top of page
Asset 240.png

آخرین خبرها

بیشتر بخوانید

روایتهای متقاطع از بحران ارومیە ضرورت تاکید بر دموکراسی مشارکتی را افزایش می دهد

  • Writer: Arena Website
    Arena Website
  • Apr 13
  • 6 min read

Updated: Apr 21



استقبال گستردە کردها از نوروز امسال در کردستان ایران در شکلی نوین و بە ویژە در ارومیە، روایتهای متفاوتی را از کردها و ترکها گرفتە تا طرفداران ایدە ایرانشهری ایجاد کردە است. این روایتها کە دربردارندە عناصر ایدئولوژیک متفاوت هستند، میتوانند ترسیم کنندە خطوط تنشهای آتی در فضای سرزمینی ایران بە شمار روند.

برگزاری وسیع جشنهای نوروزی در کردستان ایران، و بە ویژە مراسم وسیع نوروز در ارومیە، شکاف‌های کم و بیش خفتە اتنیکی در چند دهه‌ی گذشته در ایران را فعال کرده است. فعال شدن این شکافها، نخست در ارومیە، با بە میدان آمدن پان ترکها و سپس انتشار بیانیە ٨٠٠ روشنفکر ایرانی حاکی از وجود نشانەهای بحرانی است کە میتواند نه فقط محدود به ارومیە باشد، بلکه همچنان هشداری برای فعال شدن شکاف‌های مشابه در دیگر مناطق چندهویتی از سیستان و بلوچستان تا اهواز است.


با گذشت اندک زمانی از برگزاری جشنهای نوروزی در کردستان و  رویدادهای ارومیە،  تا کنون دست‌کم چهار روایت محوریرا می‌توان در مواجهه با این رویدادها در روزهای اخیر مشاهده کرد: روایت کردها ، ترک‌ها، ایرانشهری‌ها (در دو شاخه‌ی پوزیسیون و اپوزیسیون)، و روایت همزیستی اخلاق‌محور. هر یک از این روایت‌ها تلاش کردند تفسیری از واقعیت ارائه داده و راه‌حلی پیشنهاد کنند.




روایت نخست: کردها و مطالبه‌ی حق تعیین سرنوشت

روایت کردها، ریشه بحران را در دهه‌ها تبعیض، حذف فرهنگی و نادیده‌گرفتن هویت کردی می‌داند. نوروز برای بسیار از کردها، جشنی هویتی و بخشی از حافظه جمعی است. مراسم امسال در ارومیە، که همانند بسیاری از شهرهای دیگر در کردستان با مجوز رسمی برگزار شد، با هجمه گسترده از سوی جریان‌های ناسیونالیست ‌ترک، شیعی، ایران‌شهری‌ها و رسانه‌های همسو روبه‌رو شد.


نقطه عطف این تنش‌ها، دوم فروردین ١٤٠٤ بود؛ روزی که هزاران نفر با چماق‌های برافراشته، نمادهای پان‌ترکی گرگ‌های خاکستری و شعارهای تهدیدآمیز علیه کردها به خیابان آمدند. این تظاهرات به پیشنهاد رئیس شورای شهر ارومیە و با محوریت نادر قاضی‌پور، نماینده سابق مجلس برگزار شد. گرچه عنوان آن، عزاداری برای امام سوم شیعیان بود، اما در عمل، به نمایشی از ائتلاف ناسیونالیسم افراطی ترک و مذهب شیعه بدل شد؛ ائتلافی که در برابر اکثریت اهل سنت کردهای ارومیە و هویت کردی صف‌آرایی کرده بود.


در این روایت دو گرایش اصلی دیده می‌شود:

بخش اول که خواستار شناسایی حقوق فرهنگی و زبانی در چارچوب ساختار قانونی جمهوری اسلامی‌اند؛ اغلب برگزارکنندگان جشن نوروز در این طیف جای می‌گیرند.


بخش دوم که خواهان سقوط حکومت جمهوری اسلامی هستند و خود شامل دو طیف هستند.طیف اول که از تأسیس کردستانی مستقل می‌گویند و پایه تحلیل آنها بر مهاجر بودن ترک‌ها در ارومیە است. طیف دوم هم بیشتر بر خودمختاری، فدرالیسم و یا کنفدرالیسم برای ایران و کردستان تاکید دارد. برخی از آنها ارومیە را شهری کردی می‌شناسند که اتنیک‌های دیگر هم مانند شهروند می‌توانند در آن زندگی کنند و برخی مانند حزب دموکرات کردستان ایران راه‌حلی جایگزین ارائه می‌دهند. آنها با آنکه ارومیە را کردستانی می‌دانند اما از رفراندوم به‌عنوان ابزار تحقق آن سخن می‌گویند.

با این وجود پس از دوم فرودین گفتمان غالب در منازعه‌ها در جامعه کردی، گفتمان بخش دوم شد. در توییتر کمپینی با نام «#ارومیە_کردستان_است» ترند شد و از این طریق عمق شکاف بیشتر نمایان شد.

 

روایت دوم: ترک‌ها و دفاع از هویت در حال تهدید


در روایت ترک‌ها، ارومیە شهری ترک‌نشین و تاریخی است که کردها با مهاجرت و حمایت حکومت در حال تغییر ساختار جمعیتی و فرهنگی آن هستند. از نگاه آن‌ها، برگزاری نوروز توسط کردها «اقدامی تحریک‌آمیز» بوده است، در حالی‌که خودشان از برگزاری آیین‌های سنتی مانند «یئل چرشنبه‌سی» منع شده‌اند.

تجمع دوم فروردین، از نگاه این روایت، پاسخی به این وضعیت و نمایشی از قدرت هویتی ترک‌ها در برابر تهدیدات می باشد. طیف‌های روایت ترک‌ها عبارت‌اند از:


میانه‌روها که در چارچوب جمهوری اسلامی خواهان حفظ هویت فرهنگی و زبانی ترک‌ها هستند. این گروه بیشتر در ساختارهای اداری و دانشگاهی فعال‌اند.حتی می‌توان مسعود پزشکیان را هم با تسامح در این طیف قرار داد که مورد نقد بخش‌هایی از ایرانشهری‌ها قرار می‌گیرند.


ملی‌گرایان چپ‌گراکه بیشتر بحران را بر پایه ستم ملی تفسیر می‌کنند. علاوه بر این، آنها همچنان معتقدند که کردها مهاجر هستند. راه‌حل‌ آنها هم به نوعی تغییر ساختار حکومت (غیرشفاف درباره سقوط یا اصلاحات) است اما صحبتی برای بعد از تغییر ندارند و وارد آن موضوع نمی‌شوند.


مذهبی شیعه‌گرا:تمرکز آنها بر هویت مذهبی با چاشنی غلیظ ترکی است. این بخش در ساختار قدرت حکومت در چند دهه‌ی گذشته حضور پررنگ داشته و همواره در تمام بحران‌های منطقه یک سمت منازعه بوده است. قاضی‌پور و همفکران او را می‌توان شناخته شده‌ترین چهره آن دانست.


ناسیونالیست‌های افراطی که به‌صراحت خواهان سقوط جمهوری اسلامی و تشکیل جمهوری آذربایجان جنوبی است. آنها ارومیە و شهرهای از این دست مانند نقده، شاهین‌دژ را شهرهایی تماما ترکی می‌دانند که باید کردهای مهاجر/ مهاجم از آن اخراج شوند. این بخش هم شامل دو طیف است. طیف اول که بیشتر بر مسائل فرهنگی و تاریخی تکیه می‌کنند و معتقدند که کردها با کمک حکومت در حال تغییر ساختار شهر هستند. طیف دوم هم که بیشتر اپوزیسیون خارج هستند تمرکز خود را بر مقصر قلمداد کردن احزابی چون پ.ک.ک و پژاک گذاشته و سیاست‌های خود را هم‌راستا با ترکیه تنظیم می‌کنند. آن‌ها از بحران‌های گذشته مانند نقده در سال ۵۷ برای مشروعیت‌سازی گفتمان ضدکردی خود بهره می‌برند.


روایت سوم: ایرانشهری‌ها – وحدت ملی و تقلیل بحران


الف) روایت پوزیسیون ایرانشهری (بیانیه ۸۰۰ نفره)


پوزیسیون ایرانشهری بر حفظ هویت یکپارچه و سرزمینی ایران متمرکز است. هویت‌های موجود را ذیل نام هویت ایرانی مفصل بندی کرده و همه را بخشی از یک کل، بدون هویتی مستقل تعریف می‌کند. نمونه جدید این مورد را می‌توان بیانیه 800 نفره نویسندگان، هنرمندان و .. برشمرد. این بیانیه، نوروز را «جشن بزرگ ملی ایرانی» خوانده و مراسم نوروز در ارومیە و دیگر شهرهای کردستان را «مراسم قومی و طایفه‌ای» معرفی کردند که حکومت باید مانع برگزاری مجدد آن‌ها شود. آنها در اینجا همراه با بخشی از روایت ترک‌ها سعی در مغلوب کردن روایت کردها داشتند. این بیانیه:


  • بدون اشاره به تغییر ساختار تبعیض‌آمیز قدرت یا توزیع ناعادلانه آن ، خواهان بازگشت به "وحدت ملی" و پرهیز از قوم‌گرایی است؛

  • برگزاری جشن نوروز را تقلیدی از کشورهای همسایه و نتیجه بی تدبیری دستگاه‌های مسئول می‌داند

  • بیش از همه، کردها را خطاب قرار داده و از آنان می‌خواهد نوروز را سیاسی نکنند؛

  • بر کلیدواژه‌هایی مانند «تجزیه‌طلب» و «ایران» و «ایرانیان» تکیه دارد.



ب) روایت اپوزیسیون ایرانشهری (سلطنت‌طلبان)


سلطنت‌طلبان نیز خواهان سقوط حکومت جمهوری اسلامی هستند و تمام بحران را ناشی از توطئه حکومت می‌دانند و هیچ عاملیت دیگری برای بحران مانند مطالبه اتنیک‌ها، هویت‌طلبی و ... قائل نیستند. در نگاه آنها حکومت برای نابودی ایرانیت و بقای خودش این برنامه‌ها را هدایت می‌کند.  تحلیل آنها هم بطور خلاصه بر موارد زیر شکل می‌گیرد:

  • هویت ایرانی را پسینی دانسته و بر هویت یکپارچه‌ی ملی تأکید دارند؛

  • هر نوع هویت‌طلبی مستقل را «دسیسه بیگانگان» قلمداد می‌کنند؛

  • و راه‌حل را در وحدتی تک‌ساختی با محوریت "ایرانِ پیشاانقلابی" می‌جویند.


روایت چهارم: همزیستی اخلاق‌محور، بی‌سازوکار اجرایی


این روایت، بیشتر در میان روشنفکران مستقل و برخی نهادهای اجتماعی دیده می‌شود. آن‌ها ارومیە را نماد همزیستی اتنیک‌ها و هویت‌هایی مانند آشوری و ارمنی دانستە و خواستار گفت‌وگو، مدارا و بازسازی اعتمادند. اما این گفتمان، فاقد پیشنهاد حقوقی یا ساختاری است؛و به‌دلیل ضعف در راهکار عملی، در حال حاضر تأثیر چندانی در حل بحران ندارد.


روایت پنجم: روایت حکومت


حکومت در واکنش به رویدادهای ارومیە اعلام کرد چند نفر از افراد نفرت‌پراکن را دستگیر کرده است، اما مقامات رسمی استان، توضیحی درباره‌ی نقش خود در مجوزدهی، سازمان‌دهی و حمایت از تجمع دوم فروردین ارائە  ندادند. از نگاه بسیاری از فعالان، حکومت با:

  • میدان دادن به جریان‌های پان‌ترک،و هم‌زمان بازداشت محدود چند نفر،در حال مدیریت دوگانه بحران است.

کردها حکومت را به ترعیب و تهدید کردها متهم می‌کنند؛ ترک‌ها نیز معتقدند حکومت قصد دارد با تقویت کردها، جنبش ترک‌ها را مهار کند.


منطق مشترک و بحران‌ساز: اول‌بودن و اکثریت


در هر سه روایت سیاسی اول، منطق غالب آن است که مشروعیت هویتی و سیاسی بر دو پایه استوار است:

1.     ما ساکنان اصلی سرزمین هستیم

2.     ما اکثریت عددی داریم

این منطق، نه‌تنها ابزاری برای مشروعیت‌سازی است، بلکه هرگونه رفراندوم را به ابزاری برای حذف اقلیت تبدیل می‌کند.

تنشهای روی دادە در ارومیە بە مثابە نشانەهای بحران  نه اولین بودە  و نه آخرین آن نیز خواهند بود. این رویداد و نیز نامە هشدار ٨٠٠ روشنفکر ایرانی، بە عنوان بازنمایی نشانەهای یک بحران جدی در وهلە کنونی و مراحل آتی، نشانه‌ی شکست یک ساختار سیاسی متمرکز در مواجهه با تنوع اتنیکی، مذهبی و زبانی ایران است.

با توجە بە واقعیات میدان، موازنە قوا و در هم تنیدگی کردها و ترکها در برخی از شهرها، بە نظر می رسد راه‌حل نه در وحدت‌گرایی اجباری ایرانشهری‌هاست،نه در جدایی‌طلبی ناسیونالیستی کردها و ترک‌ها،بلکه در دموکراسی مشارکتی است؛سیستمی که در آن، اقلیت‌ها نیز مانند اکثریت، در تعیین سرنوشت خویش واجد ایفای نقش باشند، فقط در این صورت است که صلح پایدار ممکن خواهد شد.


bottom of page