ستاد امر به معروف: سپاه فرهنگی خامنهای و میدان نبرد پایداریها با دولت پزشکیان
- Arena Website
- Oct 18
- 4 min read

امیر خنجی
در جمهوری اسلامی ایران، ستاد امر به معروف از یک نهاد فرهنگی به بازوی ایدئولوژیک رهبری بدل شده است. روحالله مومننسب با طرح «اتاق وضعیت عفاف و حجاب» همین مسیر را در تهران ادامه میدهد. این پروژه در ظاهر فرهنگی، اما در عمل امنیتی و سیاسی است. این ستاد اکنون ابزار جریان پایداری برای مهار دولت پزشکیان و حفظ هژمونی رهبری در جامعه محسوب میشود.
روحالله مومننسب، دبیر ستاد امر به معروف و نهی از منکر استان تهران، از راهاندازی اتاق وضعیت عفاف و حجاب با هدف آنچه کە رصد عملیاتی کنشهای فرهنگی دشمن خوانده میشود، خبر داده است.
به گفته او، اولویت ستاد در تهران «تکمیل زیرساخت انسانی و نرمافزاری» است و این نهاد قصد دارد با همکاری نهادهای فرهنگی، دادستانی و پلیس فتا، سازوکارهای نظارتی دقیق در شبکههای اجتماعی و رسانهها ایجاد کند.
مومننسب همچنین از برنامهریزی برای فعالسازی ۸۰ هزار نیروی آمر به معروف و بیش از ۴۵۰۰ مربی و ضابط قضایی خبر داده است که از نظر او «فرهنگی، اجتماعی و مردمی» است و قرار است بدون تمرکز بر ساختمان و تجهیزات، صرفاً بر سازماندهی نیروها متمرکز شود.
این اظهارات در ادامه همان سیاستی است که سال گذشته با عنوان «کلینیک ترک بیحجابی» معرفی شد که با واکنش گسترده فعالان اجتماعی و فرهنگی روبهرو گردید.
اکنون نیز منتقدان میگویند راهاندازی اتاق وضعیت عفاف و افزایش نیروهای آمر به معروف، در واقع نشانهای از بازگشت سختگیریهای حکومتی در قبال زنان است و نشان میدهد ساختار قدرت در ایران هنوز نمیتواند شکست خود در برابر مقاومت مدنی زنان را بپذیرد.
اما ماجرا بهمراتب عمیقتر از یک طرح فرهنگی است. ستاد امر به معروف و نهی از منکر امروز به یکی از کانونهای اصلی صفآرایی جریان پایداری علیه دولت مسعود پزشکیان تبدیل شده است.
رئیس این نهاد کە با تأیید مستقیم علی خامنهای منصوب میشود، عملاً زیر نظر بیت رهبری عمل میکند و بیش از آنکه بازوی فرهنگی دولت باشد، ابزار ایدئولوژیک رهبری در سطح جامعه است.
در جمهوری اسلامی ایران، این ستاد از ابتدا برای پیوند دادن «اخلاق» با «قدرت» طراحی شد که با زبان دین، مأموریتهای سیاسی را در جامعە پیش میبرد.

در سالهای اخیر و بهویژه پس از انتصاب محمدحسین طاهری آکردی بهعنوان سرپرست این ستاد، این نهاد از موقعیتی نمادین به بازوی اجرایی «دولت در سایه» بدل شده است.
طاهری آکردی از حلقه نزدیکان سید محمود نبویان و سعید جلیلی است و نگاه او به امر به معروف، نه صرفاً فرهنگی، بلکه امنیتی و سازمانی است.
پروژههای تازه مانند «اتاق وضعیت عفاف و حجاب» یا «ناظران مردمی» در ظاهر مردمی و آموزشیاند، اما در عمل نوعی ساختار کنترل اجتماعی و شبکهسازی ایدئولوژیک را بازتولید میکنند.
در تهران، روحالله مومننسب همان منطق را ادامه میدهد. او که سابقهای طولانی در حوزه فضای مجازی و امنیت سایبری دارد، از ادبیاتی استفاده میکند که آشکارا از دستگاههای نظامی و امنیتی وام گرفته شده است.

سخن گفتن از رصد عملیاتی دشمن در حوزه فرهنگ، عملاً به معنای امنیتی کردن هر نوع کنش اجتماعی و هنری است.
آنچه او از آن بهعنوان زیرساخت انسانی یاد میکند، در واقع سازمانی از نیروهای مذهبی و بسیجی است که بهصورت شبکهای در جامعه فعال میشوند تا فضای عمومی را در کنترل ایدئولوژیک نگه دارند.
در مقیاس کلان، این جهتگیری در امتداد همان منطق متمرکز قدرت در دوران علی خامنهای است که تمامی تصمیمات در رأس گرفته میشود و مسئولیت در پایین توزیع میگردد.
ستاد امر به معروف در این منظومه، بازوی اجتماعی رهبری است که مأموریتش بازتولید نظم ایدئولوژیک در کوچه و خیابان است.
جریان پایداری با تسلط بر این ستاد، توانسته پیوندی ارگانیک میان حوزەهای فرهنگ، امنیت و سیاست برقرار کند که دولت پزشکیان نه توان جدایی از آن را دارد و نه قدرت مقابله با آن را. به همین دلیل، صفآرایی امروز پایداری در ستاد امر به معروف را باید بخشی از طرح بزرگتر حفظ هژمونی رهبری دانست.
هر زمان دولت مرکزی به گفتوگو، نرمش یا عقلانیت گرایش نشان دهد، این ستاد با نمایش قدرت خیابانی، بیانیههای تند و کمپینهای ارزشی، توازن را به سود جریان سختگیر بازمیگرداند. با چنین سازوکاری، یک نهاد ظاهراً فرهنگی آمر به معروف، عملاً نقشی سیاسی و تنظیمگر از خود بە نمایش می گذارد.
این ستاد نه تنها دستورالعملهای اجتماعی را تعیین میکند، بلکه جهت حرکت دولت را نیز مشخص میسازد.
مسعود پزشکیان اکنون در همین میدان قرار گرفته است. نخستین فشارهای جدی علیه دولت او نه از سوی منتقدان خارجی، بلکه از نهادهایی چون ستاد امر به معروف آغاز شده است که مستقیماً از شخص خامنهای تغذیه میکنند و در عین حال در کف جامعه عمل میکنند.
برای پزشکیان، انتخاب دشوار است، یا باید با منطق این دستگاه ایدئولوژیک همراه شود و مشروعیت خود را قربانی کند، یا در برابرش بایستد و خطر حذف سیاسی را بپذیرد.
پایداریها این موقعیت را بهخوبی درک کردهاند. تسلطشان بر ستاد امر به معروف فقط اشغال یک موقعیت اداری نیست، بلکه ابزاری است برای حفظ میدان ایدئولوژیک در دوران گذار خواهد بود.
آنان با استفاده از شبکهای از نیروهای مذهبی و رسانهای، دولت را در وضعیت تدافعی نگه داشتە و هرگونه اصلاح یا نرمش را بهمثابه تهدید علیه ایمان و امنیت معرفی میکنند. در ظاهر، ستاد امر به معروف نهادی برای ترویج اخلاق است. اما در واقع سپاه فرهنگی خامنهای است. نهادی که مأموریتش تضمین استمرار اقتدار از پایین است.
صفآرایی امروز پایداریها در این ستاد، نه واکنشی زودگذر به دولت پزشکیان، بلکه بخشی از معماری دائمی قدرت در جمهوری اسلامی ایران است. سیستمی که هر دولت جدید را بهجای اصلاح، در مدار انقیاد و بازتولید قرار میدهد.











