مقایسه اسرائیل و ایران در دو نقطه عطف تاریخی ۱۹۶۷ و ۲۰۲۵
- Arena Website
- Jul 3
- 4 min read
Updated: Jul 4

در آستانه یکی از حساسترین مقاطع تاریخ معاصرخاورمیانه، ایران در سال ۲۰۲۵ با تصمیمی مواجه است که از نظر فایننشال نیوز شباهتهای بسیاری با موقعیت اسرائیل در سال ۱۹۶۷ دارد؛ زمانی که تلآویو در آستانه تولید بمب هستهای قرار گرفت اما تصمیم گرفت پا را از آن فراتر نگذارد. ایران امروز نیز به آستانه توانایی ساخت سلاح هستهای نزدیک شده، اما همچنان در حال سبکسنگین کردن پیامدهای عبور از این مرز است؛ تصمیمی که نهتنها آینده برنامه هستهای جمهوری اسلامی، بلکه توازن امنیتی در کل خاورمیانه را دگرگون خواهد کرد.
در سال ۱۹۶۷، اسرائیل در جریان جنگ ششروزه، در شرایطی قرار گرفت که امکان ساخت بمب هستهای را برای خود فراهم کرده بود. طبق گزارشها، در آن زمان دانشمندان اسرائیلی حتی یک بمب هستهای آزمایشی را مونتاژ کرده بودند.
اگرچه اسرائیل هرگز این بمب را منفجر نکرد، اما این اقدام به عنوان یک هشدار خاموش در نظر گرفته شد. در نهایت اسرائیل با در پیش گرفتن سیاست «ابهام هستهای» به موفقیت هایی در زمینه ساخت سلاح هسته ای دست یافت.
برآوردهای کنونی نشان میدهد که اسرائیل اکنون بین ۸۰ تا ۲۰۰ کلاهک هستهای داشتە و قادر است آنها را با استفاده از موشکهای بالستیک، زیردریاییهای مجهز به موشک کروز و جنگندههای پیشرفته حمل کند.
اکنون، در سال ۲۰۲۵، ایران در موقعیتی مشابه با اسرائیل آن زمان قرار دارد. این کشور به آستانه توانایی ساخت سلاح هستهای نزدیک و در حال تصمیمگیری در مورد استفاده سیاسی یا نظامی از این توانایی است.
هماکنون این پرسش کلیدی مطرح است که آیا ایران نیز مانند اسرائیل در آن زمان، در آستانه دستیابی بە سلاح هستەای خواهد ایستاد و سپس سیاست «ابهام هستهای» را ادامه خواهد داد یا از آن عبور خواهد کرد.
بر اساس ارزیابیهای فعلی، ایران احتمالا هنوز دارای بیش از ۴۰۰ کیلوگرم اورانیوم با غنای ۶۰ درصدی باشد؛ سطحی که به لحاظ فنی نسبتاً کوتاهتر از آستانه تسلیحاتی محسوب میشود. به گفته کارشناسان، اگر ایران تصمیم به حرکت به سوی ساخت سلاح هستەای بگیرد، میتواند ظرف چند روز تا چند هفته مقدار کافی اورانیوم با غنای ۹۰ درصد برای یک بمب را تولید کند.
اگرچه تاکنون هیچ مدرکی مبنی بر آغاز تولید واقعی سلاح هستەای از سوی ایران وجود ندارد، اما همین نزدیکی به آستانه، وضعیت را از نظر راهبردی تغییر داده است. بسیاری از تحلیلگران غربی معتقدند که ایران در حال حاضر در «وضعیت آستانهای» قرار دارد؛ یعنی قابلیت لازم را دارد، اما هنوز تصمیم نهایی را نگرفته است.
تنشها پس از حمله اسرائیل در ماه ژوئن ۲۰۲۵ به چند مرکز حساس در ایران، از جمله تاسیسات هستهای نطنز، فردو و اصفهان، به طور بیسابقهای افزایش یافت. این حملات با واکنش ایران همراه و نیروهای مسلح ایران اقدام به پرتاب موشک به سمت اهداف اسرائیلی و تاسیسات آمریکایی در منطقه کردند.
در ادامه، ایالات متحده نیز با بمبافکنهای B-2 به تأسیسات زیرزمینی ایران حمله کرد. با وجود خسارات وارد شده، کارشناسان معتقدند که این حملات تنها باعث تأخیر چندماهه در برنامه هستهای ایران شدهاند. بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که چنین اقداماتی، ایران را به عبور از آستانه هستهای نزدیکتر میکند.
به اعتقاد آنها، فشار نظامی ممکن است در نهایت ایران را به این نتیجه برساند که تنها راه حفظ امنیت، دستیابی به سلاح هستهای است. برخی شواهد غیرمستقیم نیز حاکی از آن است که جمهوری اسلامی ممکن است در حال آمادهسازی برای مرحله بعدی باشد. برای نمونه، در هفتههای اخیر سخنان برخی مقامات ارشد جمهوری اسلامی نسبت به گذشته مبهمتر و هشدارآمیزتر شده است.
در عین اینکه، ایران از معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) خارج نشده اما طرح تعلیق همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی به تصویب مجلس شورای اسلامی رسیده است.
مسئله اصلی، تصمیم سیاسی نهایی است. همانگونه که در مورد اسرائیل در سال ۱۹۶۷ صدق میکرد، ایران نیز باید تصمیم بگیرد که آیا به سرعت به سمت ساخت سلاح هستهای خواهد رفت، یا با توانایی بالقوه برای ساخت آن به سیاست «ابهام هستهای» ادامه می دهد.
اسرائیل در آن زمان تصمیم گرفت در آستانه باقی بماند، بدون آنکه رسماً سلاح خود را اعلام کند و بدون آنکه معاهده NPT را امضا کند. این موضع به آن کشور اجازه داد تا از فشار بینالمللی اجتناب کرده و همزمان از مزایای بازدارندگی بهرهمند شود.
ایران نیز شاید بشدت تمایل داشته باشد چنین الگویی را دنبال کند، اما شرایط متفاوتی دارد. برخلاف اسرائیل، که مورد حمایت ضمنی ایالات متحده آمریکا بودە است و بطور آشکار کشورهای غربی از فعالیت های هستهای این دولت چشم پوشی کردند، ایران با مخالفت شدید قدرتهای غربی و متحدان منطقهای آنها روبهروست.
علاوه بر این، برنامه هستهای ایران در چارچوب معاهده NPT آغاز شد و در معرض بازرسی بینالمللی قرار داشت. بنابراین، حرکت به سوی ساخت سلاح، پیامدهای حقوقی و سیاسی گستردهتری برای ایران به همراه خواهد داشت.
در نهایت، تصمیم با ایران است: یا باقی ماندن در وضعیت فعلی و استفاده تاکتیکی از تواناییهای هستهای، یا عبور از آستانه و ورود به قلمرویی پرمخاطرهتر. تاریخ اسرائیل نشان میدهد که در آستانه ماندن میتواند بازدارنده باشد، اما موقعیت ژئوپولیتیکی ایران تفاوتهای مهمی دارد.
بنابراین، راهی که جمهوری اسلامی در ماههای آینده انتخاب خواهد کرد، نه تنها آینده برنامه هستهای ایران، بلکه وضعیت امنیتی خاورمیانه را نیز تحت تأثیر قرار خواهد داد.