top of page
Asset 240.png

آخرین خبرها

بیشتر بخوانید

ایران در مسیر کرە شمالی گام برمیدارد

  • Writer: Arena Website
    Arena Website
  • Jul 3
  • 3 min read

ree

محمدعلی سرابی


با تصویب لایحه لغو همکاری با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، ایران گام بلندی به‌سوی خروج عملی از پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای برداشت؛ روندی که شباهتی نگران‌کننده با مسیر هسته‌ای کره شمالی دارد. هم‌زمان، غرب و اسرائیل آشکارا هشدار داده‌اند که چنین وضعیتی نه قابل‌پذیرش است و نه بی‌هزینه باقی خواهد ماند. اکنون، سایه تهدید نظامی بیش از هر زمان دیگری بر فراز خاورمیانه سنگینی می‌کند


جمهوری اسلامی ایران با تصویب نهایی لایحه لغو همکاری با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، تنش‌های هسته‌ای را به آستانه‌ای بی‌سابقه رسانده است؛ اقدامی که از نگاه بسیاری از تحلیلگران، آغاز مسیر خروج عملی ایران از پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای (NPT) تلقی می‌شود.


این روند، شباهت نگران‌کننده‌ای با الگوی رفتاری کره شمالی در اوایل دهه ۲۰۰۰ دارد. اما پرسش اصلی این‌جاست: آیا ایران در حال تبدیل‌شدن به قدرتی هسته‌ای در خاورمیانه است؟ و مهم‌تر آن‌که، آیا غرب و به‌ویژه اسرائیل، چنین تحولی را تحمل خواهند کرد؟


در ظاهر، تهران همچنان عضویت خود در NPT را حفظ کرده و مدعی است که برنامه هسته‌ای‌اش در چارچوب این معاهده ادامه دارد.

با این حال، سلسله اقداماتی چون قطع کامل همکاری رسمی با آژانس، نشان می‌دهد که ایران عملاً در حال فاصله‌گیری از چارچوب‌های نظارتی بین‌المللی است. توقف این روند از سوی تهران به دو خواسته مشخص تضمین امنیت کامل تأسیسات هسته‌ای، و به رسمیت شناخته‌شدن حق غنی‌سازی در سطح محدود منوط شدە است.

با این حال، پاسخ غرب صریح و بدون ابهام بوده است. از واشنگتن تا بروکسل، قدرت‌های غربی این شروط را رد کرده‌اند. ایالات متحده آمریکا اعلام نمودە است که حتی غنی‌سازی محدود نیز با تعهدات ایران در تضاد است، و اتحادیه اروپا نیز خواهان بازگشت فوری به همکاری کامل با آژانس شده است.


در این میان، اسرائیل با تندی بیشتری واکنش نشان داده و این وضعیت را یادآور تجربه سال ۲۰۰۳ کره شمالی که در جریان آن پیونگ‌یانگ از NPT خارج شد و تنها سه سال بعد از آزمایش اتمی خود پرده برداشت، قلمداد کردە است.

مقامات اسرائیلی بارها گفته‌اند که تشکیل «کره شمالی دوم» در خاورمیانه را به‌هیچ‌وجه تحمل نخواهند کرد. اما نگرانی‌ها تنها به سخنان هشدارآمیز محدود نماندە است.

کنگره آمریکا در حال بررسی طرحی دوحزبی است که در صورت تأیید آن آمریکا، بە منظور مقابلە با فعالیت‌های نظامی در برنامه هسته‌ای ایران، مجوز انتقال بمب‌افکن‌های B-2 و بمب‌های سنگرشکن GBU-57 به اسرائیل را صادر می‌کند؛ تسلیحاتی که به‌طور خاص برای حمله به تأسیسات زیرزمینی طراحی شده‌اند و تاکنون به هیچ کشور دیگری تحویل داده نشده‌اند.

چنین اقدامی، ظرفیت تل‌آویو برای حمله‌ی مستقل را، حتی بدون دخالت مستقیم واشنگتن، به‌طور چشمگیری افزایش می‌دهد.

در چنین فضایی و در صورت ادامه تنش‌ها و یا اتفاقات جدید مانند حمله مجدد اسرائیل به ایران، بازگشت به میز مذاکره بیش از هر زمان دیگری دور از ذهن به‌نظر می‌رسد. نه‌تنها به دلیل فاصله‌گیری تهران از نظام نظارتی، بلکه به این دلیل که صبر راهبردی غرب، دست‌کم در سطوح سیاسی و امنیتی در حال پایان‌یافتن است.


برای نخستین‌بار در یک دهه گذشته، تهدید مداخله نظامی مستقیم نه‌تنها روی میز، بلکه در حال تبدیل‌شدن به گزینه‌ای محتمل و فعال است.


از این منظر، پاسخ به پرسش نخست تقریباً روشن است: هرچند تهران همچنان بر صلح‌آمیز بودن برنامه هسته‌ای خود تأکید دارد، اما در عمل، با بسته‌تر شدن مسیر دیپلماسی و انزوای فزاینده بین‌المللی، گام‌هایی برداشته که یادآور تجربه کره شمالی است؛ اگر نگوییم که همین حالا در حال پیمودن همان مسیر است.

فاصله گرفتن از چارچوب‌های نظارتی، مشروط‌سازی همکاری با آژانس، و شرط‌گذاری‌های یک‌جانبه، همگی نشانه‌هایی‌اند از الگوبرداری از مدلی که به تسلیحاتی‌شدن ختم شد.

اما در پاسخ به پرسش دوم؛ کە آیا غرب چنین آینده‌ای را خواهد پذیرفت، قرائن موجود حاکی از آن است که نه تنها پذیرش چنین وضعیتی در دستور کار نیست، بلکه برعکس، شواهدی از آمادگی عملی برای مهار یا توقف آن دیده می‌شود.

از تحرکات نظامی آمریکا و اسرائیل گرفته تا مواضع دیپلماتیک صریح و طرح‌های قانون‌گذاری در کنگره، همگی نشان می‌دهند که مسیر فعلی ایران از دید غرب نه قابل اغماض است و نه قابل دوام.

اگر تحولات به همین‌گونه ادامه یابد، احتمال برخورد مستقیم دیگر صرفاً یک سناریوی هشدارآمیز نخواهد بود، بلکه گزینه‌ای خواهد بود که با هر گام تازه تهران، بیشتر به واقعیت نزدیک می‌شود و درگیری‌ای که این‌بار نه با تهدید تحریم، بلکه با سایه روشن جنگ تعریف خواهد شد.


bottom of page