top of page
Asset 240.png

آخرین خبرها

بیشتر بخوانید

پدیدە نوین رحم جایگزین در ایران با چالشهای حقوقی و فرهنگی مواجە است

  • Writer: Arena Website
    Arena Website
  • Apr 19
  • 4 min read


در میان شیوه‌های درمان ناباروری، رحم جایگزین به‌عنوان یکی از گزینه‌های مدنظر بسیاری از زوج‌های نابارور مطرح شده است. این روش، که در آن جنین والدین در رحم زن دیگری پرورش می‌یابد، در ایران با استقبال مواجه شده است. با این حال، چالش‌های حقوقی، فرهنگی و فقهی مختلفی همچنان در مسیر گسترش آن وجود دارد.

رحم جایگزین (Surrogacy) یکی از روش‌های درمان ناباروری است که در حوزه پزشکی به‌عنوان یکی از تکنیک‌های تولیدمثل با کمک فناوری (MAP) شناخته می‌شود. در این روش، جنین حاصل از ترکیب تخمک و اسپرم والدین ژنتیکی، در رحم شخص ثالث که از او با عنوان "مادر جایگزین" یاد می‌شود، پرورش می‌یابد. این روش به‌ویژه برای زنانی که به دلایل پزشکی از جمله بیماری‌های رحمی، جراحی‌های پیشین یا ناتوانی‌های فیزیولوژیکی امکان بارداری ندارند، گزینه‌ای کارآمد به شمار می‌آید.

در ایران، بسیاری از پزشکان متخصص باروری و تولیدمثل، رحم جایگزین را راهکاری علمی، اخلاقی و انسانی برای حل مشکلات ناباروری زوج‌ها می‌دانند. با این حال، اجرای آن منوط به رعایت دقیق ضوابط قانونی، پزشکی و اخلاقی است. دکتر محمدمهدی آخوندی، بنیان‌گذار پژوهشگاه فن‌آوری‌های نوین علوم زیستی ابن‌سینا، در این‌باره تأکید دارد کە اگر فرآیند رحم جایگزین با نظارت‌های اخلاقی، حقوقی و تخصصی انجام شود، می‌تواند به‌عنوان روشی انسانی برای درمان ناباروری در نظر گرفته شود.


بررسی ابعاد روانی، اجتماعی و جسمانی مادران جایگزین

فرآیند اجاره رحم، همانند هر بارداری طبیعی، با خطرات جسمی همراه است. زنانی که نقش مادر جایگزین را می‌پذیرند، در معرض خطراتی مانند خونریزی، گرفتگی عضلات و عفونت‌های مرتبط با بارداری و درمان‌های باروری از جمله لقاح خارج رحمی (IVF) قرار دارند. این عوارض، بخشی از روند طبیعی بارداری هستند، اما به دلیل شرایط خاص مادر جایگزین بودن، نگرانی‌های مضاعفی برای سلامت جسمی این افراد ایجاد می‌شود.


از سوی دیگر، مطالعات مختلف نشان داده‌اند که این فرآیند می‌تواند از نظر روانی نیز چالش‌برانگیز باشد. تولد کودک برای مادر جایگزین و تحویل او به خانواده متقاضی، تجربه‌ای احساسی و استرس‌آور است که در مواردی ممکن است به افسردگی پس از زایمان منجر شود. با این حال، بیشتر تحقیقات علمی و روان‌شناختی نشان داده‌اند که در اغلب موارد، مادران جایگزین از نظر روانی در وضعیت پایدار قرار دارند و آسیب جدی‌ای تجربه نمی‌کنند. همچنین نتایج مطالعات بیانگر آن است که کودکان متولدشده از این طریق، در مقایسه با سایر کودکان، تفاوت روان‌شناختی یا اجتماعی چشمگیری ندارند.


اکثر مادران جایگزین در ایران خود دارای فرزند بوده و با مشکلات بارداری آشنایی کامل دارند. این آگاهی می‌تواند باعث شود تصمیم آن‌ها آگاهانه‌تر باشد. اما آنچه در اغلب موارد به‌عنوان انگیزه اصلی آن‌ها مطرح می‌شود، نیاز مالی است. به‌ویژه در میان زنان مطلقه یا زنان متأهلی که با فشارهای اقتصادی مواجه‌اند، رحم جایگزین راهی برای تأمین معیشت خانواده تلقی می‌شود. این در حالی است که انگیزه‌های غیرمالی نیز در برخی موارد گزارش شده‌اند، از جمله احساس کمک به دیگران یا همدلی با درد ناباروری زوج‌ها.


چالش‌های حقوقی و فرهنگی رحم جایگزین در ایران

از منظر دیدگاه‌های فمینیستی، فرآیند مادر جایگزین شدن با نقدهای جدی همراه است. منتقدان معتقدند این روند، زنان را به ابزاری برای تولیدمثل تبدیل می‌کند و سبب کالایی شدن بدن زن و حتی کودک می‌شود. به باور آنان، ظرفیت باروری زنان در فرآیند رحم جایگزین به بخشی از معاملات مالی و جنسیتی بدل شده است. به‌ویژه در مواردی که جنین به هر دلیل سقط می‌شود، هزینه خدمات مادر جایگزین به‌طور کامل پرداخت نمی‌شود و این مسئله منجر به تضییع حقوق زن می‌گردد. نابرابری در قدرت چانه‌زنی بین خانواده متقاضی و مادر جایگزین نیز یکی دیگر از دغدغه‌های مطرح‌شده در این حوزه است. در اغلب موارد، زنان با وضعیت اقتصادی ضعیف‌تر وارد قراردادهایی می‌شوند که ممکن است به‌طور کامل از حقوق آن‌ها حمایت نکند و همین امر، بر نگرانی‌های اخلاقی این روند می‌افزاید. از سوی دیگر، جامعه ایران به دلیل ساختارهای فرهنگی و ارزشی خاص، پذیرش عمومی گسترده‌ای نسبت به پدیده رحم جایگزین ندارد. بسیاری از مادران جایگزین، به دلیل ترس از قضاوت اجتماعی، ترجیح می‌دهند این اقدام را مخفیانه انجام دهند و پس از تحویل نوزاد، بدون اطلاع اطرافیان به زندگی عادی خود بازگردند. این نگاه منفی اجتماعی، یکی از موانع اصلی در مسیر گسترش رسمی و شفاف این روش در کشور است.


از لحاظ حقوقی نیز، قوانین موجود پاسخ‌گوی تمام ابعاد این پدیده نیست. هرچند در سال ۱۳۸۲ مجلس شورای اسلامی طرحی را با عنوان "نحوه اهدای جنین به زوجین نابارور" تصویب کرد که در سال بعد توسط شورای نگهبان تأیید شد، اما این قانون به‌طور خاص به موضوع رحم جایگزین نمی‌پردازد و همچنان خلأهای جدی در این حوزه وجود دارد. برای مثال، اداره ثبت احوال هنگام ثبت نام نوزاد، مادر زایمان‌کننده را به‌عنوان مادر قانونی کودک می‌شناسد، چرا که بیمارستان نیز او را بر اساس واقعیت زایمان به‌عنوان مادر معرفی می‌کند. در مراکزی که خدمات رحم جایگزین ارائه می‌دهند، برای حل این مشکل، در مواردی نام مادر بیولوژیکی به‌صورت غیرقانونی جایگزین می‌شود که خود موجب بروز مشکلات حقوقی و قانونی بعدی می‌گردد.


موضع فقهی؛ اختلاف‌نظر در مسیر اجماع

از منظر فقهی، به دلیل نوظهور بودن پدیده رحم جایگزین، منابع و مستندات کافی برای ارجاع مستقیم فقها وجود ندارد. همین امر موجب شده تا دیدگاه‌ها در میان مراجع تقلید متفاوت باشد. با این حال، بسیاری از مقامات دینی ایران کە تلاش دارند در تمام حوزەهای زندگی انسانی دخالت نمایند، با رعایت حدود شرعی، این روش را جایز می‌دانند. برای نمونه، آیت‌الله سیستانی و آیت‌الله مکارم شیرازی در پاسخ به استفتائات مربوطه، بیان داشته‌اند که انجام عمل رحم جایگزین «فی‌نفسه اشکالی ندارد»، به شرط آن‌که چارچوب‌های شرعی رعایت شود. این موضع‌گیری‌ها نشان‌دهنده امکان تطبیق نسبی این روش با مبانی فقهی است، گرچه همچنان فضای لازم برای رسیدن به اجماع کامل وجود ندارد.


پدیده رحم جایگزین، در تقاطع پزشکی، اخلاق، حقوق، جامعه قرار دارد؛ مسیری پیچیده که نیازمند تنظیم‌گری دقیق، قانون‌گذاری جامع و گفت‌وگوی اجتماعی گسترده است. در حالی‌که تجربیات موفق بسیاری در زمینه تولد کودکان سالم و رضایت مادران جایگزین گزارش شده، چالش‌های قانونی، فرهنگی و روانی هنوز به‌طور کامل مرتفع نشده‌اند. برای آن‌که این روش به‌شیوه‌ای پایدار، انسانی و عادلانه به کار گرفته شود، ضروری است نهادهای قانون‌گذار، مراجع فقهی، جامعه پزشکی و نهادهای مدنی در تعامل و هم‌افزایی، راه‌حل‌هایی مبتنی بر عدالت، حمایت و احترام به کرامت انسانی تدوین کنند. تنها در این صورت است که رحم جایگزین می‌تواند به‌عنوان یک راه‌حل واقعی و پایدار برای درمان ناباروری در ایران جایگاه خود را تثبیت کند


bottom of page