
نتایج جستجو
299 results found with an empty search
- حملات ویرانگر آمریکا بە قلب اقتصادی حوثیها ۸۰ کشته و ۱۵۰ زخمی بر جا میگذارد
عکس از: المصیرە بامداد جمعه ۲۹ فروردین (۱۸ آپریل)، جنگندههای ایالات متحده در عملیاتی گسترده، بندر نفتی رأس عیسی در شهر الحدیده یمن، تحت کنترل حوثیها را هدف حملهای مرگبار قرار دادند. این حمله، که به گزارش شبکه المسیره دستکم ۸۰ کشته و ۱۵۰ زخمی بر جای گذاشت، مرگبارترین اقدام نظامی آمریکا علیه این گروه شبهنظامی مورد حمایت ایران تاکنون بوده است. بە ن قل از بی بی سی ، شبکه المصیره، رسانه وابسته به حوثیها گزارش داد که جنگندههای آمریکایی با بمباران سنگین بندر رأس عیسی، یکی از مهمترین مراکز صادرات نفت یمن خسارات سنگینی به زیرساختهای این بندر وارد کردند. تصاویر ماهوارهای منتشرشده توسط ناسا حاکی از آتشسوزیهای گسترده در این منطقه است که تا ساعاتی پس از حمله ادامه داشت. المسیره با پخش تصاویری از ویرانیها و اجساد قربانیان، مدعی شد که بسیاری از کشتهشدگان و زخمیها «غیرنظامیانی» بودند که در بندر مشغول به کار بودند. با این حال، هیچ گزارش مستقلی تاکنون این ادعا را تأیید نکرده است. سنتکام در بیانیهای رسمی ضمن تأیید حمله، اعلام کرد که این عملیات با هدف «نابودی زیرساختهای سوخترسانی حوثیها» انجام شده است. به گفته مقامات آمریکایی، بندر رأس عیسی منبع اصلی تأمین سوخت برای عملیات نظامی حوثیها و همچنین درآمدهای غیرقانونی این گروه بوده که از آن برای «حمایت از فعالیتهای تروریستی» در منطقه استفاده میشده است. سنتکام از ارائه جزئیات درباره تلفات غیرنظامی خودداری کرد و به سؤالات رسانهها در این زمینه پاسخی نداد. واکنش تند حوثیها؛ شلیک موشک به اسرائیل و ناوهای آمریکایی حوثیها در پاسخ به این حملات اعلام کردند که موشکهایی به سوی اسرائیل و دو ناو هواپیمابر آمریکایی مستقر در منطقه شلیک کردهاند. محمد عبدالسلام، سخنگوی این گروه، این عملیات را «جنایت جنگی وحشیانه» توصیف کرد و هشدار داد که حوثیها به حملات خود علیه کشتیهای مرتبط با اسرائیل و متحدانش در دریای سرخ ادامه خواهند داد. عبدالسلام این حملات را بخشی از «حمایت از مردم فلسطین در غزه» دانست و تأکید کرد که این گروه در برابر فشارهای نظامی آمریکا تسلیم نخواهد شد. موضع ایالات متحده؛ تعهد به تضعیف حوثیها پیت هگست، وزیر دفاع آمریکا نیز در اظهاراتی اعلام کرد که حملات به مواضع حوثیها تا زمانی که این گروه به تهدید کشتیرانی جهانی پایان ندهد، ادامه خواهد یافت. کاخ سفید این عملیات را بخشی از تعهد آمریکا برای حفاظت از متحدانش، بهویژه اسرائیل، و تضمین آزادی دریانوردی در دریای سرخ عنوان کرده است. AFP نقش بندر رأس عیسی در اقتصاد حوثیها بندر رأس عیسی در الحدیده یکی از مهمترین منابع درآمدی حوثیها محسوب میشود. این بندر نهتنها برای صادرات نفت بلکه برای قاچاق سوخت و تسلیحات مورد استفاده قرار میگیرد. در ۱۷ آوریل ۲۰۲۵، ارتش آمریکا اعلام کرد که این بندر را به دلیل نقش آن در تأمین مالی حوثیها هدف قرار داده است. حمله اخیر در ۱۸ آوریل با تلفات و خسارات بیشتری همراه بود و به گفته تحلیلگران، نشاندهنده عزم آمریکا برای فلج کردن توانایی اقتصادی این گروه است. بندر الحدیده نقش کلیدی در ورود بیش از ۸۰ درصد کمکهای بشردوستانه، غذا و سوخت به یمن دارد. حملات مکرر به این بندر نگرانیهای جدی در میان سازمانهای بشردوستانه ایجاد کرده است.
- بهاییان ایران همچنان با نقض سیاستماتیک حقوق بشر مواجە هستند
در دهههای اخیر، جامعه بهائی ایران، بهعنوان بزرگترین اقلیت مذهبی غیررسمی کشور، با فشارهای مستمر و گستردهای مواجه بوده است. این فشارها که از سوی نهادهای امنیتی، قضایی و فرهنگی اعمال میشود، شامل محرومیت از حقوق اساسی، بازداشتهای مکرر، محرومیت اقتصادی، و محدودیتهای آموزشی و مذهبی است. بعد از سال ١٩٧٩ جامعە بهایی ایران با محرومیتهای ساختاری، از تحصیل گرفتە تا معیشت، دستگیریهای گستردە فعالان، مصادرە اموال مواجە بودە است. این تجربە زیستە، طی نزدیک بە نیم سدە، بازنمایی کنندە نقض سیستماتیک حقوق بشر از سوی جمهوری اسلامی ایران است کە تا کنون نیز ادامە دارد. بر پایه گزارش دیدهبان حقوق بشر ، دولت ایران با اعمال سیاستهایی چون محرومسازی از تحصیلات عالی، مصادره اموال، و بستهشدن اماکن کسبوکار بهائیان، عملاً آنان را از مشارکت در زندگی اجتماعی و اقتصادی کشور محروم میکند. این سازمان اقدامات مزبور را نمونهای از "نقض سیستماتیک حقوق بشر" ارزیابی کرده است. کسبوکارهای بهائیان به شکل هدفمند تعطیل میشوند و آنها از بسیاری مشاغل محروماند. بر اساس گزارشهای منتشر شدە، عضویت در جامعە بهائی پایه محرومیت از فرصتهای شغلی و تحصیلی در ایران، و همچنین توجیهی برای محرومیت از دریافت مستمری دولتی و مصادره اموال است. این اقدامات در کنار اخراج از محیطهای دانشگاهی، سبب فقر مضاعف و بیثباتی اقتصادی در این جامعه شده است. از سوی دیگر قریب ٣٠٠ هزار بهایی در ایران از آزادیهای باورهای دینی خود محروم بودە و قانون اساسی صرفا اسلام، مسیحیت، یهودیت و زرتشتی را به عنوان دین بە رسمیت می شناسد. روایت متضاد رسانههای داخلی و خارجی منابع داخلی جمهوری اسلامی ایران در این بارە روایتهای متفاوتی را ارائه میدهند. روزنامه جوان در گزارشی مدعی شده است که بهائیان صرفاً به دلیل "ارتباطات مشکوک سیاسی" مورد تعقیب قرار میگیرند، نه به خاطر باورهای دینیشان. این روایتها، از سوی نهادها و رسانههای حامی بهائیان بهشدت رد و غیرمستند توصیف شده است. در پاسخ ، جامعه بهائی ایران بر اصول دینی مبنی بر پرهیز از دخالت سیاسی تأکید کرده، و گفتهاند که فعالیتهای آنان در زمینه آموزش، خدمترسانی، و همزیستی فرهنگی است. عدالت قضایی یا فرآیند امنیتی؟ نظام قضایی ایران نیز از نگاه نهادهای مستقل، در روند رسیدگی به پروندههای مرتبط با بهائیان فاقد شفافیت، بیطرفی و اصول دادرسی عادلانه است. به گزارش دویچهوله ، محاکمه بهائیان اغلب بدون دسترسی به وکلای مستقل و در دادگاههایی بسته صورت میگیرد. علل تاریخی این سرکوبها نیز در تحلیل دویچهوله به رقابتهای ایدئولوژیک، سوءظنهای امنیتی و نگاه سنتی به اقلیتهای مذهبی بازمیگردد. پایداری مدنی و انتخاب صلح با وجود محدودیتها، بهائیان ایران همچنان بر فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی تأکید دارند. در وبسایت جامعه بهائیان ایران مستنداتی از مشارکت فعال این جامعه در پروژههای آموزشی، توسعهمحور و خدمترسانی منتشر شده که بر صلحطلبی و تعامل اجتماعی تأکید دارند. اگرچه روایت رسمی بر نگرانیهای امنیتی و ماهیت "غیر دینی" این جامعه تأکید دارد، شواهد ارائهشده از سوی نهادهای بینالمللی و رسانههای مستقل، تصویری نگرانکننده از تبعیض نهادینهشده علیه بهائیان ارائه میدهد. به نظر میرسد برای رسیدن به درکی منصفانه، نیاز به شفافیت قضایی، نظارت نهادهای بیطرف، و آغاز گفتوگویی بینافرهنگی میان جامعه مدنی و نهادهای حکومتی بیش از پیش لازم باشد.
- نهادهای حقوق بشری خواهان توقف فوری احکام سە فعال سیاسی-اجتماعی زن در ایران هستند
سه فعال سیاسی-مدنی زن با نامهای شریفه محمدی، پخشان عزیزی و وریشه مرادی با احکام اعدام صادره از سوی دادگاههای انقلاب ایران روبهرو هستند؛ موضوعی که واکنش گسترده نهادهای حقوق بشری و افکار عمومی را برانگیخته است. این سه زن، به اتهام «بغی» و «عضویت در گروههای مخالف نظام» طی سالهای گذشته بازداشت و در ماههای اخیر در دادگاههایی غیرعلنی، به مجازات اعدام محکوم شدند. در پی افزایش نگرانیها از احتمال اجرای حکم اعدام وریشه مرادی، حساب کاربری منسوب به او در شبکه اجتماعی X با انتشار پیامی، از حمایت سە سازمان بزرگ کارگری ایتالیا بزرگ کارگری ایتالیا از سە زندانی زن، وریشە مرادی، شریفە محمدی و پخشان عزیزی خبر داد. دبیرخانههای ملی اتحادیههای کارگری CGIL، CISL و UIL ایتالیا در نامهای به محمد صبوری، سفیر جمهوری اسلامی ایران در ایتالیا خواستار آزادی پخشان عزیزی، وریشه مرادی و شریفه محمدی شدهاند. این درخواست به نمایندگی از سوی زنان این سه سازمان بزرگ کارگری ایتالیا مطرح شده است. افزایش حمایتهای مردمی و بینالمللی تا کنون در واکنش به صدور این احکام، موجی از کمپینهای مردمی و بینالمللی در حمایت از این سه زن شکل گرفته است. بر اساس گزارش صدای آمریکا، تاکنون بیش از ۴۰۰ هزار نفر با امضای دادخواستی آنلاین خطاب به رئیس قوه قضاییه ایران، خواستار لغو فوری حکم اعدام پخشان عزیزی شدهاند. حمایت نهادهای بینالمللی در راستای حمایت از شهروندان کرد محکوم بە اعدام، شورای شهر فلورانس در ایتالیا در اقدامی نمادین، روز ١٤ آپتیل ٢٠٢٥ شهروندی افتخاری این شهر را به پخشان عزیزی اعطا کرده بود. در بیانیهای که در این رابطه منتشر شد، شورای شهر اعلام کرده که این تصمیم در اعتراض به نقض حقوق بشر و در حمایت از حق زندگی و دادرسی عادلانه اتخاذ شده است. همچنین معاون نماینده ویژه ایالات متحده در امور ایران با انتشار پیامی در شبکه اجتماعی X اعلام کرد که ایالات متحده از مقامات ایرانی میخواهد اجرای این احکام را متوقف کرده و به تعهدات بینالمللی خود در قبال حقوق بشر پایبند باشد. نگرانیهای حقوق بشری به گزارش بیبیسی فارسی ، این پروندهها بخشی از روند رو به افزایش استفاده از مجازات اعدام علیه زنان در ایران تلقی میشود. آمارهای حقوق بشری نشان میدهد که ایران در سال گذشته بیشترین تعداد اعدام زنان را در سطح جهان داشته است. در گزارش دیگری از بیبیسی آمده است که خانوادههای این سه زن در چند نوبت خواستار شفافیت در روند قضایی شده و نسبت به سلامت فیزیکی و روانی آنها در زندان ابراز نگرانی کردهاند. در حالی که دادگاههای انقلاب ایران همچنان احکام اعدام برای متهمان سیاسی و مدنی صادر میکنند، پروندههای شریفه محمدی، پخشان عزیزی و وریشه مرادی به نقطه کانونی اعتراضات حقوق بشری داخلی و بینالمللی تبدیل شدهاند. آینده این سه زن، در غیاب فشار بینالمللی موثر و شفافیت قضایی، همچنان مبهم باقیمانده است
- دور دوم مذاکرات هستهای ایران و آمریکا در رم آغاز شد
دور دوم مذاکرات غیرمستقیم ایران و ایالات متحده درباره برنامه هستهای ایران روز شنبه ۳۰ فروردین (۱۹ آپریل) در سفارت عمان در رم، پایتخت ایتالیا آغاز شد. این گفتوگوها با میانجیگری عمان و حضور نمایندگان ارشد دو طرف عباس عراقچی و استیو ویتکاف، با تمرکز بر محدود کردن غنیسازی اورانیوم و گسترش دسترسی آژانس بینالمللی انرژی اتمی برگزار میشود. در حالی که ایران بر حفظ حقوق هستهای و رفع تحریمها تأکید دارد، سایه تهدیدات اسرائیل و پیچیدگیهای دیپلماتیک منطقهای بر این مذاکرات سنگینی میکند. دور دوم مذاکرات هستهای ایران و آمریکا روز شنبه ۱۹ آپریل در سفارت عمان در محله کامیلوچایا در رم آغاز شد. این مذاکرات که بە گفتە طرف ایرانی بهصورت "غیرمستقیم" و با وساطت وزیر امور خارجه عمان انجام میشود، اندکی پیش از ظهر به وقت محلی شروع شد. به گزارش آسوشیتدپرس یک مقام آمریکایی که نخواست نامش فاش شود، آغاز گفتوگوها را تأیید کرد. رسانههای دولتی ایران نیز این خبر را منتشر کرده و بر چارچوب مذاکرات برای رفع تحریمها و حفظ حقوق هستهای ایران تأکید کردند. در این گفتگوها، هیئت ایرانی به رهبری عباس عراقچی، وزیر امور خارجه، و هیئت آمریکایی به سرپرستی استیو ویتکاف، نماینده ویژه دولت آمریکا، در این مذاکرات حضور دارند. بر اساس گزارشها ، تمرکز اصلی بر محدود کردن غنیسازی اورانیوم ایران و افزایش دسترسی آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA) به تأسیسات هستهای ایران است. با این حال، مقامات ایرانی، از جمله کاظم غریبآبادی، معاون وزیر خارجه، تأکید کردهاند که موضوعات فراهستهای مانند توانمندیهای دفاعی یا مسائل منطقهای در دستور کار نیست و برچیدن زیرساختهای هستهای ایران نیز غیرقابل مذاکره است. مواضع ایران: رفع تحریمها و رد مدل لیبی اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران، در بیانیهای در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «صلح پایدار از گفتوگوی صادقانه میان ملتها زاده میشود، نه از تحمیل زور.» او تأکید کرد که مذاکرات در چارچوب رفع تحریمهای غیرقانونی علیه ایران و حفظ حقوق قانونی این کشور برای استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای پیش میرود. علی شمخانی، مشاور سیاسی رهبر جمهوری اسلامی، نیز در ایکس اعلام کرد که هیئت ایرانی با ۹ اصل کلیدی به رم اعزام شده است. این اصول شامل «جدیت، تضمین، توازن، رفع تحریمها، رد مدل لیبی یا امارات، اجتناب از تهدید، سرعت، مهار مداخلهگران مانند اسرائیل و تسهیل سرمایهگذاری» است. شمخانی بهویژه مدل لیبی را که در سال ۲۰۰۳ منجر به برچیدن کامل برنامه هستهای این کشور شد، غیرقابل قبول دانست و بر لزوم توافقی متوازن تأکید کرد. نقش میانجیگری عمان و حمایت ایتالیا عمان بار دیگر نقش میانجی کلیدی در این مذاکرات ایفا میکند، نقشی که پیشتر در دور اول مذاکرات در مسقط نیز برجسته بود. آنتونیو تاجانی، وزیر امور خارجه ایتالیا، از میانجیگری عمان قدردانی کرد و گفت: «ایتالیا آماده است برای صلح و ثبات در خاورمیانه کمک کند.» او همچنین میزبانی رم را نشانهای از نقش سازنده ایتالیا در دیپلماسی جهانی دانست. رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، نیز همزمان با مذاکرات به رم سفر کرد و با تاجانی دیدار کرد. گروسی در حساب شخصی خود در شبکە ایکس نوشت: از نقش روزافزون ایتالیا در حمایت از صلح در این مقطع حساس که دیپلماسی بیش از هر زمان دیگری ضرورت دارد، استقبال میکنم. تهدیدات اسرائیل و گزینههای نظامی در حالی که مذاکرات در رم جریان دارد، اسرائیل مواضع تندی علیه برنامه هستهای ایران اتخاذ کرده است. به گزارش روزنامه جروزالمپست ، منابع آگاه گفتهاند که اسرائیل احتمال حمله به تأسیسات هستهای ایران را در ماههای آینده منتفی نمیداند، حتی اگر حمایت کامل آمریکا را نداشته باشد. بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، خواستار برچیدن کامل برنامه هستهای ایران مشابه مدل لیبی است، موضعی که با واکنش تند مقامات ایرانی مواجه شده است. در همین رابطە، جروزالمپست گزارش داد که اسرائیل گزینههای نظامی مختلفی، از جمله حملات هوایی و عملیات کماندویی، را با جدول زمانی بهار و تابستان ۲۰۲۵ به دولت ترامپ ارائه کرده است. با این حال، ن یویورک تایمز پیش از این اشارە نمودە بود که دونالد ترامپ در دیدار اخیر با نتانیاهو تأکید کرده است که اولویت واشینگتن دیپلماسی است و فعلاً از اقدام نظامی علیه ایران حمایت نمیکند. واکنش روزنامههای ایران روزنامههای تهران در روز شنبه بهطور گسترده به مذاکرات رم پرداختند و به رفتوآمدهای دیپلماتیک اخیر اشاره کردند. سفر عباس عراقچی به مسکو، دیدار رافائل گروسی با مقامات ایرانی در تهران و دیدار وزیر دفاع عربستان با رهبر جمهوری اسلامی از جمله این تحولات بود. در داخل ایران، مواضع متفاوتی درباره مذاکرات وجود دارد. احمد علمالهدی، امام جمعه مشهد، مذاکرات را در چارچوب «دشمنی» با آمریکا توصیف کرد، در حالی که احمد خاتمی، امام جمعه تهران، بر وجود «خطوط قرمز» در مذاکرات تأکید کرد. دور اول مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا در هفته گذشته در مسقط، پایتخت عمان، برگزار شد. به گزارش نیویورک تایمز، استیو ویتکاف در این مذاکرات خواستار توقف کامل غنیسازی اورانیوم نشد و تمرکز بر جلوگیری از استفاده نظامی از مواد هستهای موجود بود. این گفتوگوها بە گفتە دو طرف در فضایی سازنده برگزار شد و هر دو طرف نسبت به آن ابراز رضایت کردند، اما تحریمهای جدید آمریکا علیه صنعت نفت ایران در آستانه دور دوم مذاکرات تنشهایی ایجاد کرد.
- آمریکا نسبت بە حملات قریبالوقوع در دمشق هشدار می دهد
منبع وزارت امور خارجه ایالات متحده با صدور هشداری امنیتی، از احتمال وقوع حملات قریبالوقوع در دمشق، پایتخت سوریه، بهویژه در مکانهایی که گردشگران از آنها بازدید میکنند خبر داد. این هشدار در حالی صادر شده که وضعیت امنیتی در سوریه همچنان ناپایدار است و آمریکا بخشی از نیروهای خود را از مناطق خودگردان شمال و شرق سوریه خارج کرده است. وزارت امور خارجه آمریکا با استناد به "اطلاعات موثق"، نسبت به احتمال حملات تروریستی در دمشق هشدار داده و از شهروندان آمریکایی خواسته است که فوراً این کشور را ترک کنند یا از سفر به آن خودداری کنند. این هشدار امنیتی که در تاریخ ۱۸ آپریل ٢٠٢٥ منتشر شد، بر خطراتی از جمله تروریسم، ناآرامیهای مدنی، آدمربایی، گروگانگیری، درگیریهای مسلحانه و بازداشت غیرقانونی تأکید دارد. بر اساس این هشدار، گروههای تروریستی ممکن است با استفاده از روشهایی مانند مهاجمان انفرادی، افراد مسلح یا دستگاههای انفجاری، به مکانهایی مانند رویدادهای عمومی، هتلها، کلوپها، رستورانها، اماکن مذهبی، مدارس، پارکها، مراکز خرید، سیستمهای حملونقل عمومی و مناطقی با ازدحام زیاد حمله کنند. این حملات ممکن است بدون هشدار قبلی رخ دهند. سفارت آمریکا در دمشق از سال ۲۰۱۲ فعالیت خود را متوقف کرده و دولت آمریکا قادر به ارائه خدمات کنسولی عادی یا اضطراری به شهروندان خود در سوریه نیست. جمهوری چک بهعنوان حافظ منافع آمریکا در سوریه عمل میکند و شهروندان آمریکایی در صورت نیاز به کمک اضطراری باید با بخش منافع ایالات متحده در سفارت چک در دمشق تماس بگیرند. هشدارهای مشابه از سایر کشورها علاوه بر ایالات متحده، چندین کشور دیگر نیز هشدارهای مشابهی درباره وضعیت امنیتی در سوریه صادر کردهاند. بریتانیا، کانادا و استرالیا به شهروندان خود توصیه کردهاند که از سفر به سوریه خودداری کنند و کسانی که در این کشور هستند، فوراً آن را ترک کنند. وزارت امور خارجه بریتانیا در بیانیهای اعلام کرد که خطر حملات تروریستی در سراسر سوریه همچنان بالاست و مکانهای عمومی بهویژه در دمشق در معرض خطر هستند. کانادا نیز با اشاره به ناپایداری سیاسی و درگیریهای مسلحانه، سطح هشدار سفر به سوریه را در بالاترین سطح نگه داشته است. استرالیا نیز به دلیل تهدیدات امنیتی و نبود خدمات کنسولی، به شهروندان خود هشدار داده است که هیچ بخشی از سوریه امن نیست. خروج نیروهای آمریکایی از شمال و شرق سوریه همزمان با این هشدار، گزارشهایی از آغاز روند خروج نیروهای آمریکایی از مناطق خودگردان دمکراتیک شمال و شرق سوریه (تحت کنترل نیروهای دمکراتیک سوریه یا SDF) منتشر شده است. روزنامه نیویورکتایمز به نقل از دو مقام ارشد آمریکایی گزارش داد که ارتش آمریکا در حال بستن ۳ پایگاه از ۸ پایگاه عملیاتی کوچک خود در این منطقه است و تعداد نیروهایش را از حدود ۲۰۰۰ نفر به ۱۴۰۰ نفر کاهش میدهد. این اقدام در حالی صورت میگیرد که نیروهای دمکراتیک سوریه همچنان شریک کلیدی ائتلاف بینالمللی در مبارزه با داعش هستند. عملیات ضد داعش با نیروهای دمکراتیک سوریه با وجود کاهش حضور نظامی آمریکا در هفتههای اخیر چندین عملیات ضد داعش را با همکاری نیروهای دمکراتیک سوریه در مناطق شمال شرقی انجام داده است. به گزارش فرماندهی مرکزی آمریکا (CENTCOM)، این عملیاتها با هدف جلوگیری از بازسازی داعش و آزادسازی بیش از ۸ هزار زندانی داعشی که در بازداشتگاههای تحت کنترل نیروهای دمکراتیک سوریه نگهداری میشوند، انجام شده است. ژنرال اریک کوریلا، فرمانده سنتکام، تأکید کرد که آمریکا و متحدانش اجازه نخواهند داد داعش از وضعیت کنونی سوریه سوءاستفاده کند.
- سروه پورمحمدی برای اجرای حکم پنج سال حبس احضار شد
سروه پورمحمدی، مدرس زبان کُردی و عضو انجمن فرهنگی-اجتماعی «نوژین»، برای سپریکردن دوره محکومیت پنج سال حبس تعزیری، به زندان احضار شده است. بر اساس گزارش سازمان حقوق بشری هرانا ، این فعال زبان کردی در تاریخ ۱۹ فروردین ۱۴۰۴ احضاریهای از دادگاه انقلاب سنندج دریافت کرد که وی را موظف به معرفی خود برای اجرای حکم میکرد. پورمحمدی در ۹ بهمن ۱۴۰۱، در حالی که برای پیگیری وضعیت اعضای بازداشتی انجمن نوژین به دادگاه مراجعه کرده بود، توسط نیروهای امنیتی بازداشت و پس از ۱۶ روز با قرار وثیقه از کانون اصلاح و تربیت سنندج آزاد شد. پورمحمدی از فعالان فرهنگی در سنندج و از اعضای انجمن نوژین است که در زمینه ترویج زبان و فرهنگ کُردی فعالیت دارد. در مرحله بدوی، شعبه اول دادگاه انقلاب سنندج به ریاست قاضی کرمی، او را به اتهام «تشکیل گروه و دستهجات با هدف برهم زدن امنیت کشور» به ۱۰ سال حبس تعزیری محکوم کرده بود. این حکم پس از فرجامخواهی، در دادگاه تجدیدنظر استان کردستان بررسی و به پنج سال حبس کاهش یافت. رأی نهایی در پنجم آذر ۱۴۰۳ به وکلای خانم پورمحمدی، جوامیر عبداللهی و هیمن مجیدی، ابلاغ شد. روز گذشته، سروه پورمحمدی با انتشار ویدیویی در صفحه اینستاگرام خود، از احضار رسمی برای اجرای حکم، بدون اشاره به تاریخ دقیق معرفیاش به زندان خبر دادە بود. با اجرای حکم سروه پورمحمدی، پروندهاش وارد مرحله تازهای شده و نگرانیها درباره محدود شدن فضا برای فعالیتهای مدنی در کردستان بار دیگر مطرح شده است. با برخورد، تعطیلی و احکام حبس برای فعالان نهادهای مدنی، نهادهای امنیتی در سالهای اخیر فشارهای خود را بر اعضای انجمن نوژین وارد کردهاند. در مقابل، گروههای حقوق بشری با اشاره به ماهیت فعالیتهای این انجمن که در زمینه آموزش زبان مادری و مسائل فرهنگی تعریف میشود، برخوردهای امنیتی با آن را نگرانکننده دانستهاند.
- انقراض گونهها؛ اره کردن شاخهای که روی آن نشستهایم
منبع جهان در حالی با تبعات گرمایش زمین دستوپنجه نرم میکند که فاجعهای دیگر، خاموش اما به همان اندازه خطرناک، در جریان است؛ انقراض گسترده گونههای جانوری و گیاهی. ماتیاس گلاوبرشت، زیستشناس برجسته آلمانی، در کتاب جدید خود «مرگ خاموش طبیعت» هشدار میدهد که این بحران، پایههای تمدن بشری را تهدید میکند. چرا این موضوع کمتر مورد توجه قرار گرفته و چه اقداماتی برای مهار آن ضروری است؟ ماتیاس گلاوبرشت، استاد زیستتنوع جانوران در دانشگاه هامبورگ و مدیر علمی پروژه موزه طبیعت جدید هامبورگ (Evolutioneum)، در گفتوگویی با رسانه آلمانی تیآنلاین و در کتاب تازهمنتشرشدهاش «مرگ خاموش طبیعت: چگونه تنوع زیستی و خودمان را نجات دهیم» به موضوع بحران انقراض گونهها پرداخته است. او با استناد به ضربالمثل آلمانی «ما در حال اره کردن شاخهای هستیم که روی آن نشستهایم» [ترجمه آزادWir sägen am Ast, auf dem wir sitzen]، تأکید میکند که از دست دادن تنوع زیستی، مانند نابودی بیمهنامه حیاتی بشریت است. به گفته گلاوبرشت، گرچه تغییرات اقلیمی تهدیدی جدی برای تمدن بشری است، اما تمرکز صرف بر این موضوع و نادیده گرفتن انقراض گونهها، اشتباه بزرگی است. او میگوید: «حتی بدون تأثیر گرمایش زمین، گونههای جانوری و گیاهی بهصورت گستردهای در حال نابودی هستند.» او به مطالعهای اخیر اشاره میکند که نشان میدهد جمعیت صدها گونه پروانه در آمریکای شمالی طی دو دهه گذشته بیش از ٢٠ درصد کاهش یافته است. پروانهها، بهعنوان گردهافشانهای کلیدی مشابه زنبورهای وحشی، نقشی حیاتی در تولید غذا و حفظ اکوسیستمها دارند. کاهش آنها نشانهای از فروپاشی تدریجی اکوسیستمهاست که گلاوبرشت آن را «مرگ خاموش» مینامد. چرا تنوع زیستی برای حیات ما مهم است؟ گلاوبرشت تنوع زیستی را «بیمهنامه حیات» بشر توصیف میکند. اکوسیستمهای سالم، غذا، آب تمیز، هوای قابل تنفس، خاک حاصلخیز و حتی سلامت جسمی و روانی ما را تأمین میکنند. او تأکید میکند: «بدون اکوسیستمهایی که در طول میلیونها سال تکامل شکل گرفتهاند، زمین دیگر خانهای امن برای انسان نخواهد بود.» به گفته او، حفاظت از تنوع زیستی صرفاً یک علاقه علمی یا وظیفه فعالان محیطزیست نیست، بلکه به بقای هر فرد روی زمین وابسته است. بر اساس گزارش ارزیابی جهانی تنوع زیستی و خدمات اکوسیستمی (IPBES)، تا یک میلیون گونه جانوری و گیاهی در معرض خطر انقراض قرار دارند. گلاوبرشت این رقم را حتی تا دو میلیون گونه در دهههای آینده تخمین میزند. او اکوسیستمها را به یک پل معلق تشبیه میکند: «میتوانید چند کابل را جدا کنید و پل همچنان پابرجا بماند، اما اگر بیش از حد کابلها را حذف کنید، کل ساختار فرو میریزد.» این فرآیند در ابتدا نامحسوس است، مشابه علائم اولیه بیماری در بدن انسان که اغلب نادیده گرفته میشوند، اما با گذر زمان، پیامدها غیرقابلجبران میشوند. چرا تلاشهای حفاظتی ناکافیاند؟ گلاوبرشت معتقد است که تلاشهای کنونی برای حفاظت از گونهها اغلب بهجای تمرکز بر اکوسیستمها، بر گونههای کاریزماتیک مانند ببر، پاندا، فیل یا خرس قطبی متمرکز شده است. او وضعیت ببرها را مثال میزند: اگرچه این گونه به دلیل پرورش در باغوحشها و مجموعههای خصوصی از انقراض کامل نجات یافته، اما در زیستگاههای طبیعی خود عملاً نقش اکولوژیکیاش را از دست داده است. او میگوید: «جمعیت ببرها در طبیعت از صد هزار به حدود چهار هزار راس کاهش یافته، اما تعداد بیشتری از آنها در خانههای خصوصی در آمریکا نگهداری میشوند. این حفاظت ظاهری است و به حفظ تنوع زیستی واقعی کمکی نمیکند.» او همچنین از کمبود حمایت برای تحقیقات زیستتنوع انتقاد میکند. در حالی که علوم مرتبط با تغییرات اقلیمی از بودجههای کلان برخوردارند، تحقیقات زیستتنوع با کمبود شدید منابع مالی و انسانی مواجه است. گلاوبرشت زیستشناسان را «بیوناتها» (در مقابل فضانوردان) مینامد و میگوید: «ما برای جستوجوی حیات فرازمینی میلیاردها دلار هزینه میکنیم، اما گونههایی روی زمین از بین میروند که حتی از وجودشان خبر نداریم.» او اشاره میکند که: از حدود هشت میلیون گونه تخمینی روی زمین، تنها دو میلیون گونه شناسایی شدهاند و حفاظت تنها برای ۱۶۰ هزار گونه در نظر گرفته شده است. این در حالی است که گونههای ناشناخته ممکن است کلید حل مشکلات آینده، مانند توسعه داروها یا بهبود کشاورزی، باشند. انتقاد از اولویتهای مالی و رویاهای فضایی گلاوبرشت انتقاد تندی از سرمایهگذاریهای کلان در پروژههای فضایی دارد، بهویژه ایدههای ایلان ماسک برای مستعمرهسازی مریخ. او این ایده را «توهمی پوچ» میخواند و میگوید: «هر زیستشناس تکاملی میتواند تأیید کند که انسان نمیتواند بهصورت پایدار در مریخ یا هر سیاره دیگری زندگی کند.» او به هزینههای هنگفت پروژههایی مانند سقوط برنامهریزیشده ایستگاه فضایی بینالمللی (با برآورد یک میلیارد دلار) اشاره میکند و میافزاید: «در حالی که این مبالغ صرف پروژههای فضایی میشوند، درخواستهای بودجه برای تحقیقات زیستتنوع به دلیل کمبود منابع رد میشوند.» گلاوبرشت ایده تبدیل انسان به یک «گونه چندسیارهای» را غیرواقعی میداند و افرادی مانند ماسک و جف بزوس را «رؤیافروشان مدرن» مینامد. او میگوید: «فاصله نزدیکترین سیاره فراخورشیدی، پروکسیما قنطورس ب، چهار سال نوری است. این یعنی ۹.۴۶ تریلیون کیلومتر. فکر کردن به زندگی در چنین جایی، در حالی که زمین را نابود میکنیم، کاملاً غیرمنطقی است.» او تأکید میکند که بهجای فرار از زمین، باید منابع خود را صرف نجات آن کنیم. پس با این وجود چه باید کرد و چارە چیست؟ گلاوبرشت خواستار بازنگری اساسی در سیاستها، اقتصاد و رفتارهای اجتماعی است. او پیشنهاد میدهد که مناطق حفاظتشده باید گستردهتر شوند و از طریق «کریدورهای سبز» به هم متصل شوند تا گونهها بتوانند بهطور طبیعی مهاجرت کنند و تنوع ژنتیکی خود را حفظ کنند. او همچنین بر لزوم توقف روشهای مخرب مانند ماهیگیری با تورهای کفروب در مناطق حفاظتشدهای مانند دریای وادن تأکید میکند. به گفته او، این روشها زیستگاههای حساس را تخریب میکنند و حتی در مناطق حفاظتشده، طبیعت را به خطر میاندازند. او خواستار گفتوگوی گسترده اجتماعی است: «ما باید درباره نحوه استفاده از منابع زمین بحث کنیم. آیا میخواهیم به غارت طبیعت ادامه دهیم؟ گلاوبرشت معتقد است که تغییر در الگوهای مصرف، کاهش استفاده از زمین برای کشاورزی صنعتی، توقف سمپاشی و کوددهی بیش از حد، و حمایت از بازسازی طبیعت (renaturation) از اقدامات کلیدی برای کاهش فشار بر اکوسیستمهاست. او همچنین به موضوع استفاده از زمین اشاره میکند و میگوید: «تغییر کاربری زمین توسط انسان، مانند تبدیل جنگلها به زمینهای کشاورزی یا نصب توربینهای بادی و پنلهای خورشیدی، اصلیترین عامل انقراض گونههاست، حتی بیشتر از تغییرات اقلیمی.» گلاوبرشت هشدار میدهد که با رشد جمعیت جهانی به هشت میلیارد نفر و افزایش تقاضا برای غذا و انرژی، فشار بر طبیعت در دهههای آینده تشدید خواهد شد. او میافزاید: «ما در دورهای هستیم که به آن "شتاب بزرگ" میگویند. مصرف آب، انرژی، کاغذ، انتشار کربن و جمعیت همگی در حال افزایش است. ما بیش از حد توان زمین زندگی میکنیم و باید خودخواهی خود را نسبت به دیگر گونهها کاهش دهیم.» بحران انقراض گونهها از دهههای گذشته مورد توجه دانشمندان قرار گرفته است. کنفرانس سازمان ملل در استکهلم (١٩٧٢) برای اولین بار مسائل زیستمحیطی را در سطح جهانی مطرح کرد. گزارش «حدود رشد» (Limits to Growth) و کنوانسیون تنوع زیستی (CBD) بر اهمیت حفاظت از گونهها تأکید کردند. گزارش IPBES در سال ٢٠١٩ نشان داد که نرخ انقراض گونهها ١٠ تا ١٠٠ برابر سریعتر از میانگین طبیعی است و تا یک میلیون گونه در معرض خطر قرار دارند. آتش سوزی کانزاس تحقیقات اخیر، مانند مقالهای در م جله Nature (٢٠٢٣) ، کاهش شدید جمعیت حشرات، از جمله گردهافشانهایی مانند پروانهها و زنبورها، را تأیید کرده است. این کاهش نهتنها بر تولید غذا، بلکه بر زنجیرههای غذایی و سلامت خاک تأثیر میگذارد. بهعنوان مثال، مطالعهای در "Proceedings ofthe National Academy of Sciences" (٢٠٢۴) نشان داد که کاهش حشرات گردهافشان میتواند تا ۵۰ درصد بهرهوری کشاورزی را در برخی مناطق کاهش دهد. در همین حال، ایدههای جاهطلبانهای مانند مستعمرهسازی مریخ، که توسط افرادی مانند ایلان ماسک مطرح شده، انتقادهایی را برانگیخته است. دانشمندانی مانند گلاوبرشت معتقدند که این ایدهها، در حالی که منابع عظیمی مصرف میکنند، از مسائل واقعی زمین غافل میمانند. انقراض گونهها، که گلاوبرشت آن را «مرگ خاموش» مینامد، چالشی به همان اندازه جدی تغییرات اقلیمی است. این بحران نیازمند توجه فوری، سرمایهگذاری در تحقیقات زیستتنوع، بازنگری در سیاستهای حفاظتی و تغییر در رفتارهای اجتماعی و اقتصادی است. در حالی که رویاهای فضایی ممکن است جذاب به نظر برسند، نجات سیاره ما باید اولویت اصلی باشد. ما نمیتوانیم از زمین فرار کنیم، اما میتوانیم آن را نجات دهیم. اگرچه انسان بهعنوان گونهای شاید منقرض نشود، اما تمدن بشری در خطر است، مگر اینکه تصمیمهای عاقلانهای برای حفاظت از طبیعت بگیریم. او با خوشبینی محتاطانهای میافزاید: «ما موجوداتی عقلانی هستیم و میتوانیم اشتباهات گذشته را جبران کنیم، به شرطی که اکنون اقدام کنیم.»
- پدیدە نوین رحم جایگزین در ایران با چالشهای حقوقی و فرهنگی مواجە است
در میان شیوههای درمان ناباروری، رحم جایگزین بهعنوان یکی از گزینههای مدنظر بسیاری از زوجهای نابارور مطرح شده است. این روش، که در آن جنین والدین در رحم زن دیگری پرورش مییابد، در ایران با استقبال مواجه شده است. با این حال، چالشهای حقوقی، فرهنگی و فقهی مختلفی همچنان در مسیر گسترش آن وجود دارد. رحم جایگزین (Surrogacy) یکی از روشهای درمان ناباروری است که در حوزه پزشکی بهعنوان یکی از تکنیکهای تولیدمثل با کمک فناوری (MAP) شناخته میشود. در این روش، جنین حاصل از ترکیب تخمک و اسپرم والدین ژنتیکی، در رحم شخص ثالث که از او با عنوان "مادر جایگزین" یاد میشود، پرورش مییابد. این روش بهویژه برای زنانی که به دلایل پزشکی از جمله بیماریهای رحمی، جراحیهای پیشین یا ناتوانیهای فیزیولوژیکی امکان بارداری ندارند، گزینهای کارآمد به شمار میآید. در ایران، بسیاری از پزشکان متخصص باروری و تولیدمثل، رحم جایگزین را راهکاری علمی، اخلاقی و انسانی برای حل مشکلات ناباروری زوجها میدانند. با این حال، اجرای آن منوط به رعایت دقیق ضوابط قانونی، پزشکی و اخلاقی است. دکتر محمدمهدی آخوندی، بنیانگذار پژوهشگاه فنآوریهای نوین علوم زیستی ابنسینا، در اینباره تأکید دارد کە اگر فرآیند رحم جایگزین با نظارتهای اخلاقی، حقوقی و تخصصی انجام شود، میتواند بهعنوان روشی انسانی برای درمان ناباروری در نظر گرفته شود. بررسی ابعاد روانی، اجتماعی و جسمانی مادران جایگزین فرآیند اجاره رحم، همانند هر بارداری طبیعی، با خطرات جسمی همراه است. زنانی که نقش مادر جایگزین را میپذیرند، در معرض خطراتی مانند خونریزی، گرفتگی عضلات و عفونتهای مرتبط با بارداری و درمانهای باروری از جمله لقاح خارج رحمی (IVF) قرار دارند. این عوارض، بخشی از روند طبیعی بارداری هستند، اما به دلیل شرایط خاص مادر جایگزین بودن، نگرانیهای مضاعفی برای سلامت جسمی این افراد ایجاد میشود. از سوی دیگر، مطالعات مختلف نشان دادهاند که این فرآیند میتواند از نظر روانی نیز چالشبرانگیز باشد. تولد کودک برای مادر جایگزین و تحویل او به خانواده متقاضی، تجربهای احساسی و استرسآور است که در مواردی ممکن است به افسردگی پس از زایمان منجر شود. با این حال، بیشتر تحقیقات علمی و روانشناختی نشان دادهاند که در اغلب موارد، مادران جایگزین از نظر روانی در وضعیت پایدار قرار دارند و آسیب جدیای تجربه نمیکنند. همچنین نتایج مطالعات بیانگر آن است که کودکان متولدشده از این طریق، در مقایسه با سایر کودکان، تفاوت روانشناختی یا اجتماعی چشمگیری ندارند. اکثر مادران جایگزین در ایران خود دارای فرزند بوده و با مشکلات بارداری آشنایی کامل دارند. این آگاهی میتواند باعث شود تصمیم آنها آگاهانهتر باشد. اما آنچه در اغلب موارد بهعنوان انگیزه اصلی آنها مطرح میشود، نیاز مالی است. بهویژه در میان زنان مطلقه یا زنان متأهلی که با فشارهای اقتصادی مواجهاند، رحم جایگزین راهی برای تأمین معیشت خانواده تلقی میشود. این در حالی است که انگیزههای غیرمالی نیز در برخی موارد گزارش شدهاند، از جمله احساس کمک به دیگران یا همدلی با درد ناباروری زوجها. چالشهای حقوقی و فرهنگی رحم جایگزین در ایران از منظر دیدگاههای فمینیستی، فرآیند مادر جایگزین شدن با نقدهای جدی همراه است. منتقدان معتقدند این روند، زنان را به ابزاری برای تولیدمثل تبدیل میکند و سبب کالایی شدن بدن زن و حتی کودک میشود. به باور آنان، ظرفیت باروری زنان در فرآیند رحم جایگزین به بخشی از معاملات مالی و جنسیتی بدل شده است. بهویژه در مواردی که جنین به هر دلیل سقط میشود، هزینه خدمات مادر جایگزین بهطور کامل پرداخت نمیشود و این مسئله منجر به تضییع حقوق زن میگردد. نابرابری در قدرت چانهزنی بین خانواده متقاضی و مادر جایگزین نیز یکی دیگر از دغدغههای مطرحشده در این حوزه است. در اغلب موارد، زنان با وضعیت اقتصادی ضعیفتر وارد قراردادهایی میشوند که ممکن است بهطور کامل از حقوق آنها حمایت نکند و همین امر، بر نگرانیهای اخلاقی این روند میافزاید. از سوی دیگر، جامعه ایران به دلیل ساختارهای فرهنگی و ارزشی خاص، پذیرش عمومی گستردهای نسبت به پدیده رحم جایگزین ندارد. بسیاری از مادران جایگزین، به دلیل ترس از قضاوت اجتماعی، ترجیح میدهند این اقدام را مخفیانه انجام دهند و پس از تحویل نوزاد، بدون اطلاع اطرافیان به زندگی عادی خود بازگردند. این نگاه منفی اجتماعی، یکی از موانع اصلی در مسیر گسترش رسمی و شفاف این روش در کشور است. از لحاظ حقوقی نیز، قوانین موجود پاسخگوی تمام ابعاد این پدیده نیست. هرچند در سال ۱۳۸۲ مجلس شورای اسلامی طرحی را با عنوان "نحوه اهدای جنین به زوجین نابارور" تصویب کرد که در سال بعد توسط شورای نگهبان تأیید شد، اما این قانون بهطور خاص به موضوع رحم جایگزین نمیپردازد و همچنان خلأهای جدی در این حوزه وجود دارد. برای مثال، اداره ثبت احوال هنگام ثبت نام نوزاد، مادر زایمانکننده را بهعنوان مادر قانونی کودک میشناسد، چرا که بیمارستان نیز او را بر اساس واقعیت زایمان بهعنوان مادر معرفی میکند. در مراکزی که خدمات رحم جایگزین ارائه میدهند، برای حل این مشکل، در مواردی نام مادر بیولوژیکی بهصورت غیرقانونی جایگزین میشود که خود موجب بروز مشکلات حقوقی و قانونی بعدی میگردد. موضع فقهی؛ اختلافنظر در مسیر اجماع از منظر فقهی، به دلیل نوظهور بودن پدیده رحم جایگزین، منابع و مستندات کافی برای ارجاع مستقیم فقها وجود ندارد. همین امر موجب شده تا دیدگاهها در میان مراجع تقلید متفاوت باشد. با این حال، بسیاری از مقامات دینی ایران کە تلاش دارند در تمام حوزەهای زندگی انسانی دخالت نمایند ، با رعایت حدود شرعی، این روش را جایز میدانند. برای نمونه، آیتالله سیستانی و آیتالله مکارم شیرازی در پاسخ به استفتائات مربوطه، بیان داشتهاند که انجام عمل رحم جایگزین «فینفسه اشکالی ندارد»، به شرط آنکه چارچوبهای شرعی رعایت شود. این موضعگیریها نشاندهنده امکان تطبیق نسبی این روش با مبانی فقهی است، گرچه همچنان فضای لازم برای رسیدن به اجماع کامل وجود ندارد. پدیده رحم جایگزین، در تقاطع پزشکی، اخلاق، حقوق، جامعه قرار دارد؛ مسیری پیچیده که نیازمند تنظیمگری دقیق، قانونگذاری جامع و گفتوگوی اجتماعی گسترده است. در حالیکه تجربیات موفق بسیاری در زمینه تولد کودکان سالم و رضایت مادران جایگزین گزارش شده، چالشهای قانونی، فرهنگی و روانی هنوز بهطور کامل مرتفع نشدهاند. برای آنکه این روش بهشیوهای پایدار، انسانی و عادلانه به کار گرفته شود، ضروری است نهادهای قانونگذار، مراجع فقهی، جامعه پزشکی و نهادهای مدنی در تعامل و همافزایی، راهحلهایی مبتنی بر عدالت، حمایت و احترام به کرامت انسانی تدوین کنند. تنها در این صورت است که رحم جایگزین میتواند بهعنوان یک راهحل واقعی و پایدار برای درمان ناباروری در ایران جایگاه خود را تثبیت کند
- پهبادهای طراحی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و تولید کرملین؛ معادلات امنیتی را تغییر می دهند
در سالهای اخیر، جمهوری اسلامی ایران با تمرکز بر توسعه و تولید پهپادهای یکبارمصرف، بهویژه مدلهای شاهد-۱۳۶ و شاهد-۱۳۱، جایگاه خود را بهعنوان یک بازیگر تأثیرگذار در بازار جهانی تسلیحات تثبیت کرده است. این راهبرد، بخشی از تلاشهای تهران برای کاهش وابستگی نظامی و مقابله با فشارهای خارجی محسوب میشود؛ تلاشی که نهتنها بُعد دفاعی دارد، بلکه ابعاد دیپلماتیک و ژئوپلیتیکی آن نیز قابلتوجه است. همکاری فزاینده سپاه پاسداران با روسیه در زمینه انتقال فناوری پهپادی، یکی از نشانههای آشکار این استراتژی است. از سال ۲۰۲۲، این همکاری با صادرات پهپادهای شاهد به روسیه آغاز شد و بهمرور ابعاد گستردهتری یافت؛ از جمله انتقال دانش فنی و راهاندازی خطوط تولید مشترک. برخی تحلیلها این همکاری را در راستای تلاش تهران برای دستیابی به تسلیحات پیشرفته روسی، از جمله جنگندههای سوخو-۳۵ و سامانههای دفاع هوایی اس-۴۰۰، ارزیابی میکنند؛ اقدامی که میتواند توان نظامی جمهوری اسلامی را در شرایط تحریمی و همچنین خطر بالقوه حمله ایالات متحده و اسرائیل تقویت کند. همزمان، سپاه پاسداران برای بازتعریف جایگاه منطقهای خود، مسیرهای جدیدی را پی گرفته است. تضعیف حضور تهران در سوریه پس از تحولات سیاسی و کاهش نفوذش در لبنان، جمهوری اسلامی را به سوی بازیابی نفوذ در جغرافیاهای جایگزین سوق داده است. در این میان، سودان بهعنوان یکی از اهداف جدید مطرح شده است. گ زارشهای رسانهای مانند المانیتور از توافقهایی میان تهران و ارتش سودان حکایت دارند که بر اساس آن، جمهوری اسلامی ایران در ازای دسترسی به بندر استراتژیک پورت سودان در دریای سرخ، پهپادهای شاهد و سامانههای پدافندی در اختیار ارتش این کشور قرار داده است. این همکاری، از منظر راهبردی به تهران کمک میکند که خطوط ارتباطی خود با متحدان منطقهای چون حوثیهای یمن و حزبالله لبنان را حفظ کند. جنگ از راه دور: روسیه و پهپادهای بومیشده روسیه با بهرهگیری از فناوری انتقالیافته از سوی سپاه پاسداران و توسعه داخلی، بهصورت فزایندهای از پهپادهای شاهد در جنگ اوکراین استفاده کرده است. طبق گزارش مؤسسه بینالمللی مطالعات استراتژیک (IISS) ، منتشرشده در ۱۱ آوریل ۲۰۲۵، تعداد حملات پهپادی روسیه از ۲۳۰۰ در نوامبر ۲۰۲۴ به ۲۶۹۶ در ژانویه ۲۰۲۵ افزایش یافته است. این جهش ناشی از افزایش ظرفیت تولید در تأسیسات آلابوگا و ایژفسک بوده است؛ جایی که خطوط تولید گسترش یافته و به سامانههای محافظتی ضدپهپاد مجهز شدهاند. در ایژفسک، شرکت IEMZ Kupol با استفاده از موتورهای چینی، نسخهای از شاهد-۱۳۶ با نام Geran-2 را تولید میکند. علاوه بر این مدل، روسیه در حال توسعه پهپادهای انتحاری دیگری است که فناوری آنها از سوی جمهوری اسلامی ایران یا منابع دیگر نظیر اسرائیل الهام گرفته شده است. این پهپادها از سامانههای فیبر نوری برای هدایت استفاده میکنند، که باعث کاهش آسیبپذیری در برابر جنگ الکترونیکی شده و بر پدافند هوایی اوکراین فشار مضاعف وارد کرده است. در پاسخ، اوکراین با بهکارگیری شبکههای صوتی هشدار سریع، سامانههای جمینگ و تیمهای سیار ضدپهپاد، تلاش کرده است تا حملات را مهار کند؛ اما کمبود تسلیحات پیشرفته و ضعف زیرساختی، توان این کشور را در مقابله با پهپادهای فیبر نوری محدود کرده است. روسیه همچنین پهپادهای فریبدهندهای نظیر Gerbera و Parodiya را بهکار گرفته است که سامانههای پدافندی را سردرگم میکنند. البته، وابستگی به قطعات چینی کیفیت پایین، همچنان یکی از نقاط ضعف این روند تولیدی باقی مانده است. نبرد در میدان تولید: پایان بازی یا آغاز یک مسیر تازه؟ با وجود موفقیتهای نسبی، محدودیتهای فناورانه و فشار تحریمهای بینالمللی همچنان چالشی جدی برای دو متحد باقی مانده است. گزارشهای مؤسسه RUSI نشان میدهند که کمبود مهماتی مانند گلولههای ۱۵۲ میلیمتری ممکن است تا پایان ۲۰۲۵ شدت حملات روسیه را محدود کند. در این میان، همکاری با کشورهایی چون جمهوری اسلامی ایران و کره شمالی، بخشی از نیازهای تسلیحاتی را از مسیرهای غیررسمی جبران کرده است. ظهور پهپادهای ارزانقیمت اما مؤثر، نهتنها صحنه جنگ در اوکراین، بلکه موازنه قدرت در خاورمیانه و حتی صحنه بینالمللی را نیز دگرگون کرده است. راهبرد سپاه پاسداران، که ترکیبی از تولید نظامی، انتقال فناوری و استفاده از ظرفیتهای منطقهای مانند سودان است، به تهران این امکان را داده که حتی در شرایط انزوای بینالمللی، جایگاه خود را بهعنوان یک بازیگر غیرقابلچشمپوشی حفظ کند. در نهایت، اگر جمهوری اسلامی و متحدانش بتوانند از چالشهای صنعتی و ژئوپلیتیکی عبور کنند، ممکن است پهپادهایی مانند شاهد به ابزارهایی تعیینکننده در جنگهای آینده تبدیل شوند—ابزاری که معادلات امنیتی جهانی را بازنویسی خواهند کرد
- نرگس محمدی: جمهوری اسلامی جنایتکار علیه منزلت انسانهاست
نرگس محمدی، فعال حقوق بشر و برنده جایزه صلح نوبل ۲۰۲۳، در اولین مصاحبه فارسیزبان خود پس از مرخصی موقت از زندان اوین، در گفتوگو با برنامه «سیما ثابت» در پلتفرم پالسمدیا، برای اولین از لحظهای سخن گفت که خبر دریافت جایزه نوبل صلح را پشت میلههای زندان اوین شنید. او همچنین جمهوری اسلامی را به دلیل نقض گسترده حقوق بشر به شدت محکوم کرد. نرگس محمدی برندە جایزە نوبل و فعال حقوقبشر در گفتوگوی خود با سیما ثابت در پلتفرم پالسمدیا کە روز ٢٧ فروردین (١٧ آپریل) در شبکه اجتماعی یوتیوب منتشر شد، اظهار داشت: «وقتی خبر را در زندان شنیدم، احساس کردم این جایزه نه فقط برای من، بلکه برای همه مردم ایران، بهویژه زنان شجاع، است که با مقاومت بیوقفه خود در برابر سرکوب، آیندهای آزاد را رقم میزنند.» محمدی این جایزه را نه تنها افتخاری شخصی، بلکه نمادی از بهرسمیت شناختن جهانی جنبش «زن، زندگی، آزادی» توصیف کرد. او با تأکید بر اهمیت این جنبش گفت: «این افتخار چشمگیر شاهدی است ماندگار بر تلاش مدنی و صلحآمیز من و همه مبارزانی که برای ایجاد تغییر و آزادی در ایران جانفشانی کردهاند.» وی جایزه نوبل را متعلق به «مبارزان بیصدا» دانست؛ کسانی که در سلولهای انفرادی زندانها، دور از چشم جهان، جان خود را از دست دادهاند. محمدی با لحنی احساسی افزود: «این جایزه برای تمام زنان و مردانی است که عاشقانه برای حفظ ایران، سرزمینمان، فرهنگمان و انسان بودنمان جنگیدند. این جایزه برای هر دختری است که با موهای باز در برابر سیاهپوشان مسلح ایستاد و برای هر مادری که در سکوت، رنج فرزندانش را به دوش کشید.» محمدی تأکید کرد که دریافت این جایزه در زندان، اراده او را برای ادامه مبارزه تقویت کرده است. او گفت: دریافت جایزه نوبل مرا مقاومتر، باارادهتر و امیدوارتر کرده و پیروزی را نزدیک میبینم. این جایزه نشان داد که جهان صدای مردم ایران را شنیده و ما تنها نیستیم. وقتی خبر در زندان پخش شد، زنان زندانی با شادی و اشک به من تبریک گفتند. این جایزه به همه ما امید داد که مبارزهمان دیده شده و روزی به ثمر خواهد نشست. این برنده جایزه صلح نوبل همچنین به نقش تاریخی زنان در مبارزه برای آزادی اشاره کرد و جنبش «زن، زندگی، آزادی» را «نقطه عطفی در تاریخ ایران» خواند. محمدی اظهار داشت: جنبش زن، زندگی آزادی نشان داد که زنان نه تنها قربانی سرکوب نیستند، بلکه پیشگامان تغییرند. جایزه نوبل مهر تأییدی بر این حقیقت است که زنان ایران قلب تپنده مبارزه برای دموکراسی و برابریاند. محمدی، که از سال ۱۳۸۹ به دلیل فعالیتهای حقوق بشری بارها بازداشت و به ۳۱ سال زندان و ۱۵۴ ضربه شلاق محکوم شده، این جایزه را انگیزهای برای ادامه مقاومت خود دانست. سیاست هستەای جمهوری اسلامی در تضاد با منافع مردم است این فعال حقوقبشر همچنین سیاستهای اتمی جمهوری اسلامی را به شدت مورد انتقاد قرار داد و دستیابی این رژیم به تسلیحات هستهای را تهدیدی برای مردم ایران دانست. او اظهار داشت: «پروژه هستهای، حکومتی است و هیچ سودی برای مردم ندارد.» وی خواستار توقف این برنامه شد و آن را در تضاد با منافع ملی ایران خواند. محمدی در ادامە با صراحت اظهار داشت: من جمهوری اسلامی را یک جنایتکار میدانم، جنایتی علیه منزلت انسانها که هرگز بخشیده نخواهد شد. در بخش دیگری از این گفتگو، محمدی نظام جمهوری اسلامی ایران را ضدزن و بیگانه با مردم ایران توصیف کرد و افزود: «بقای این حکومت برای مردم تاوان سنگینی دارد. برای زندگی باید از جمهوری اسلامی گذر و برای گذار تلاش کرد.» محمدی در بخش دیگری از گفتەهایش بدون اشارە بە جریان خاصی با انتقاد از اختلافات میان گروههای اپوزیسیون، گفت: «برخی، اپوزیسیونِ اپوزیسیون شدهاند و این به بقای جمهوری اسلامی کمک میکند.» او بر لزوم وحدت برای تحقق دموکراسی تأکید کرد و افزود: «اگر اپوزیسیون نتواند دور یک میز بنشیند، نمیتواند نقش خود را در گذار از استبداد به دموکراسی ایفا کند.» محمدی با اشاره به تکثر موجود در ایران، اصل "گفتوگو" را بخش کلیدی مبارزه دانست. وضعیت وخیم زندانیان سیاسی؛ وریشه مرادی و زینب جلالیان محمدی در بخش دیگری از گفتگوی خود به وضعیت بحرانی زندانیان سیاسی، بهویژه وریشه مرادی و زینب جلالیان، اشاره کردە و اظهار داشت: وریشه مرادی، زندانی سیاسی کرد، به دلیل ترکشهای باقیمانده از زخمهای ناشی از مبارزه با داعش دچار خونریزی داخلی است و از درمان محروم شده است. همچنین زینب جلالیان در خطر از دست دادن بینایی قرار دارد. محمدی هشدار داد که فاطمه سپهری و راحله راحمیپور نیز به دلیل بیماریهای جدی در شرایط خطرناکی به سر میبرند. او از جامعه جهانی خواست برای رسیدگی فوری به وضعیت پزشکی این زندانیان اقدام کند و تبعیض علیه زنان ایران را بهعنوان «جنایت» به رسمیت بشناسد. محمدی، که از سال ۱۳۸۹ به دلیل فعالیتهای حقوق بشری بارها بازداشت شده، در مجموع به ۳۱ سال زندان و ۱۵۴ ضربه شلاق محکوم شده است. او پس از عمل جراحی زانو در دسامبر ۲۰۲۴ بهطور موقت آزاد شد، اما مقامات زندان برای بازگشت او فشار وارد کردهاند، در حالی که پزشکی قانونی با تمدید مرخصی به دلایل پزشکی موافقت کرده اس
- اعدام دستکم ۲۰ زندانی بلوچ در ایران؛ نگرانیها درباره دادرسی منصفانه در ایران را دامن می زند
سازمان عفو بینالملل ضمن اعلام نگرانی از اعدام دست کم ٢٠ زندانی از اقلیت بلوچ در ایران، نسبت بە برگزاری دادرسی های منصفانە در ایران هشدار دادە است. سازمان عفو بین الملل، روز گذشتە ضمن ابراز نگرانی خود از اجرای احکام اعدام دست کم ٢٠ زندانی بلوچ، نسبت بە عدم برگزاری دادگاههای منصفانە برای این زندانیان هشدار داد. این سازمان با انتشار نگرانیهای خود در شبکە ایکس اعلام نمود بسیاری از زندانیان بلوچ پس از محاکمههای ناعادلانه در دادگاههای انقلاب و با اتهاماتی مربوط به مواد مخدر به اعدام محکوم شدهاند. عفو بینالملل اعلام کرده که این احکام در شرایطی صادر شده است که زندانیان از دسترسی به روند قضایی منصفانه محروم بودهاند. تمرکز احکام اعدام بر اقلیتهای قومی در سالهای اخیر، آمار اعدامها در ایران همواره در سطحی بالا قرار داشته و بهویژه اقلیتهای اتنیکی و مذهبی، از جمله جامعه بلوچ، سهم قابل توجهی از این اعدامها را به خود اختصاص دادهاند. بر اساس گزارشهای عفو بینالملل ، ایران در سالهای گذشته یکی از سه کشور اول جهان از نظر تعداد اعدامها بوده است. تنها در سال ۲۰۲۳، بیش از ۵۰۰ مورد اعدام ثبت شده که ۱۱۷ مورد از آنها متعلق به شهروندان بلوچ بوده است، در حالیکه این اقلیت کمتر از ۵ درصد جمعیت کشور را تشکیل میدهد. جامعه بلوچ ایران سالهاست که با چالشهایی در زمینههای اقتصادی، آموزشی و حقوقی روبهروست. در چنین بستری، تمرکز مجازاتهای سنگین، از جمله اعدام، بر این جمعیت، از سوی برخی نهادهای حقوق بشری به عنوان بازتابی از نابرابری در نظام قضایی کشور تفسیر شده است. برخی کارشناسان هشدار دادهاند که استفاده گسترده از مجازات اعدام علیه این گروه، میتواند شکافهای قومی و بیاعتمادی به نهادهای رسمی را افزایش دهد. واکنشها و استناد به اسناد بینالمللی سازمان عفو بینالملل در بیانیهای اعلام کرده است که روند دادرسی در پروندههای مربوط به زندانیان بلوچ، بهویژه آنهایی که به اتهامات مواد مخدر محکوم شدهاند، ناقض استانداردهای بینالمللی دادرسی عادلانه بوده است. این سازمان همچنین از دولت ایران خواسته است تا فوراً اجرای احکام اعدام را متوقف کند و اصلاحاتی در نظام قضایی اعمال نماید. از سوی دیگر، برخی خانوادههای زندانیان اعدامشده نیز با انتشار ویدیوها و نامههایی در شبکههای اجتماعی، نسبت به روند بازداشت و اجرای حکم اعتراض کردهاند. کارشناسان حقوق بشر با استناد به میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی، تأکید کردهاند که اجرای احکام اعدام در جرائم غیرخشونتآمیز از جمله موارد مربوط به مواد مخدر، با تفسیر کمیته حقوق بشر سازمان ملل همخوانی ندارد.