top of page
Asset 240.png

آخرین خبرها

بیشتر بخوانید

کُردها در ایران در فقدان وفاق در تقاطع دشواری قرار دارند

  • Writer: Arena Website
    Arena Website
  • Jul 7
  • 4 min read

Updated: Jul 8

ree

نویسنده: کمال چومانی روزنامه‌نگار، میدل ایست فوروم

مترجم: کاوه فاتحی


با وجودتوافق عمومی میان کُردها در ایران حول ضرورت برچیدن رژیم جمهوری اسلامی، آنها همچنان دردستیابی به سیاستی واحد و جامع برای آینده ناکام مانده‌اند. این شکاف در رهبری سیاسی کُردها به چرخه‌ای مزمن و تکراری که توده‌های مردم کُرد به‌شدت خواهان عبور از آن هستند منجر شدە است. اما بسیاری از رهبران کُرد خود دربازتولید آن نقش دارند.


بخشی ازکُردها، جنگ کنونی را فرصتی تاریخی تلقی می‌کنند؛ در حالی که گروهی دیگر، با تکیه بر درک عمیق‌تری از شکنندگی اوضاع، نسبت به احتمال سرکوب خونین و بی‌رحمانه توسط رژیم هشدار می‌دهند.

حافظۀ تاریخی کردها هنوز از زخم‌های جنگ ایران و عراق (۱۳۵۹–۱۳۶۷) التیام نیافته است. از سوی دیگر، بدبینی نسبت به شعارهای حمایتی اسرائیل، که فراتراز کمک‌های محدودی به ملامصطفی بارزانی در دهۀ ۱۹۶۰ هرگز منجر به پشتیبانی عملی و راهبردی نشد، همچنان پابرجاست.

کُردها با دقت تحولات واشنگتن را رصد می‌کنند و به خوبی می‌دانند که تغییر رژیم هنوز از اولویت‌های رسمی کاخ سفید نیست. 

بخش قابل توجهی از کُردهای کُردستان ایران و همچنین گروه‌های مسلح مخالف رژیم نسبت به شخصیت‌هایی چون رضا پهلوی، فرزند آخرین شاه ایران کە در میان بخشی از اپوزیسیون ایرانی خارج نشین مطرح است، بدبین‌‌اند و اعتمادی به او ندارند.

در فضایی که چشم‌انداز آینده مبهم و غیرقابل پیش‌بینی به نظر می‌آید، حرکت به سوی تغییر نیز پیچیده و همراه باهزینه‌های گزاف است.


با این‌ حال، مسئلەای بنیادین در میان کُردها فقدان وحدت است. در نبودِ اجماع و وحدت، بسیاری از کُردها از تکرار تراژدی جنگ داخلی در کُردستان ایران بیم دارند؛ تجربه‌ای تلخ که در دهه ۱۹۹۰، میان حزب دموکرات کردستان عراق (پ‌د‌ک) به رهبری مسعود بارزانی و اتحادیۀ میهنی کردستان (ی‌‌ن‌ک) به رهبری جلال طالبانی، در اقلیم کردستان عراق به وقوع پیوست و هزینه‌های جبران‌ناپذیری بر مردم تحمیل کرد.


با پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری سال۲۰۱۶، گروه‌های اپوزیسیون کُرد مخالف جمهوری اسلامی امیدوار بودند که ایالات متحده اقدامی نظامی علیه تهران انجام دهد. در آن مقطع، لحن ستیزجویانه و تهاجمی ترامپ فضایی برای تحرکات جدید گشود.


احزاب سنتی کُرد- از جمله حزب دموکرات کُردستان ایران و حزب کومله کُردستان ایران- بار دیگر اردوگاه‌های نظامی خود را در نواحی کوهستانی مرزی بازسازی کردند و به فعالیت‌های چریکی بازگشتند.


گروه‌های کوچک‌تری نیز دست به سازماندهی مجدد زدند؛ از جمله پارتی آزادی کردستان (پاک) به رهبری حسین یزدان‌پناه که از سوی حزب موکرات کردستان عراق، علی‌رغم پایگاه محدود مردمی در کردستان ایران، حمایت و پشتیبانی می‌شد.


با این‌حال، درخواست این گروه‌ها برای دریافت حمایت سیاسی، مالی و نظامی، از سوی دولت ترامپ بی‌پاسخ ماند.


در این میان، احزاب سنتی کُرد ازگسترش پایگاه خود یا ایجاد ارتباطی مؤثر با نسل جدید کُردها بازماندند. دلیل اصلی این ناکامی، وجود شکاف عمیق میان نسل جوان، تحصیل‌کرده و شهرنشین با رهبری سالخورده و محافظه‌کار این احزاب است.

با وجود اینکه ناسیونالیسم همچنان در تحولات سیاسی کُردستان ایران نقش‌آفرینی می‌کند، دیگر نمی‌توان با اتکا به مفاهیم سنتی، نیروهای اجتماعی را به حرکت درآورد.

انقلاب «زن، زندگی، آزادی» به‌وضوح شکاف میان احزاب سنتی و نسل جدید را نمایان ساخت و نشان داد که رهبری محافظه‌کار این احزاب چقدر از گفتمان‌های نوین اجتماعی فاصله گرفته است.


حتی در میان آن‌ها، تنها حزب حیات آزاد کًردستان، پژاک، ادعای هم‌راستایی با این جنبش را مطرح می‌کند؛ هرچند پژاک نیز قادر بە بدل شدن بە نیروی فراگیر و جریان ساز در صحنە سیاسی کُردستان نبودە است، بە همین خاطر نفوذ پژاک نیز با محدودیت‌هایی روبرود بودە است.

 

پژاک که از زمان تأسیسش در سال ۲۰۰۴ (١٣٨٣) پایگاه‌های کوهستانی خود را در نزدیکی مرزهای ایران حفظ کرده، از سال ۲۰۱۱ و پس از حملات سنگین هوایی جمهوری اسلامی به مقر مشترک پ.ک.ک–پژاک در قندیل، به‌طور غیررسمی در حالت آتش‌بس قرار دارد.


هرچند این حزب همچنان دارای نیروی مسلح منسجم و منظم است، تاکنون نه فعالیت نظامی خود را تشدید کرده و نه موضع‌گیری روشنی در قبال بحران سیاسی اخیر اتخاذ کرده است.

 

در این میان، تنها پاک، پارت آزادی کردستان است که صراحتاً خواهان تغییر رژیم شده و از اسرائیل درخواست کمک کرده است؛ اما این حزب نزد افکار عمومی کُرد، گروهی حاشیه‌ای و اپورتونیست تلقی می‌شود.


سه حزب اصلی – کوملە، حدکا  و پژاک - از حملات اسرائیل علیه ایران حمایت نکرده‌اند، گرچه رهبری آنان از این تحولات با عنوان «فرصتی طلایی» یاد کرده‌اند.


احزاب اپوزیسیون کُرد در ایران، بنا بر تجربه‌های تلخ گذشته، از اتخاذ مواضع آشکار در خصوص سرنگونی رژیم پرهیز می‌کند؛ چرا که بیم آن را دارند که همانند سال ۱۳۹۷، (۲۰۱۸) سپاه پاسداران بار دیگر اردوگاه‌های پناهندگان کُرد را که خانواده‌هایشان در آن ساکن‌اند، هدف حمله نظامی قرار دهد.


در این میان، وجود توافق‌نامه‌ امنیتی میان جمهوری اسلامی ایران، دولت عراق و حکومت اقلیم کردستان، استفادە از خاک عراق برای حمله به ایران را ممنوع ساختە است.

بە نظر می‌رسد برای پرهیز از تکرار فجایعی چون سوریه، عراق یا لیبی، دو نوع وفاق و اتحاد ضرورت دارد: یکی، وحدتی فرا-اتنیکی در سطح ملی میان تمامی نیروهای ضد‌رژیم؛ دیگری، اتحادی درونی میان گروه‌های اتنیکی درون جغرافیای ایران، از جمله اتحاد در میان خود کُردها.

در غیاب چنین اتحادهایی، خلأ پسا-رژیم می‌تواند به سرعت به میدان هرج‌ومرج و کشمکش‌های فرقه‌ای بدل شود. این بحران، در عین آن‌که می‌تواند لحظه‌ای طلایی برای رهایی از جمهوری اسلامی باشد، به همان اندازه می‌تواند عاملی برای احیای مشروعیت رژیم شود.


اکنون حاکمیت کوشیده با بهره‌گیری از احساسات ملی‌گرایانه ایرانی، خود را به‌مثابه تنها نیروی مدافع کشور در برابر تهدید وجودی  تصویر کند.


رهبری سیاسی کُرد باید دریابد که تفرقه نه‌تنها میراث شوم تاریخی، بلکه پاشنە آشیل استراتژیک است. در نبود یک افق جمعی، اهداف مشترک و سازش درون سازمانی، بیم آن می‌رود کە کُردهای کُردستان ایران بار دیگر بە حاشیە راندە شوند.

bottom of page