با گروه‌های تروریستی همراه‌ هستند، اما از شفافیت قضایی برخوردار نیستند. بر اساس منطق فوکویی، این بدن‌ها پیشاپیش نشان‌دار شده‌اند: بدن‌هایی دیگر، ناهنجار، اصلاح‌ناپذیر، و مستحق حذف.


سه‌شنبه‌های نه به اعدام: بازپس‌گیری بدن، بازتعریف فضا

در برابر این منطق مرگ، کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام، نوعی کنش جمعی است که بدن را از حالت انفعالی خارج و وارد صحنه مقاومت می‌کند و فضاهای عمومی، مکانهایی که باید محل نظارت، ترس و سکوت باشند، با حضور این بدن‌ها دگرگون می‌شوند.

کنشگران، با بدن‌های خود – حتی در سکوت – گفتمان دیگری می‌سازند: گفتمان حق زندگی، نه حق حذف. این بدن‌ها، حتی اگر خاموش باشند، حاوی پیام‌اند: حاکمیت حق ندارد تصمیم بگیرد چه کسی باید بمیرد.

فوکو معتقد است که قدرت هرگز مطلق نیست و همواره با مقاومت همراه است. مقاومت نیز، الزاماً خشونت‌آمیز یا سازمان‌یافته نیست؛ می‌تواند پراکنده، روزمره و نمادین باشد. کارزار سه‌شنبه‌های نە بە اعدام، نمونه‌ای از میکرو-مقاومت است که از دل جامعه، بدون توجە بە ساختارهای سیاسی مستقر یا بدون توجە بە قدرت تادیبی برمی‌خیزد. از چنین ایستاری، بدن‌ها، با مشروعیت زدایی از قدرت حاکم، خود بە فضااهای مقاومت بدل می شند.


.در جمهوری اسلامی، اعدام بیش از آنکه ابزاری قضایی باشد، نوعی فناوری قدرت است که بدن‌ها را کنترل، تهدید و طبقه‌بندی می‌کند. اما همان‌طور که فوکو تأکید می‌کند، در دل هر رابطه‌ی قدرت، امکان مقاومت نیز وجود دارد. کارزارسه‌شنبه‌های نه به اعدام نمونه‌ای زنده از مقاومت بدنهای شورشی است کە نظم موجود را بر نتافتە است؛ مقاومتی که با بدن، نماد، و کنش‌گری آرام، نظم "حذف‌محور" را به چالش می‌کشد و گفتمانی نو می‌سازد: گفتمان زندگی، عدالت و کرامت انسانی.


از سال گذشتە، کارزار سەشنبەهای نە بە اعدام در زندانهای ایران و کردستان آغاز و با شکل دادن بە گفتمانی شامل در فضای ایران، توانستە است کە زندانیان را نە در مقام ابژە، بلکە سوبژە، باز نمایی کند. این گفتمان کە با نامەهای وریشە مرادی، پخشان عزیزی و شریفە محمدی، سردادن شعار در زندان بدنام اوین و پیوستن زندان سنندج بە این کارزا، وارد هفتە شصت و یکم خود شدە است، بازنمایی منطق مشروعیت زدایی از نظم حاکم و مقاومت در برابر پروژە بهنجار سازی قدرت فقها است.


bottom of page