انقراض گونهها؛ اره کردن شاخهای که روی آن نشستهایم
- Arena Website
- Apr 19
- 6 min read

جهان در حالی با تبعات گرمایش زمین دستوپنجه نرم میکند که فاجعهای دیگر، خاموش اما به همان اندازه خطرناک، در جریان است؛ انقراض گسترده گونههای جانوری و گیاهی. ماتیاس گلاوبرشت، زیستشناس برجسته آلمانی، در کتاب جدید خود «مرگ خاموش طبیعت» هشدار میدهد که این بحران، پایههای تمدن بشری را تهدید میکند. چرا این موضوع کمتر مورد توجه قرار گرفته و چه اقداماتی برای مهار آن ضروری است؟
ماتیاس گلاوبرشت، استاد زیستتنوع جانوران در دانشگاه هامبورگ و مدیر علمی پروژه موزه طبیعت جدید هامبورگ (Evolutioneum)، در گفتوگویی با رسانه آلمانی تیآنلاین و در کتاب تازهمنتشرشدهاش «مرگ خاموش طبیعت: چگونه تنوع زیستی و خودمان را نجات دهیم» به موضوع بحران انقراض گونهها پرداخته است. او با استناد به ضربالمثل آلمانی «ما در حال اره کردن شاخهای هستیم که روی آن نشستهایم» [ترجمه آزادWir sägen am Ast, auf dem wir sitzen]، تأکید میکند که از دست دادن تنوع زیستی، مانند نابودی بیمهنامه حیاتی بشریت است.
به گفته گلاوبرشت، گرچه تغییرات اقلیمی تهدیدی جدی برای تمدن بشری است، اما تمرکز صرف بر این موضوع و نادیده گرفتن انقراض گونهها، اشتباه بزرگی است. او میگوید: «حتی بدون تأثیر گرمایش زمین، گونههای جانوری و گیاهی بهصورت گستردهای در حال نابودی هستند.» او به مطالعهای اخیر اشاره میکند که نشان میدهد جمعیت صدها گونه پروانه در آمریکای شمالی طی دو دهه گذشته بیش از ٢٠ درصد کاهش یافته است. پروانهها، بهعنوان گردهافشانهای کلیدی مشابه زنبورهای وحشی، نقشی حیاتی در تولید غذا و حفظ اکوسیستمها دارند. کاهش آنها نشانهای از فروپاشی تدریجی اکوسیستمهاست که گلاوبرشت آن را «مرگ خاموش» مینامد.
چرا تنوع زیستی برای حیات ما مهم است؟
گلاوبرشت تنوع زیستی را «بیمهنامه حیات» بشر توصیف میکند. اکوسیستمهای سالم، غذا، آب تمیز، هوای قابل تنفس، خاک حاصلخیز و حتی سلامت جسمی و روانی ما را تأمین میکنند. او تأکید میکند: «بدون اکوسیستمهایی که در طول میلیونها سال تکامل شکل گرفتهاند، زمین دیگر خانهای امن برای انسان نخواهد بود.» به گفته او، حفاظت از تنوع زیستی صرفاً یک علاقه علمی یا وظیفه فعالان محیطزیست نیست، بلکه به بقای هر فرد روی زمین وابسته است.
بر اساس گزارش ارزیابی جهانی تنوع زیستی و خدمات اکوسیستمی (IPBES)، تا یک میلیون گونه جانوری و گیاهی در معرض خطر انقراض قرار دارند.
گلاوبرشت این رقم را حتی تا دو میلیون گونه در دهههای آینده تخمین میزند. او اکوسیستمها را به یک پل معلق تشبیه میکند: «میتوانید چند کابل را جدا کنید و پل همچنان پابرجا بماند، اما اگر بیش از حد کابلها را حذف کنید، کل ساختار فرو میریزد.» این فرآیند در ابتدا نامحسوس است، مشابه علائم اولیه بیماری در بدن انسان که اغلب نادیده گرفته میشوند، اما با گذر زمان، پیامدها غیرقابلجبران میشوند.

چرا تلاشهای حفاظتی ناکافیاند؟
گلاوبرشت معتقد است که تلاشهای کنونی برای حفاظت از گونهها اغلب بهجای تمرکز بر اکوسیستمها، بر گونههای کاریزماتیک مانند ببر، پاندا، فیل یا خرس قطبی متمرکز شده است.
او وضعیت ببرها را مثال میزند: اگرچه این گونه به دلیل پرورش در باغوحشها و مجموعههای خصوصی از انقراض کامل نجات یافته، اما در زیستگاههای طبیعی خود عملاً نقش اکولوژیکیاش را از دست داده است.
او میگوید: «جمعیت ببرها در طبیعت از صد هزار به حدود چهار هزار راس کاهش یافته، اما تعداد بیشتری از آنها در خانههای خصوصی در آمریکا نگهداری میشوند. این حفاظت ظاهری است و به حفظ تنوع زیستی واقعی کمکی نمیکند.»
او همچنین از کمبود حمایت برای تحقیقات زیستتنوع انتقاد میکند. در حالی که علوم مرتبط با تغییرات اقلیمی از بودجههای کلان برخوردارند، تحقیقات زیستتنوع با کمبود شدید منابع مالی و انسانی مواجه است. گلاوبرشت زیستشناسان را «بیوناتها» (در مقابل فضانوردان) مینامد و میگوید: «ما برای جستوجوی حیات فرازمینی میلیاردها دلار هزینه میکنیم، اما گونههایی روی زمین از بین میروند که حتی از وجودشان خبر نداریم.»
او اشاره میکند که:
از حدود هشت میلیون گونه تخمینی روی زمین، تنها دو میلیون گونه شناسایی شدهاند و حفاظت تنها برای ۱۶۰ هزار گونه در نظر گرفته شده است. این در حالی است که گونههای ناشناخته ممکن است کلید حل مشکلات آینده، مانند توسعه داروها یا بهبود کشاورزی، باشند.
انتقاد از اولویتهای مالی و رویاهای فضایی
گلاوبرشت انتقاد تندی از سرمایهگذاریهای کلان در پروژههای فضایی دارد، بهویژه ایدههای ایلان ماسک برای مستعمرهسازی مریخ. او این ایده را «توهمی پوچ» میخواند و میگوید: «هر زیستشناس تکاملی میتواند تأیید کند که انسان نمیتواند بهصورت پایدار در مریخ یا هر سیاره دیگری زندگی کند.»
او به هزینههای هنگفت پروژههایی مانند سقوط برنامهریزیشده ایستگاه فضایی بینالمللی (با برآورد یک میلیارد دلار) اشاره میکند و میافزاید: «در حالی که این مبالغ صرف پروژههای فضایی میشوند، درخواستهای بودجه برای تحقیقات زیستتنوع به دلیل کمبود منابع رد میشوند.»
گلاوبرشت ایده تبدیل انسان به یک «گونه چندسیارهای» را غیرواقعی میداند و افرادی مانند ماسک و جف بزوس را «رؤیافروشان مدرن» مینامد.
او میگوید: «فاصله نزدیکترین سیاره فراخورشیدی، پروکسیما قنطورس ب، چهار سال نوری است. این یعنی ۹.۴۶ تریلیون کیلومتر. فکر کردن به زندگی در چنین جایی، در حالی که زمین را نابود میکنیم، کاملاً غیرمنطقی است.» او تأکید میکند که بهجای فرار از زمین، باید منابع خود را صرف نجات آن کنیم.
پس با این وجود چه باید کرد و چارە چیست؟
گلاوبرشت خواستار بازنگری اساسی در سیاستها، اقتصاد و رفتارهای اجتماعی است. او پیشنهاد میدهد که مناطق حفاظتشده باید گستردهتر شوند و از طریق «کریدورهای سبز» به هم متصل شوند تا گونهها بتوانند بهطور طبیعی مهاجرت کنند و تنوع ژنتیکی خود را حفظ کنند.
او همچنین بر لزوم توقف روشهای مخرب مانند ماهیگیری با تورهای کفروب در مناطق حفاظتشدهای مانند دریای وادن تأکید میکند. به گفته او، این روشها زیستگاههای حساس را تخریب میکنند و حتی در مناطق حفاظتشده، طبیعت را به خطر میاندازند. او خواستار گفتوگوی گسترده اجتماعی است: «ما باید درباره نحوه استفاده از منابع زمین بحث کنیم. آیا میخواهیم به غارت طبیعت ادامه دهیم؟
گلاوبرشت معتقد است که تغییر در الگوهای مصرف، کاهش استفاده از زمین برای کشاورزی صنعتی، توقف سمپاشی و کوددهی بیش از حد، و حمایت از بازسازی طبیعت (renaturation) از اقدامات کلیدی برای کاهش فشار بر اکوسیستمهاست. او همچنین به موضوع استفاده از زمین اشاره میکند و میگوید: «تغییر کاربری زمین توسط انسان، مانند تبدیل جنگلها به زمینهای کشاورزی یا نصب توربینهای بادی و پنلهای خورشیدی، اصلیترین عامل انقراض گونههاست، حتی بیشتر از تغییرات اقلیمی.»
گلاوبرشت هشدار میدهد که با رشد جمعیت جهانی به هشت میلیارد نفر و افزایش تقاضا برای غذا و انرژی، فشار بر طبیعت در دهههای آینده تشدید خواهد شد.
او میافزاید: «ما در دورهای هستیم که به آن "شتاب بزرگ" میگویند. مصرف آب، انرژی، کاغذ، انتشار کربن و جمعیت همگی در حال افزایش است. ما بیش از حد توان زمین زندگی میکنیم و باید خودخواهی خود را نسبت به دیگر گونهها کاهش دهیم.»
بحران انقراض گونهها از دهههای گذشته مورد توجه دانشمندان قرار گرفته است. کنفرانس سازمان ملل در استکهلم (١٩٧٢) برای اولین بار مسائل زیستمحیطی را در سطح جهانی مطرح کرد. گزارش «حدود رشد» (Limits to Growth) و کنوانسیون تنوع زیستی (CBD) بر اهمیت حفاظت از گونهها تأکید کردند. گزارش IPBES در سال ٢٠١٩ نشان داد که نرخ انقراض گونهها ١٠ تا ١٠٠ برابر سریعتر از میانگین طبیعی است و تا یک میلیون گونه در معرض خطر قرار دارند.
تحقیقات اخیر، مانند مقالهای در مجله Nature (٢٠٢٣)، کاهش شدید جمعیت حشرات، از جمله گردهافشانهایی مانند پروانهها و زنبورها، را تأیید کرده است. این کاهش نهتنها بر تولید غذا، بلکه بر زنجیرههای غذایی و سلامت خاک تأثیر میگذارد.
بهعنوان مثال، مطالعهای در "Proceedings ofthe National Academy of Sciences" (٢٠٢۴) نشان داد که کاهش حشرات گردهافشان میتواند تا ۵۰ درصد بهرهوری کشاورزی را در برخی مناطق کاهش دهد. در همین حال، ایدههای جاهطلبانهای مانند مستعمرهسازی مریخ، که توسط افرادی مانند ایلان ماسک مطرح شده، انتقادهایی را برانگیخته است. دانشمندانی مانند گلاوبرشت معتقدند که این ایدهها، در حالی که منابع عظیمی مصرف میکنند، از مسائل واقعی زمین غافل میمانند.
انقراض گونهها، که گلاوبرشت آن را «مرگ خاموش» مینامد، چالشی به همان اندازه جدی تغییرات اقلیمی است. این بحران نیازمند توجه فوری، سرمایهگذاری در تحقیقات زیستتنوع، بازنگری در سیاستهای حفاظتی و تغییر در رفتارهای اجتماعی و اقتصادی است. در حالی که رویاهای فضایی ممکن است جذاب به نظر برسند، نجات سیاره ما باید اولویت اصلی باشد.
ما نمیتوانیم از زمین فرار کنیم، اما میتوانیم آن را نجات دهیم. اگرچه انسان بهعنوان گونهای شاید منقرض نشود، اما تمدن بشری در خطر است، مگر اینکه تصمیمهای عاقلانهای برای حفاظت از طبیعت بگیریم. او با خوشبینی محتاطانهای میافزاید: «ما موجوداتی عقلانی هستیم و میتوانیم اشتباهات گذشته را جبران کنیم، به شرطی که اکنون اقدام کنیم.»